جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
مجله ویستا

آنچه بر آثار تاریخی رفته است


آنچه بر آثار تاریخی رفته است

اینکه تاکنون چه بر سر میراث فرهنگی کشور آورده اند و چه کسانی از گذشته تا حال با وجود مسوولیتی که داشته اند نسبت به این امر بسیار مهم بی توجهی نشان داده و بعضاً خیانت کرده اند خود مقوله دیگری است و به تحقیق بیشتر و دقیق تر نیازمند است که آن هم مستلزم فرصت دیگری است و اما به طور اجمال باید دانست شاهان قاجار به لحاظ بی فرهنگی و سرگرمی های گونه گون و اساساً ناآگاهی از هنر و میراث فرهنگی, ارزش و اعتبار واقعی آن را نمی دانستند تا در حفظش بکوشند

● میراث فرهنگی در ادوار مختلف

اینکه تاکنون چه بر سر میراث فرهنگی کشور آورده اند و چه کسانی از گذشته تا حال با وجود مسوولیتی که داشته اند نسبت به این امر بسیار مهم بی توجهی نشان داده و بعضاً خیانت کرده اند خود مقوله دیگری است و به تحقیق بیشتر و دقیق تر نیازمند است که آن هم مستلزم فرصت دیگری است و اما به طور اجمال باید دانست شاهان قاجار به لحاظ بی فرهنگی و سرگرمی های گونه گون و اساساً ناآگاهی از هنر و میراث فرهنگی، ارزش و اعتبار واقعی آن را نمی دانستند تا در حفظش بکوشند. تخریب آثار باارزش سلسله صفویه در اصفهان به وسیله ظل السلطان خود دلیل بارزی است بر این امر. ۱

مرحوم عباس اقبا ل آشتیانی در مورد بی توجهی شاهان قاجار نسبت به آثار باارزش فرهنگی تاریخی چنین می گوید؛ «جنایتی که یک عده از حکام طمع ورز سفیه دوره قاجاریه و... در انهدام آثار بی نظیر اصفهان مرتکب شده اند از حد شرح و وصف بیرون است. از تمام آثار و ابنیه باشکوهی که در ساحل راست زاینده رود وجود داشته و سیاحان فرهنگی در صد سال قبل اوصاف و تصاویر آنها را برای ما به یادگار گذاشته اند امروز کوچک ترین اثری بر جا نیست و از ابنیه داخل شهر هم هر چه برپاست به شکل عجیبی صدمه عمدی خورده و غالباً یا نقوش آنها را سترده یا در و پنجره و سقف آنها را چنان درهم شکسته اند که هیچ زلزله یی نیز چنین نمی کرده است.

عجب تر اینکه این ستم و خذلان را این مشت مردم بی عاطفه از خدا بی خبر نه تنها نسبت به ابنیه و آثار معمولی روا داشته بلکه امامزاده ها و مساجد را که به عقیده خود مقدس و خانه اولیاءالله و خدا می دانند، از تطاول و تعدی بی نصیب نگذاشته و در خوردن موقوفات، دزدیدن نفایس و مخروبه و کثیف نگه داشتن آنها نیز از هیچ اقدامی دریغ نکرده اند.»۲

در عصر پهلوی هم گرچه شخصیت های علمی و فرهنگی وجود داشتند و از برکت وجود برخی از شخصیت های هنرشناس تا حدی اقدامات مفید فرهنگی صورت گرفت و از سوی دیگر ارتباط با کشورهای شرقی و غربی رونق یافته بود ولی این سلسله هم آن طور که لازم بود اهتمامی در حفظ و حراست آثار فرهنگی نداشته اند بلکه در مواردی هم دست به تخریب و انهدام آثار فرهنگی زده اند. تخریب دروازه های طهران، تکیه دولت، بخشی از میدان حسن آباد، قسمت های عمده یی از مجموعه کاخ گلستان و آتش سوزی کاخ ناصرالدین شاه و... در اثر سهل انگاری از جمله این موارد است.

باز در این زمینه مرحوم عباس اقبال در سفری که به اصفهان رفته بود چنین گوید؛ «در این سفر به اصرار تمام به زیارت عمارت هشت بهشت که در سفرهای سابق توفیق دیدن آن میسر نشده بود موفق آمدم. این عمارت تاریخی که از پاره یی جهات مخصوصاً کاشی های بالای طاق نماهای خارجی بنا مشتمل بر صور اقسام حیوانات در میان ابنیه اصفهان بی نظیر است بدبختانه امروز ملک شخصی یکی از متمولین این شهر محسوب می شود و آن را به این عنوان که ناصرالدین شاه به مادر او بخشیده است در تصرف دارد. تاکنون هیچ دولت و حکومتی به فکر آن نبوده است که این بنای زیبای قیمتی را به هر نحو و به هر قیمت که بوده است از تصرف مالک آن بیرون آورد و تحت حفاظت و مراقبت خود بگیرد. به همین جهت حال آن بسیار خراب و رقت آور شده و رو به انهدام و ویرانی کلی است و اگر می خواهید درجه بی ذوقی و سفاهت مردم زمان ما را دریابید به اطلاع خوانندگان محترم می رسانم در ورود به این عمارت شاه نشین که وقتی مقر سلاطین با عز و تمکین بوده و گردنکشان بر آستان آن سر می سوده اند سگی را در آنجا بسته دیدم که کاسه آبی پیش او نهاده بودند و جز این سگ و پیرزن و طفلی که در آن عمارت سکونت داشتند دیگر کسی در آن محل نبود. شاید تعجب خوانندگان گرامی بیشتر شود اگر بدانند مالکان کج سلیقه و عاری از ذوق این عمارت باشکوه، سقف های مذهب و طلاکاری آن را که هر قاب کوچک آن روشن بخش چشم و دل است، عیناً مثل آنکه طاقت دیدن آنها را نداشته و خفاش صفت دشمن نور و فروغ بوده اند، در زیر یک طبقه از قاب های چوبی معمولی پوشانده و به سلیقه منحرف خود سقف جدیدی برای هشت بهشت از مبتذل ترین قاب های عادی ترتیب داده اند، چنان که نقوش زیبای دیوارهای چهل ستون را نیز در زیر گچ مستور کرده و جمال آنها را به این ترتیب از میان برده و سند نادانی و کج طبعی خود را به دست خویش امضا نموده بودند.» ۳ و ۴

● میراث فرهنگی در عصر انقلاب اسلامی

با ظهور پیدایی انقلاب اسلامی، تحولی عظیم در برخی از شئون زندگی ایجاد شد. در تشکیلات سازمان میراث فرهنگی و طرز اداره و حفظ و حراست از آن و برخورد شدید با غارتگران و مخربان آثار تاریخی و فرهنگی، اقدامات اساسی صورت نگرفته است لطمات و صدمات جبران ناپذیری به میراث فرهنگی کشور وارد شده است و حتی از ناحیه برخی از مسوولان جاهل و متصدیان غافل و بعضاً هم از سوی عده یی متظاهر و مداهنه گر، تحت عنوان زدودن آثار طاغوت، لطمات شدیدی به آثار مزبور وارد کرده اند. با اینکه رهبر فقید انقلاب اسلامی در اولین روز پیروزی انقلاب در نخستین پیام خود با عبارت؛ «اولاً مانع آشوب و هرج و مرج شوید و نگذارید آشوبگران مغرض به عملیاتی از قبیل غارت، آتش سوزی، مجازات متهمان و از بین بردن آثار علمی و فنی و صنعتی و هنری و اتلاف اموال عمومی و خصوصی دست بزنند...» ۵ تاکید در جلوگیری از آثار علمی و فنی و صنعتی به ویژه آثار هنری فرمودند، جای بسی تعجب و تاسف است که به این پیام به موقع رهبر انقلاب کمترین توجهی نشده و آمد بر سر میراث فرهنگی کشور آنچه که نمی بایست بیاید.

جای بسی شگفتی است وقتی می بینیم مقامات موثر و تصمیم گیرنده شاهد و ناظر بی توجهی و تخریب و انهدام و غارت و چپاول آثار باقیمانده از هنر و آثار تاریخی فرهنگی مربوط به دوران اسلامی و حتی قبل از اسلام هستند و از اطراف و اکناف کشور اخبار آن را می شنوند، به خود نیامده و در فکر چاره اندیشی نمی افتند و همه این حوادث تلخ را نادیده می گیرند و عجیب تر اینکه گهگاه و به ندرت از گوشه و کنار مملکت، برخی از افراد دلسوخته و خیرخواه و علاقه مند به میراث فرهنگی کشور، از رها بودن و بی صاحبی آثار فرهنگی تاریخی به شدت رنج می برند و از فرسودگی و تحلیل رفتن ابنیه تاریخی، به جهات شرایط جوی و نداشتن امکانات حفاظتی و ایمنی و عوامل دیگر به غایت آزرده خاطرند، فریاد کرده و استمداد می طلبند. ولی به این نداها پاسخ داده نشده است و اعتنایی نمی شود.

مقامات مسوول و موثر، میراث فرهنگی این سرزمین را به صورت یک امر عادی و معمولی می نگرند. غارت و اضمحلال و نابودی این آثار گرانقدر ناراحت شان نکرده و عذاب شان نمی دهد و اساساً عمق فاجعه را درک نمی کنند. به زبان ساده تر ابنیه و آثار سلسله های پیشین که حاوی شاهکارهای هنری و ابتکارات و ابداعات صنعتی هستند و میراث مکتوب و به طور خلاصه سرمایه های عظیم مادی و معنوی این سرزمین با علم و آگاهی مقامات کشور در حال تحلیل رفتن و نابودی است، ولی کار لازم و اقدام اساسی صورت نمی گیرد. جنایات مربوط به میراث فرهنگی را بعضاً چشم ها نظاره گرند و گوش ها اخبار ناگوارش را می شنوند، ولی از پیگیری و تعقیب مستمر و موثر این جنایتکاران و تنبیه و مجازات متناسب با جرائم آنان خبری نیست.

نکته یی که در اینجا لازم به ذکر است این است که آن دسته از مقامات مسوول و بانفوذ که هم اکنون سرگرم مطالعه این نوشته هستند، به خوبی آگاهند تمامی ابنیه تاریخی به ویژه مناطق دوردست، فاقد وسایل و تجهیزات ایمنی و مراقبت های فنی و حفاظتی هستند و همین کمبودها و نارسایی ها، لطمات جبران ناپذیر زیادی به آثار مزبور می زند، ولی در اصلاح و بهبود این نابسامانی ها و سروسامان دادن به این اوضاع آشفته، معمولاً کار اساسی و بنیانی صورت نمی گیرد یا اگر اقدامی شده باشد، بسیار کم اثر و ناچیز بوده است. به عبارت ساده تر ابنیه و آثار شکوهمند سلسله های پیشین که حاوی شاهکارهای هنری و ابتکارات و ابداعات صنعتی هستند، بعضاً به بهانه های گونه گون در حال تخریب و از بین رفتن بوده یا به وسیله دزدان غارتگر و حفاران و قاچاقچیان سوداگر غارت و چپاول می شوند.

ولی از مجازات مناسب با جرائم این دسته از بزهکاران نه اثری است و نه خبری. علت اساسی این نابسامانی ها، شرایط حاکم بر سازمان میراث فرهنگی یعنی نبودن یک اساسنامه جامع و مانع و نداشتن نیروی انسانی واجد شرایط و کمبود بودجه کافی از یک سو و ضعف شدید مقررات کیفری از سوی دیگر است. لذا جای شگفتی نباید باشد که ببینیم شهرداری ها جواز تخریب یک بنای ارزشمند را بدهند و متولیان مراقد مطهر و مساجد و حسینیه ها بنا به دلخواه خود در بنای تحت نظرشان تغییر و تبدیل داده یا تخریب و نوسازی کنند و سارقان موزه ها و مراکز دیگر را مورد دستبرد قرار دهند و حفاران و قاچاقچیان با سرمایه چند برگ دست نوشته به نام «گنجنامه» و یک دستگاه «فلزیاب» زیرخاکی ها و دفینه های ارزشمند را از دل خاک بیرون آورده و به وسیله عوامل نفوذی خود، از کشور خارج کنند. باز برای اینکه کم توجهی مقامات مسوول نسبت به میراث فرهنگی کشور بهتر بیان و نشان داده شود این بی اعتنایی ها و بیگانگی ها به میراث فرهنگی، چه لطمات سنگینی و دهشتناک و چه غرامت جبران ناپذیر و وحشتناکی را سبب شده است و چگونه ابنیه و آثار باارزش تاریخی هنری، یکی پس از دیگری یا از بین رفته یا در معرض تباهی و نابودی قرار گرفته اند، بهتر است نمونه هایی آورده شود.

صدر واثقی

کارشناس و ارزیاب اسناد تاریخی

پی نوشت ها؛

۱- ما در مقاله خود تحت عنوان «ضرورت احیا و حفظ آثار هنری و باستانی» مندرج در نشریه کیهان فرهنگی، سال اول، شماره ۵، صفحات ۳۰ تا ۳۶ اشاره یی مختصر در این زمینه داشته ایم.

۲- مجله یادگار، سال دوم، شماره نهم، مدیرمسوول عباس اقبال، اردیبهشت ماه ۱۳۲۵، ص ۳

۳- مجله یادگار، سال دوم، شماره نهم، صص ۴ و ۵

۴- در متن مرقوم، مرحوم عباس اقبال از کج سلیقگی و بی ذوقی مالکان بنای مذکور انتقاد کرده است. در حالی که انتقاد و ایراد اصلی متوجه مسوولان مملکتی و متصدیان آثار تاریخی فرهنگی بوده است زیرا اگر فرضاً مالکیت مالکان مورد بحث مسلم بود، باید مقامات مسوول با رعایت حق مالکیت آنان در حفظ این اثر دخالت کرده و نمی گذاشتند به اصالت این بنای تاریخی و خیلی ارزشمند کمترین لطمه یی وارد شود. لازم به یادآوری است نقل عبارت فوق در حقیقت معرف بسیار بی توجهی مسوولان کشوری وقت، نسبت به کاخ بسیار ارزشمند هشت بهشت بوده است. باز این بی توجهی به اثر مزبور تایید دیگری است بر ضعف شدید «فرهنگ ما» نسبت به میراث فرهنگی.

۵- صحیفه نور، جلد پنجم، ص ۷۱