پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا

چرا انحصار بد است


انحصار بد است حتی اگر با نیت خیر و اهداف عام المنفعه باشد

مخالفت با ایجاد انحصار حتی در تفکراقتصادی لیبرال هم مورد انتقاد قرار دارد. نمونه بارز آن را می‌توان در اقدامات شرکت مایکروسافت به رهبری ثروتمندترین مردم جهان «بیل گیتس» جستجو کرد که به رغم ارائه نرم‌افزارهای رایگان ناسازگار با سیستم‌عامل‌های غیر از «ویندوز» مورد جریمه سنگین قرار می‌گیرد و شرکت مذکور به اتهام انحصارطلبی مورد مواخذه و تجدیدنظر واقع می‌شود چرا؟

پرسش این است چه اشکالی وجود دارد که یک شرکت خصوصی و یا نهاد حکومتی از بودجه خود خدمات رایگان در قالب انتشار وتوزیع نشریه رایگان، کالای رایگان وخدمات مجانی به شهروندان ارائه کند؟ وقتی ارائه‌کنندگان خدمات و کالاهای رایگان و یا با قیمت پایین‌تر از قیمت بازار عمل می‌کنند و هدف آنها در جهت اهداف خیر و مورد تائید باشد، چرا باید با آن مخالفت کرد؟ آیا اقدام ایشان در راستای عدالت‌اجتماعی برای بهره‌مندی شهروندان از خدمات فرهنگی، سیاسی، اقتصادی نیست؟ و اصلا چرا انحصار بد است؟

یکم: جدی‌ترین ایراد به این نوع تفکر و اقدامات مبتنی بر آن، اصالت دادن به «سرمایه» است. واقعیت نهفته این است که شیوع و دوام این تفکر و ساز و کارهای اجرایی مبتنی بر آن در گرو قوام و استحکام بخشیدن به بنیان‌های نهاد و شرکت ارائه‌کننده خدمات و کالاهای رایگان و تامین منافع و منابع هزینه شده خواهد بود. در این تفکر اصالت به سرمایه داده می‌شود و خلاقیت و رقابت رو به زوال می‌گذارد» مخالفت جدی و نقطه تلاقی اقتصاد اسلامی با اقتصادهای لیبرال در همین مسئله است که اقتصاد اسلامی اتکای صرف به اصالت سرمایه رابه دلیل ایجاد انحصار و مغایرت با آموزه‌های دینی طرد می‌کند.

دوم: در فرآیند انحصارطلبی و اصالت دادن به سرمایه، پویایی و تحرک اجتماعی می‌میرد. تفکر غالب و مسلط، تفکر سرمایه‌دار خواهد بود، توزیع قدرت و چرخش نخبگان متوقف و یا منحرف می‌شود و پیامد آن می‌تواند در قالب «عدالت‌اجتماعی» و در حقیقت مبتنی بر «اقتصاد سوسیالیستی» باشد که بازهم با مبانی فکری اسلام مغایرت دارد. در نظام فکری اسلام تنها یک تفکر بنا شده بر اصالت سرمایه‌ها حتی با اهداف عام‌المنفعه مورد تائید نیست چرا که تفکر حاکم بر نهادها و اشخاص حقیقی و حقوقی دارای سرمایه بیشتر لزوما به معنای صحیح بودن و جامع و مانع بودن آن تفکر نیست. لذا ارائه کالای رایگان و یا خدمات مجانی باعث اقتدار و انحصار مدیران و مسئولان نهادها و شرکتهای انحصار طلب می‌شود.

سوم: انحصار بد است چرا که قدرت نقد را از جامعه سلب می‌کند و شهروندان گزینه‌ای برای مقایسه نخواهند داشت و در درازمدت پیامدهای خطرناکی چون رواج فرهنگ پیروی محض و بدون چون و چرا، کاهش سطح کیفی و کمی کالا و خدمات نقدناپذیری و احترام کاذب را پدید می‌آورد که در نهایت اجتماع را در نتیجه فساد اداری ونبود نظارت شهروندی به اضمحلال می‌کشاند.

چهارم: از منظر اقتصادی هم انحصار مورد قبول نیست چرا که ایجاد انحصار سرانجام باعث تحمیل هزینه‌های تولید به مصرف‌کنندگان در قالبها و شیوه‌های مختلف می‌شود، رقابت سالم را از بین می‌برد فکر جدید و خلاقیت را مسدود می‌کند، سطح کیفی کالا و خدمات را کاهش می‌دهد، فساد اداری و رانت‌طلبی را رواج می‌دهد، منطق و عقلانیت اقتصادی را تابع قدرت سیاسی جناح‌ها واحزاب می‌سازد، انباشت سرمایه و ثروت را در دست عده‌ای خاص به دنبال دارد و...

پنجم: انحصار دو رو دارد: گاه به لیبرالیسم و گاه به سوسیالیسم نظر دارد و هر دوی اینها با اقتصاد اسلامی منافات دارد حاکمیت اقتصاد لیبرال- سرمایه‌داری تشدید فقر فقرا و تقویت غنای اغنیا خواهد بود و چالش سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را پدید می‌آورد و پیامد اقتصاد متمرکز و دولت‌گرا و یا حکومت‌گرا هم مرگ رقابت، خلاقیت، چرخش قدرت و تضییع حقوق مردم و ایستایی اجتماعی وتوقف تولید خواهد بود. هر دو شکل این تفکر انحصارطلبی با آموزه‌های دینی اسلام مغایرت دارد.

ششم: وظیفه حاکمیت و نهادهای ناظر و قانون‌گذار چیست؟ آیا برای اعمال حاکمیت و راهبری شهروندان وکنترل ونظارت نباید انحصارات باقی بماند؟

در ضرورت وجودی اعمال حاکمیت به ویژه در نظام اسلامی هیچ شکی نیست اما تردیدی جدی در خصوص نحوه اعمال واجرای حاکمیت وجود دارد. حاکمیت باید به نحوی اعمال حاکمیت کند که تعادل و توازن در حقوق شهروندان وحقوق حاکمیت و حدود اختیارات هریک حفظ شود. حاکمیت باید ضامن فعالیت و رقابت سالم باشد و از تهدید فضای رقابت و فعالیت سالم جلوگیری کند وظیفه اصلی حاکمیت داوری و نظارت و کنترل بر انحصارات در زیر مجموعه خویش و در بین شهروندان است آنهم با اعمال قانون و در این فرآیند حتی ایجاد انحصارات دولتی و حکومتی با توسل جستن به اقتدار قانونی مطرود خواهد بود. حاکمیت در برابر منافع ملی ومصالح ملی حق حاکمیت دارد ولیکن نباید تلقی و نگرش از مصالح و منافع عمومی باعث ایستایی جامعه و انزوای شهروندان باشد، حاکمیت باید در خدمت مردم باشد و نه بخشی از مردم. انحصار بد است حتی اگر نتیجه آن برای شهروندان رایگان و بدون پرداخت هزینه باشد. انحصار بد است.