شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
تست تندر تا دو قدمی مرگ
جاده اصفهان- قم، خودرو با سرعت ۲۰۰ کیلومتر در ساعت در حرکت است. آمپر بنزین هشدار میدهد که دیگر بنزینی برای ادامه مسیر نمانده است. در سرعت ۲۰۰ کیلومتر خودرو همچون پر کاهی شده. پیچ تندی در پیش داریم. احتمالاً با این سرعت اگر ادامه دهیم خودرو چپ میشود. سرعت را تا ۱۴۰ کیلومتر در ساعت پایین میآورم. پیچ را رد میکنیم. حال دو کامیون پشتسرمان و یک کامیون در پیش رو است که به ناگاه موتور ماشین از بیبنزینی خاموش میشود. سرعت کاهش مییابد و به ۱۲۰ کیلومتر در ساعت میرسد در این زمان ترمز هم که از نوع ABS است عملکردش به دلیل خاموش شدن موتور به حداقل رسیده است، حال دیگر نه ترمز موتوری داریم و نه چندان ترمز پدالی، تنها ترمز دستی مانده است، اما اگر در این سرعت ترمزدستی را بکشم مانند فرفره چرخان به دل کامیون جلویی میرویم. با خاموش شدن موتور، فرمان هیدرولیک خودرو نیز کاراییاش کم شده. دو کامیون پشتی بوق شیپوریزنان با سرعت به سمت ما میآیند.
گویا نعرهکشان آماده بلعیدن ما هستند و از طرفی خودرو به سرعت در حال رفتن به زیر کامیون جلویی است. در این لحظه تنها یک راه باقی مانده؛ نگه داشتن خودرو با ترمزدستی، شانس زنده ماندن ۵۰ درصد است. ترمزدستی را تا میانه میکشم، سرعت خودرو شروع به کم شدن میکند. چند بار این کار را انجام میدهم و وقتی سرعت کاهش یافت این عمل را به طور متناوب انجام میدهم. سرعت به ۲۰ کیلومتر در ساعت میرسد که محکم ترمزدستی را میکشم و خودرو کنار جاده متوقف میشود. این رویداد عجیب بخشی از تست ۱۲۰۰ کیلومتری تندر۹۰ است که به مدت دو روز از تهران به اصفهان و بالعکس انجام شده بود. این تست بسیاری از مزایا و برخی از معایب این خودرو را که هنوز هم برای مشتریان سوال است معلوم میکند.
● شروع تست
مدلهای مختلف تندر آمادهاند تا به سمت قم و سپس سلفچگان، دلیجان، محلات، گلپایگان، گوگد، خوانسار، و نجفآباد و پس از آن به اصفهان رهسپار شوند. برای شروع تست تندر۹۰ فول با نام LP را انتخاب میکنم. این خودرو کاملترین مدل تندر۹۰ است که دو ایربگ، ترمز ABS، شیشه و آینههای برقی، کامپیوتر سفر، CD Player، رینگ آلومینیومی ۱۵ اینچی و سوئیچ ریموتدار دارد. ابتدا از فاصله ۲۰ متری با ریموت درها را باز میکنیم. من به همراه نقشهخوانم به سمت خودرو میروم و بارمان را در داخل صندوق عقب میگذاریم. صندوق بسیار جادار است.(حجم صندوق عقب ۵۱۰ لیتر است حدود دوبرابر پیکان.)در خودرو را میبندم و خودرو را روشن میکنم. دور آرام خودرو بسیار کمصداست و صدایی به داخل کابین راه نمییابد. کلاچ خودرو هم نرم و تیز است. خودرو را در دنده یک میگذارم. دسته دنده هم بسیار نرم است البته کیفیت فرمان و دسته دنده به دلیل استفاده از پلاستیک ارزانقیمت کمی توی ذوق میزند.
خودرو به آرامی حرکت میکند. چرخش فرمان هیدرولیک عملکرد خوبی را از خود نشان میدهد. شکل غربیلک فرمان جذاب است اما گرفتن آن در دست کمی مشکل است. جنس به کاررفته در فرمان هم سبب میشود تا چندان خوشدست نباشد. شتاب خودرو نیز تا سرعت ۱۰۰ کیلومتر قابل قبول است و کاملاً احساس میکنید که از این نظر در میان خودروهای شهری دیگر مانند پژوپارس و پژو۴۰۵ بالاتر است. وارد اتوبان قم میشویم. حال اینجا مکان مناسبی برای تست سرعت است. البته جلوی ما تعداد زیادی دوربین سرعتسنج قرار دارد. پس باید به دو سمت خیابان دقت کنم. سمت چپ که دوربینهای سرعت کار گذاشته شده و سمت راست نیز پلیسهای بزرگراه منتظر شکار خودروها هستند. پدال گاز را تا آخر فشار میدهم. با گذر از سرعت ۱۴۰ کیلومتر احساس میکنیم خودرو آن پایداری قبلی را ندارد، گویا خودرو در حال سبکتر شدن است. از طرفی ارتفاع بالای خودرو که به جهت افزایش حجم صندوق عقب و فضای داخلی است، سبب شده مرکز ثقل خودرو نسبت به خودروهای دیگر بالاتر باشد.
پس به همین خاطر فرمانپذیری خودرو مخصوصاً با افزایش سرعت به بیش از ۱۴۰ کیلومتر کمی کاهش مییابد. سرعت به ۱۶۰ کیلومتر در ساعت میرسد و با گذر دور موتور از چهار هزار، صدای موتور در داخل کابین کاملاً شنیده میشود. سرعت به ۱۸۰ کیلومتر در ساعت نزدیک میشود که به ناگاه از دور دوربین سرعتسنج را میبینم. به سرعت پا را روی ترمز میگذارم تا در نزدیکی دوربین سرعتسنج سرعت به ۱۲۰ کیلومتر در ساعت برسد. عملکرد ترمز تندر۹۰ با توجه به مجهز بودن به ABS در این اتفاق کاملاً بینقص و مناسب است. دوباره پا را روی گاز میگذارم و بالاخره در سرازیری با شیب ۱۰درصد سرعت خودرو به ۲۰۰ کیلومتر در ساعت میرسد. غرش موتور در این لحظه بسیار رعبآور است. بعد از سرعت ۱۶۰ کیلومتر در ساعت که دور موتور در دنده پنج به نزدیک پنج هزار میرسد صدای موتور بسیار مهیب و گوشآزار میشود. در سرعت ۲۰۰ کیلومتر در ساعت خودرو همچون پر کاهی خارج از کنترل به نظر میرسد. البته طبیعی هم هست چراکه ما سوار یک سوپراسپورت نیستیم، بلکه سوار خودرو شهری هستیم که حداکثر سرعت آن توسط کارخانه ۱۷۰ کیلومتر اعلام شده و قطعاً در چنین سرعتی نباید هم چندان پایدار باشد. جاده کویری، کاملاً صاف، خستهکننده و خوابآور پیشروی ماست. به شیب ۱۵درصدی میرسیم. در اینجا سرعت خودرو از ۱۸۰ کیلومتر به کمتر از ۱۷۰ کیلومتر کاهش مییابد.
بعد از گذر از شیب، آمپر خودرو، که نمایشگر بنزین، دمای آب و کیلومترش دیجیتالی است، نشان میدهد دیگر بنزین در باک خودرو باقی نمانده است. پس با دلهره راه را طی میکنیم تا به پمپ بنزین شهر محلات برسیم. بعد از دلیجان دیگر جاده آن حالت یکنواخت و کسلکننده قبلی را ندارد، چراکه هر کدام از شهرهای پیشروی ما دارای تاریخچه، مردم و طبیعتی جالب هستند. گلخانههای محلات تا کوههای معدنی اطراف جاده هنگام طی مسیر جالب توجه به نظر میرسند. کوههای اطراف جاده یکی از غنیترین معادن سنگهای تزیینی دنیا را در خود دارد. به همین دلیل برخی از مردم شهرهای اطراف معدنچیانی ماهرند و برخی دیگر کشاورزان و گلپرورانی کاردان هستند. طبیعت و مردم جاده ما را در فکر فرو میبرد تا بالاخره به گلپایگان و پس از آن به شهر گوگد میرسیم. در این زمان در کنار قهوهخانه داخل شهر گوگد که در اصل یک کاروانسرای قدیمی بازسازیشده است، توقف میکنیم. قهوهخانهای که در قدیم میزبان کاروانهایی از شتر و اسب بوده، حال کاروانهایی از اسبهای مدرن را در خود میبیند.
پس از استراحتی کوتاه در کاروانسرا، دوباره به راه میافتیم. مسیر بعدی خوانسار است. این شهر بسیار زیبا، پر از درختان گردو، زردآلو، آلو، سرو و صنوبر است. برگهای زرد پاییزی کف باغها و کوچهباغها را پوشانده و رنگ زرد، سرخ، و سبز درختان جلوهای زیبا را به وجود آورده است. آفتاب در حال غروب است و نم بارانی هم میزند و خنکای هوای کوهستان، فضا را پر کرده است. تمام این زیباییها سبب میشود که با تندر به کوچهباغهای خوانسار برویم؛ کوچههایی که عرض جادهاش تنها یک سانتیمتر بیشتر از عرض خودرو است. حدود یک کیلومتر در یکی از این کوچهباغها به پیش میروم. زیبایی هوش از سرم پرانده و متوجه نیستم که در بازگشت باید این مسیر را دنده عقب برگردم اما در زمان دنده عقب متوجه یکی از اصلیترین ایرادات خودرو میشوم. دید کور عقب خودرو و عدم پوشش لازم توسط آینهها سبب میشود به هیچ عنوان نتوانم با دنده عقب کوچهباغ باریک و پرپیچ و خم را طی کنم گویی آچمز شدهام. کنار کوچهباغ جوی روانی وجود دارد که یک پل خراب هم روی آن است. سعی میکنم با دور چند فرمان خودرو را برعکس کنم. در این زمان به ناگاه خودرو در چاله آب فرو میافتد و ما هم مجبور میشویم زیر خودرو را با سنگ و چوب پر کنیم.
بالاخره بعد از چند بار فرمان دادن، خودرو به جاده بازمیگردد. دوباره راه را ادامه میدهیم. پس از طی چند کیلومتر به کوههای اطراف خوانسار میرسیم. کولاک برف جاده را فراگرفته. در این زمان برف پاککن خودرو را روشن میکنم، متوجه میشوم عملکرد برف پاککن بسیار عالی است و مهشکن نیز جاده را کاملاً روشن کرده. خودرو نیز که ارتفاع بالایی دارد مانند یک شبهشاسی بلند این جاده را پشت سر میگذارد. پس از گذر از این جاده کوهستانی و گذشتن از شهر نجفآباد به شهر اصفهان میرسیم اما پس از ساعتها رانندگی واقعاً یک چیز آزارمان میدهد و آن نیز قرار گرفتن در ترافیک وحشتناک این شهر است که گوی سبقت را از تهران ربوده است. با اینکه صندلی خودرو کمی سفت است و از نظر راحتی نمیتوان نمره بالایی به آن داد ولی عملکرد مناسب دندهها و کلاچ و فرمان نرم خودرو در ترافیک میتواند کمی از خستگی قرارگیری در چنین شرایطی بکاهد. البته با اینکه موتور و گیربکس خودرو در سفر ۶۰۰ کیلومتری بین تهران و اصفهان عملکرد عالی در هماهنگی با هم از خود نشان دادهاند اما نزدیکی دندهها به هم هنگام تعویض کمی توی ذوق میزند.
● روز دوم
روز دوم دو خودرو E۲ و E۰ که یکی دارای ABS و دیگری فاقد ABS است مورد آزمایش ترمز قرار میگیرند. در مدل E۲ من و در مدل E۰ مصطفی دوستم نشسته است. هر دو خودرو همزمان تیکآف میکنند و در کنار هم در نقطه مشخصشده با سرعتی حدود ۱۲۰ کیلومتر در ساعت به ناگاه پدال ترمز را هر دو راننده فشار میدهیم، صدای جیغ شدیدی از لاستیکها بلند میشود. خودروها به شدت و لرزشکنان روی آسفالت سر میخورند و پس از چند ثانیه متوقف میشوند. شاید باور کردنش سخت باشد آزمایشی که در برخی خودروهای داخلی به منحرف شدن شدید خودرو و حتی چپ شدن آن منتهی میشود، در مدل ABSدار بدون انحراف و در مدل بدون ABS با انحراف کمی همراه است. طول خط ترمز حدود ۳۰ متر است و اختلاف مدل ABS و بدون ABS نیز حدود هفت متر است.
پس از این تست به سمت تهران بازمیگردیم. حال بهترین زمان برای تست شتاب و سرعت خودرو است چراکه در جاده بازگشت تعداد دوربینهای سرعتسنج بسیار پایین است. ابتدا شتاب صفر تا ۵۰ خودرو را آزمایش میکنیم. بعد از چند بار آزمایش به عدد حدود چهار ثانیه میرسیم. پس از آن شتاب صفر تا ۱۰۰ که حدود ۲/۱۱ است را به دست میآوریم. البته اعلام کارخانه عدد ۲/۱۰ است که احتمالاً به خاطر وزن دو سرنشین خودرو و قرارگیری در ارتفاع بالاتر از سطح دریا و کاهش قدرت موتور ناشی از این حالت، این عدد برای ما غیرقابل دسترسی بوده است. با گذر از سرعت ۱۰۰ کیلومتر به شدت شتاب خودرو کاهش مییابد چراکه شتاب صفر تا ۱۲۰ کیلومتر خودرو ۱۶ و شتاب صفر تا ۱۴۰کیلومتر، ۲۴ ثانیه است. با گذر از سرعت ۱۴۰ شتاب به شدت کند میشود و طی مدت بیش از ۴۰ ثانیه به سرعت ۱۶۰ کیلومتر در ساعت میرسد.
افزایش سرعت ادامه پیدا میکند تا سرعت به ۲۱۰ کیلومتر در ساعت میرسد. در سرعت ۲۱۰ کیلومتر خودرو همچون پر کاه سبک شده بود و هرگونه فرمان دادن حتی ناچیز به راننده القا میکند که تو حتماً ماشین را چپ خواهی کرد. البته قطع نشدن سیستم هیدرولیک در بالای سرعت ۱۴۰ کیلومتر هم از ضعفهای این خودرو است چراکه فرمان بسیار تیز به همراه بدنهای ناپایدار به خاطر مرکز ثقل بالا هر لحظه امکان چپ شدن یا انحراف خودرو را فراهم میکند. گویا این خودرو برای سرعت بالای ۱۴۰ کیلومتر طراحی نشده است. فشار بر روی موتور در تست سبب شده تا بنزین خودرو به سرعت تمام شود. مدتهاست که پمپ بنزین ندیدهایم. سرعت خودرو به ۲۰۰ کیلومتر در ساعت رسیده که به پیچ تندی میرسیم. سرعت را تا ۱۴۰ کیلومتر کاهش میدهیم. دو کامیون پشتسر و یک کامیون پیش روی ماست که موتور از بیبنزینی خاموش میشود.
این حادثه خطرناک همان اتفاق ابتدای گزارش است. خودرو متوقف شده است و ما جان سالم به در میبریم و این را تنها مدیون ترمزهای قوی دستی این خودرو هستیم. پس از آنکه رانندهای به ما پنج لیتر بنزین میدهد دوباره به راه میافتیم. خودرو ما دارای باک ۶۰ لیتری بنزین بود که در مصرف ترکیبی بین جاده برون شهری و درونشهری طی ۶۱۸ کیلومتر آن را مصرف کرده است.
البته چون دور موتور ما به دلیل قرارگیری در حالت تست اکثراً بالای چهار هزار دور بوده مصرف خودرو بیشتر از استاندارد است. مصرف تقریبی خودرو در این حالت در هر ۱۰۰ کیلومتر حدود ۱۰ لیتر است. حال آنکه این عدد طبق اعلام کارخانه در حالت ترکیبی هفت و در حالت شهری ۹ لیتر است. خودرو ما تنها پنج لیتر بنزین دارد. با این حساب ما تنها ۵۰ کیلومتر میتوانیم طی کنیم. ترس از خاموش شدن دوباره خودرو و عمل نکردن ترمزها سبب میشود سرعتمان را به سختی به بالای ۶۰ کیلومتر برسانیم. به شهری کنار جاده میرسیم؛ شهری که نامش را تاکنون نشنیدهایم. شهری که مردمانی بسیار فقیر دارد و خانههایی که بیشتر شبیه زاغههای قدیمی تهران است. در این شهر بنزین میزنیم و از کنار مردم فقیر شهر میگذریم؛ مردمی که با تعجب ما را نظاره میکنند.
قم پیش روی ماست و پس از قم به تهران میرسیم. باز هم این شهر شلوغ و پرازدحام؛ شهری که خیابانهای آن در گذشته پر از پیکان و حال پر از پراید است؛ پیکانی که قرار بود تندر۹۰ جایگزینش شود و آن یکی یعنی پراید در موفق نشدن تندر۹۰ و نرسیدن آن به تیراژ ۳۰۰ هزار دستگاهی تاکنون جای پیکان را گرفته است. با حسرت به این پیکانها و پرایدها نگاه میکنم؛ حسرتی ناشی از آنکه چرا خودرویی مانند تندر۹۰ که گذشته از برخی ایراداتش بسیار ایمن و راحتتر از این دو خودرو است، نتوانست یا نگذاشتند جایگزین این دو خودرو تاریخ گذشته شود.
امین آزاد
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران انگلیس دولت انتخابات عراق دانشگاه تهران مجلس شورای اسلامی دولت سیزدهم چین روز معلم رهبر انقلاب نیکا شاکرمی
سیل آتش سوزی زلزله شهرداری تهران سازمان هواشناسی آموزش و پرورش هلال احمر قوه قضاییه پلیس معلم فضای مجازی قتل
تورم بانک مرکزی مسکن قیمت خودرو سهام عدالت قیمت طلا قیمت دلار بازار خودرو خودرو ایران خودرو حقوق بازنشستگان سایپا
مهران غفوریان ساواک رضا عطاران تلویزیون موسیقی عمو پورنگ سریال شهاب حسینی صداوسیما مسعود اسکویی سینمای ایران دفاع مقدس
اسرائیل فلسطین رژیم صهیونیستی جنگ غزه غزه آمریکا روسیه ترکیه حماس نوار غزه اوکراین یمن
فوتبال پرسپولیس استقلال سپاهان آتیلا حجازی باشگاه استقلال علی خطیر لیگ برتر بازی لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا
اپل هوش مصنوعی صاعقه گوگل ناسا تلفن همراه عکاسی مدیران خودرو کولر
کبد چرب فشار خون چای دیابت بیماری قلبی