سه شنبه, ۲ مرداد, ۱۴۰۳ / 23 July, 2024
مجله ویستا

چرا مصرف گرا شده ایم


چرا مصرف گرا شده ایم

اشتیاق و گرایش به مصرف بیش از حد, ناشی از فرهنگ تبلیغاتی است

خودش هم می‌داند به این همه اسباب و اثاثیه نیازی ندارد، اما فکر می‌کند اگر همین امروز آنها را نخرد، اشتباهی مرتکب شده، اشتباهی که به قول خودش غیرقابل جبران است و همین موضوع بر دغدغه‌هایش می‌افزاید؛ پس تا می‌تواند، می‌خرد.

مریم. ش سی‌ویک ساله است و سه سالی می‌شود که ازدواج کرده، او پیش از ازدواج همین دیدگاه را داشت و حالا طرز فکرش تشدید هم شده است. مریم براین باور است که همیشه باید خرید، تا جایی که پول و توانش را داریم باید لوازم زندگی و مایحتاج‌ خود را بخریم تا خیال‌مان از روزها و حتی سال‌های بعد‌ راحت باشد. او می‌گوید: اگر یک روز بخواهم برای خرید میوه و سبزی از خانه بیرون بروم، اصلا مهم نیست چه میوه‌هایی را در خانه دارم، هر میوه خوب و تازه‌ای که ببینم، می‌خرم؛ البته شاید مجبور شوم بعضی از قدیمی‌ها را دور بریزم.

او با این‌که دوست ندارد اسراف کند، اما چنان به این شیوه عادت کرده که فکر می‌کند نمی‌تواند روشش را تغییر دهد.

به نظر می‌رسد این روزها چنین مشکلی بیش از پیش به چشم می‌خورد و افراد زیادی همین رویه را در پیش گرفته‌اند؛ البته اغلب افراد این گروه به هیچ وجه فکر نمی‌کنند کارشان اشتباه است و حتی از تاثیر منفی چنین برخوردی آگاه نیستند یا حداقل ترجیح می‌دهند در موردش فکر نکنند. دراین شرایط طبیعی است که کودکان هم این رفتار را مانند هر عمل دیگری از بزرگ‌ترها یاد بگیرند و مانند آنها مصرف کنند؛ کودکانی که اصلا‌ نمی‌دانند کاغذهایی که بی‌دلیل سیاه می‌کنند و براحتی در سطل زباله می‌اندازند، حاصل قطع چند درخت است؛ محیط‌زیستی که نیاز آینده آنها و هم‌میهنانشان است و نباید به این راحتی صدمه ببیند و از بین برود.

محمد. س که از صبح تا شب، مشغول نوشتن است و همیشه با کاغذ سر و کار دارد، می‌گوید: درخت‌ها باید باشند تا ما انسان‌ها زندگی راحت‌تری داشته باشیم؛ دوره‌ای از اکسیژن و سرسبزی آنها استفاده می‌شده و امروز نوبت کاغذ است. برای همین به نظر من چندان لازم نیست هنگام استفاده از کاغذها، نگران قطع درختان باشیم، چراکه یکی از موارد استفاده از درختان هم همین تهیه کاغذ یا چوب برای مبلمان است!

شاید از نظر من و شما این حرف‌ها عجیب و خودخواهانه باشد، اما متأسفانه گروهی هم این‌طور فکر می‌کنند؛ آنها می‌گویند مصرف در هر حد و اندازه‌ای نه‌تنها ضرری ندارد، بلکه لازمه زندگی امروزه و پیشرفت است.

دکتر علی انتظاری، مدیر گروه جامعه‌شناسی دانشگاه علامه طباطبایی در گفت‌وگو با «جام‌جم» در این‌باره توضیح می‌دهد: یکی از مهم‌ترین مواردی که معمولا در مطالعات جامعه‌شناسی نیز مورد توجه قرار می‌گیرد، بحث مربوط به محیط‌زیست است. بنابراین می‌توان گفت از این منظر مصرف صحیح به مصرفی اطلاق می‌شود که طی آن و با مصرف منابع، موجب تخریب محیط‌زیست نشویم. وی با اشاره به بحث توسعه پایدار در جوامع به عنوان معیار دیگری که در این زمینه مطرح است، چنین می‌گوید: توسعه پایدار یکی دیگر از معیارها در چگونگی مصرف است که البته به مساله محیط‌زیست هم معطوف می‌شود، ولی به طور کلی می‌توان گفت یکی از جنبه‌های توسعه پایدار این است که طوری مصرف کنیم تا امکان توسعه برای جامعه همچنان فراهم باشد. به عبارت دیگر، زمانی که ما توانایی تولید برخی از کالاها را نداریم، بهتر است مصرف آنها فقط در حد لزوم باشد.

● جامعه تولیدی یا مصرفی؟

خیلی‌ها فقط می‌توانند بخرند و بخرند و بخرند؛ مهم نیست چه چیزی خریداری می‌شود، گویا فقط باید کالاها روی هم انباشته شود. یک روز نوبت مایحتاج آشپزخانه است، روز بعد لوازم خانه و فردا هم شاید ماشین دیگری کنار ماشین قبلی توی پارکینگ جا بگیرد.

رضا. ل یکی از همین آدم‌هاست. او می‌گوید: اگر روزی بخواهم کالایی بخرم، اصلا نمی‌توانم مقدار کمی از آن را سفارش دهم. همیشه همین طور بودم و هستم و فکر نمی‌کنم دلم بخواهد این رفتار را تغییر دهم.

دکتر انتظاری با تاکید بر این‌که مصرف بیش از اندازه، شیوه‌ای صحیح و ایده‌آل نیست، خاطرنشان می‌کند: نکته مهم این است که حتی اگر جامعه‌ای‌ توان تولید داشته باشد نیز افراد نباید بیش از اندازه مصرف کنند. در واقع این اشتیاق و گرایش به مصرف بیش از حد که در جوامع غربی مانند آمریکا به چشم‌ می‌خورد، ناشی از فرهنگی تبلیغاتی است که در آن جوامع و نظام سرمایه‌داری شکل گرفته است تا افراد مصرف کنند و چرخ نظام سرمایه‌داری را بچرخانند.

نکته: یکی از وظایف دولت‌ها ایجاد امنیت اقتصادی است ، بنابراین اگر چنین امنیتی وجود داشته باشد ‌و مردم بدانند درصورت نیاز به هر کالایی ‌می‌توانند آن را ‌ با قیمت‌ معقول بخرند، قطعا دیگر به فکر ‌ انبار‌کردن‌کالاها نمی‌افتند

وی می‌افزاید: جامعه آمریکایی هم تولید‌کننده است و هم مصرف‌کننده و با این‌که میزان مصرف جامعه ما به آن حد نیست، ولی از نظر تولید با آنها فاصله زیادی داریم. بنابراین می‌توان گفت ما بیشتر جامعه‌ای مصرفی هستیم تا تولیدی. همچنین فرهنگ تولید نیز در جامعه ما چندان به چشم نمی‌خورد، ولی در مقابل فرهنگ مصرفی جدی‌ داریم. متأسفانه جامعه ما برای تولید و تولید‌کننده آنچنان که باید ارزش قائل نمی‌شود و در مقابل مصرف مورد توجه قرار می‌گیرد و در برخی موارد حتی تشویق می‌شود. این موضوع نشان می‌دهد ما نه‌تنها فرهنگ تولیدی نداریم، بلکه فرهنگی ضد تولیدی و بشدت مصرفی بر ما حاکم است.

● ابزاری به نام مصرف

دکتر انتظاری درباره عللی که موجب گسترش مصرف‌گرایی میان افراد جامعه می‌شود، می‌گوید: در این زمینه برخی از عوامل تاریخی وجود دارد که یکی از مهم‌ترین آنها گرایش به تجدد غربی است؛ چرا که در گذشته مصرف‌گرایی میان افراد جامعه چندان رواج نداشت و فقط مختص طبقه اشراف بود. بنابراین می‌توان گفت در جامعه سنتی ایران، عامه افراد چندان تمایلی به مصرف نداشته و بیشتر به فکر تولید بودند، اما همزمان با شروع تجددگرایی و آشنایی با تمدن جدید و کالاهای غربی، شرایطی ایجاد شد که بتدریج گرایش به مصرف هم در جامعه بیشتر شده و رواج پیدا کرد. در این موقعیت کاملا طبیعی بود افراد برای تطبیق فرهنگ و نوع رفتار خود با قشر غرب‌گرایی که در جامعه حضور داشتند، از کالاهایی استفاده کنند که آنها مصرف می‌کردند تا به آنها شباهت بیشتری داشته باشند. در نتیجه این طرز تفکر، در عمل گرایش به مصرف هم در جامعه گسترش یافت.

وی می‌افزاید: قبل از انقلاب، هر یک از افراد جامعه به طبقه‌ای خاص اختصاص داشتند؛ اما پس از انقلاب اسلامی و با کمرنگ‌‌شدن مرز میان طبقات، شرایطی پیش آمد که مردم این طبقات را به رسمیت نشناسند و به همین دلیل افرادی از قشر پایین جامعه، خودشان را به سمت بالا کشاندند. البته از منظر جامعه‌شناسی این موضوعی منفی نیست و موجب ایجاد وحدت و یکپارچگی هم می‌شود، ولی عوارض خاص خودش را نیز دارد. چنین تحرک طبقاتی و سفر افراد از یک طبقه به طبقه دیگر، باعث شد مرزهای طبقات کمرنگ‌تر و در نتیجه هویت‌های طبقاتی کمتر شود. در چنین شرایطی افرادی از سطوح خیلی پایین جامعه هم می‌خواستند خودشان را به طبقات بالا برسانند و این موضوع سبب شد بعضی از افراد همیشه ناراضی و به دنبال ارتقاء باشند تا بتوانند از امکانات اجتماعی بالاتری برخوردار شوند؛ این گروه فقط می‌خواستند از طریق مصرف، ارتقای طبقاتی پیدا کنند و در نتیجه مصرف میان آنها افزایش یافت.

به گفته این جامعه‌شناس وجود چنین خصیصه‌ای موجب می‌شود افراد حداقل در مورد برخی از کالاها، مصرفی شبیه طبقات بالاتر از خود نشان دهند که این نوعی مصرف تظاهری است که به کمک آن فرد می‌خواهد موضوع خاصی را نشان و نمایش بدهد؛ در این مورد نیز افراد می‌خواستند با چنین رفتاری نشان دهند حالا دیگر به طبقه‌ای بالاتر تعلق دارند.

● به فرهنگ نیاز داریم

جامعه‌ای که تولید‌کننده نباشد، ناچار است مصرف کند. بنابراین یکی از بهترین شیوه‌ها برای مقابله با مصرف‌گرایی، فرهنگ‌سازی در زمینه تولید است. آن‌طور که دکتر انتظاری می‌گوید، زمانی‌که بستر برای تولید فراهم نباشد، جامعه هر چه بیشتر به سمت مصرف‌گرایی سوق داده می‌شود؛ ولی در شرایطی که بستر تولید به صورت مناسبی فراهم شود، افراد پولشان را ـ کم یا زیاد ـ در کارهای تولیدی سرمایه‌گذاری می‌کنند. اما در صورتی که چنین شرایطی فراهم نباشد، افراد ناچار هستند دائم به خرید اقلام خاصی روی بیاورند (یا به عبارتی آنها را مصرف کنند) و این شیوه یعنی مصرف بیش از حد هم موجب مصرفی‌تر شدن جامعه می‌شود.

● نوسانات اقتصادی و مصرف‌گرایی

یکی از وظایف دولت‌ها ایجاد امنیت و آرامش اقتصادی در جامعه است. اگر چنین امنیتی وجود داشته باشد و افراد بدانند هر وقت به کالایی نیاز پیدا کنند، می‌توانند آن را براحتی و با قیمتی معقول بخرند، مسلما چندان به فکر خرید و انبار‌کردن کالاها نمی‌افتند. اما آن‌طور که دکتر انتظاری می‌گوید در شرایط نبود ثبات، مردم ممکن است آنچه تصور می‌کنند امروز نسبت به گذشته یا آینده ارزان‌تر است، تهیه‌ کنند. ‌پس زمانی که نوسان اقتصادی و تفاوت معناداری در قیمت کالاها وجود داشته باشد، افراد به خرید و مصرف بیشتر روی می‌آورند و هر وقت امکانش را داشته باشند، بیشتر خرید می‌کنند.

وی تاکید می‌کند: با این حال، اگر افراد جامعه‌ای خیلی فردگرا نباشند و وحدت اجتماعی بالایی در میان آنها دیده شود، کمتر شاهد این اتفاق خواهیم بود. اما زمانی که گرایش به فردیت افزایش می‌یابد و افراد به جنبه‌های ملی تصمیمات خود توجه کمتری دارند، این اتفاق بیشتر رخ می‌نماید. در جامعه ما نیز متاسفانه عوامل مختلفی موجب شده است تمایلات و اولویت‌ها بیشتر به فرد و خانواده محدود شود و در نتیجه شاهد مصرف‌گرایی بیش از حد هستیم.

● نهادها باید دست به کار شوند

مسلما ما نیازمند شکل‌گیری نهادهایی در این زمینه هستیم تا نیازهای مصرف کنندگان را تامین کند؛ البته سازمانی با نام حمایت از مصرف‌کننده داریم ولی آن‌طور که دکتر انتظاری می‌گوید واقعا فعالیت محسوسی که مردم درکش کنند از این سازمان نمی‌بینیم.

به گفته وی یکی دیگر از مشکلات ما نبود امکان ارزیابی کالا از سوی مصرف‌کننده است. در بسیاری از کشورها نشریاتی منتشر می‌شود که به مردم امکان ارزیابی و مقایسه کالاهای مشابه را می‌دهد و افراد با بینش صحیح‌تری خرید می‌کنند؛ در حالی که در کشور ما چنین مواردی وجود نداشته یا بسیار ضعیف است. نکته مهم دیگر نیز نقش رسانه‌ها در ارائه الگوهای صحیح و واقعی مصرف است؛ الگوهایی که مردم باید آنها را بپذیرند و در جامعه امکان پیاده سازی‌اش را داشته باشند.

اما نکته آخر، توجه جدی به تولید ملی است؛ این کار هم بدون ایجاد فرهنگ مناسب و حمایت جدی از تولید‌کننده امکان پذیر نخواهد بود.

همه این موارد عزمی ملی می‌طلبد تا در پرتو آن و با گام‌هایی مشخص، طی زمانی مناسب به جایگاه واقعی در تجارت جهانی، تولید مطمئن و فرهنگ مصرف صحیح دست یابیم.

نیلوفر اسعدی‌بیگی