چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
فرار از تکالیف
حادثه ششم آبان میدان کاج تلنگری بود به جامعه تهرانی و حتی غیرتهرانی که حساسیت ها نسبت به جان انسان ها در حال کم شدن است. میدان کاج همان جایی است که فتنه گران در سال ۸۸ آن را کانون برخی تحرکات خود کرده و به مردم و بسیج حمله می کردند و عجیب آنکه در آن صحنه ها هم بسیاری فقط تماشا می کردند و فیلمبرداری می کردند و نیروی انتظامی هم قادر به کنترل فضا نبود. در آن روزها اگر بسیج جریان امور را دست نمی گرفت، معلوم نبود چه فجایعی پیش می آمد.
تا چند سال قبل اگر نزاعی بین دو نفر در می گرفت، افرادی سعی در جدا کردن آنها داشتند. حتی اگر طرفین نزاع مسلح به اسلحه سرد باشند. بسیاری از نزاع ها با وساطت مردم پایان می یافت، قبل از اینکه تلفن کلانترها به صدا درآید. اما اکنون مردم می ایستند و کشته شدن فردی به دست یک جانی را تماشا می کنند. چونان که دارند یک فیلم وسترن تماشا می نمایند.
در این چند روز اظهارنظرهای متفاوتی در باب حادثه میدان کاج شد. اینکه ماموران نیروی انتظامی که در صحنه حاضر بودند، اهمال کرده اند، اینکه مردم مقصر بوده اند، اینکه معنویت در جامعه کاهش یافته و البته دلایل اش گفته نشد و دلایل دیگر.
● خودمان قبح شکنی کردیم
جامعه ایران یک جامعه دینی است و ارزش هایش برگرفته از مکتب اهل بیت علیهم السلام است. در این فرهنگ جوانمردی، فداکاری، گذشت و ایثار معانی بالایی دارد. اما در حادثه ششم آبان میدان کاج، گویی این ارزش ها مرده بود.
انسان به یاد صحنه های جرم و جنایت در خیابان های آمریکا می افتاد. چند سال قبل وقتی این صحنه ها را از تلویزیون می دیدیم، باد در گلو می انداختیم که آنجا، آمریکاست و جنایت عادی شده و اینجا ایران است و مردم از این مسائل بیزارند. البته همین حالا هم آمریکا در لجن فرو رفته اما گویی ما هم در ابتدای بیراهه ای قرار گرفته ایم که سالها قبل غرب قرار گرفت.
از این نوع وقایع در تهران ما، کم اتفاق نمی افتد و خبرهایش را هم زیاد می شنویم اما از صحنه تلویزیون یا دوربین های موبایل نمی بینیم. سالها برخی رسانه ها نوشتند که پرداختن عریان و بی پروا به اخبار حوادث، آن هم به صورت شرح جزئیات وقایع، موجب قبح شکنی می شود. در پی انتشار آن اخبار، فیلم ها و انیمیشن های خشونت بار هم روانه بازار ویدئویی و حتی تلویزیون شد و با رواج استفاده از ماهواره به اوج خود رسید. وقتی مردم عادت کرده اند که فیلم های خشونت بار را تماشا کنند و از صحنه های بزن بزن و جنایت لذت ببرند چرا نباید از یک صحنه واقعی چنین حسی به آنها دست بدهد؟
● خانواده محوری افراطی
مسئله بعد اینکه کاهش روحیه تکلیف گرایی در مردم، بروز چنین وقایعی را اجتناب ناپذیر خواهد کرد. درگذشته به ویژه دهه ۶۰که روحیه ایثار و فداکاری در اوج خود بود، مردم فراتر از دولت و نهادهای حاکمیتی به وظایف خود در قبال یکدیگر عمل می کردند و اگر کسی این اعمال را انجام نمی داد واژه «بی غیرت» را برایش به کار می بردند. تکلیف گرایی فقط رفتن به جبهه نیست، اگرچه بالاترین تکلیف پس از جهاد با نفس است. تکلیف گرایی یعنی اینکه در عرصه های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی فرد به آنچه وظیفه اش است عمل کند. اگر کسی در خیابان افتاده و کمک می طلبد، باید به کمک او شتافت. اما مردم می گویند اگر کمک کنیم نیروی انتظامی به عنوان مظنون با ما برخورد می کند. البته در جاهایی که کمک کردن ضرری ندارد هم مردم گاه به یاری یکدیگر نمی شتابند و تکالیف خود را انجام نمی دهند.
از ۲۲ سال پیش به این طرف، انسان ها را در واحدهایی که به یکدیگر ارتباطی ندارند محصور کردیم و خانواده تنها واحد اجتماعی ما شد. کم کم دیگر لوازم غریبه شدن مردم هم فراهم شد تا امروز که حتی خانواده هم دیگر آن چنان مهم نیست و فرد مهم است حالا باید بازنگری کنیم در رفتارهایمان و فداکاری و یاری رساندن در صحنه های بی خطر و پرخطر را بیاموزیم.
● خلأ نیروی انتظامی باید برطرف شود
یک مسئله دیگر هم به نیروی انتظامی برمی گردد. صریح باید گفت اگر نیروی انتظامی در بعضی بخش ها با خلأ مواجه است باید از نیروی مقاومت بسیج کمک بگیرد. به عنوان پیشنهاد می شود این را گفت که باید واحدهای فعال بسیج به طور رسمی با پلیس ۱۱۰ و کلانتری ها مرتبط شوند تا هر جا پلیس برای اعمال وظایف خود با مشکل مواجه شد، بسیج به یاری بیاید. مطمئنا اگر در حادثه میدان کاج، نیروی بسیج حضور داشت شاهد چنین فاجعه ای نمی بودیم.
نکته آخر اینکه برخی درباره هویت مقتول گفته اند که او اعمال شنیعی انجام داده و قاتل در دفاع از ناموس و شرف خود دست به چنین عملی زده است. اولا مردم در زمان تماشای آن صحنه از دلیل درگیری مطلع نبوده اند ثانیا اگر مطلع هم باشند نباید اجازه دهند یک عمل غیرقانونی آن هم در خیابان انجام شود. قتل در ملاءعام، قبح این عمل را می شکند و جامعه را در آینده دچار مشکلات عدیده ای می کند. همان طور که درباره انعکاس اخبار قتل و جنایت ها درگذشته هشدار داده شد و چون اعتنایی نشد، امروز با این فجایع روبرو می شویم. بنابراین اینکه مقتول، آدم محترمی نبوده، بهانه درستی برای کمک نکردن به او نیست. حداقل برای جلوگیری از قبح شکنی باید جلوی بروز این وقایع و شکل گیری این صحنه ها را گرفت.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست