دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

شمایل نگاری کلاسیک در پازل صدا


شمایل نگاری کلاسیک در پازل صدا

نگاهی به فیلم «صداها» ساخته فرزاد موتمن

صداها، آخرین ساخته موتمن که در جشنواره بیست و هفتم فجر با استقبال خوبی از طرف منتقدان و تماشاگران روبه‌رو شد، فیلمی است با داستان‌هایی موازی که شیوه روایتی خاص و کمتر تجربه شده دارد و قطعا در صورت اکران صحیح و تبلیغات مناسب می‌توانست به فروش قابل‌قبولی دست پیدا کند.

همان طور که فیلم شب‌های روشن ساخته قبلی همین کارگردان چند سال پیش توانست علی‌رغم مضمون خاص و سنگین خود حدود ۴ ماه موقعیت خود را روی پرده نمایش حفظ کند و به فروش قابل‌قبولی دست یابد. صداها با این که در زمینه روایت و داستانگویی فیلمی تجربه‌گرا و هنجارشکن به شمار می‌آید، اما با توجه به داستان پرکشش و بازیگران مشهور پرتعداد خود، این قابلیت را دارد که تماشاگر عادی سینما را جذب کند. گروه بازیگران صداها با نام‌های مشهوری چون رضا کیانیان، رویا نونهالی، پگاه آهنگرانی، طناز طباطبایی، نازنین فراهانی و آتیلا پسیانی چیزی از کستینگ بهترین فیلم‌های این روزها کم ندارد. بخصوص این که داستان فیلم طوری طراحی شده که به تمام شخصیت‌های فیلم فرصت داده می‌شود خودشان را به تماشاگر بشناسانند و از گوشه‌های پنهان روحیاتشان پرده بردارند. به این ترتیب بازیگران فیلم نیز در طول داستان به نوبت در مرکز توجه قرار می‌گیرند و هیچ کدام در حد شخصیت فرعی و حاشیه‌ای باقی نمی‌مانند که این خود از امتیازات فیلمنامه صداهاست.

روایت در فیلمنامه صداها عنصر مهمی است. تقریبا نقطه مرکزی درام صداها را روایت و شیوه بازگو کردن داستان تشکیل می‌دهد. در سینمای ایران که همواره در زمینه روایت مشکلات جدی داشته است تجربه مؤتمن در صداها می‌تواند از لحاظ طراحی بافت دراماتیک یک فیلم سینمایی اتفاق مهمی ارزیابی شود. فیلمنامه بر پایه مکان و موقعیت‌های مکانی استوار شده و عنصر پیونددهنده اجزای داستان، حضور آدم‌ها در مکان وقوع ماجراهاست. داستان یا در واقع داستان‌های فیلم در یک خانه آپارتمانی شهری می‌گذرد که در هر طبقه‌اش یک یا چند شخصیت زندگی می‌کنند و در طول فیلم ماجراهایی برای این شخصیت‌ها اتفاق می‌افتد.

این الگوی ساختاری یعنی حضور شخصیت‌های متعدد در یک لوکیشن ثابت بارها در سینما و تلویزیون تکرار شده و نمونه‌های دم‌دستش در حافظه تصویری خودمان می‌تواند سریال‌های خانه سبز و همسایه‌ها و فیلم سینمایی تحسین‌شده اجاره‌نشین‌ها (داریوش مهرجویی) باشد؛ اما آنچه صداها را از آثار مشابه متمایز می‌کند، نه الگوی ساختاری درام بلکه شیوه روایت داستان و ابزارهای روایی مبتکرانه‌ای است که برای داستانگویی به کار می‌گیرد. سرنوشت آدم‌های ساکن در واحدهای مختلف این آپارتمان بدون آن که در ظاهر قرابتی میانشان باشد به یکدیگر گره‌خورده است. روایت داستان، ساختاری پازل‌وار و پیشرونده دارد.

هر یک از بخش‌های فیلم در حقیقت قسمتی از پازل داستان را کامل می‌کنند و یک قطعه به قطعات پیشین می‌افزاید. این ساختار پازل‌وار در تناسب کامل با درونمایه تعلیق قرار دارد که عنصر محوری فیلمنامه صداها محسوب می‌شود. تعلیق در ایجاد فضای معمایی روایت نقش چشمگیری دارد. صداها فیلم تعلیق است نه غافلگیری و از ابتدای تاریخ سینما این دو شیوه داستانگویی (تعلیق و غافلگیری) همواره در رقابت بوده‌اند تا عنوان جذاب‌ترین شیوه روایت را به خود اختصاص دهند. فیلم‌های هیچکاک شاخص‌ترین نمونه‌های تعلیق در روایت و البته تعلیق در نمایش بصری هستند و نمونه‌های غافلگیری نیز از فیلم‌های معمایی تا هارورها را در برمی‌گیرد. در فیلم صداها، میزان تعلیق و موفقیت فیلمنامه در خلق موقعیت‌های معلق به اندازه کافی جذابیت ایجاد می‌کنند که تماشاگر جذب داستان شود. داستان با برش‌های متعدد و پریدن از نقطه‌ای به نقطه دیگر، در عین منقطع بودن و چندپارگی از انسجام و وحدت روایی لازم نیز برخوردار است. فیلم ساختاری چندپاره دارد، اما آشفته و گسیخته نیست.

شخصیت‌پردازی و طراحی کاراکتر برای فیلمنامه‌ای از نوع صداها عنصری ضروری و حیاتی شمرده می‌شود. کارگردان صداها در عین تمرکز روی پیام اخلاقی و نتیجه‌گیری مضمونی از اهمیت طراحی صحیح شخصیت‌های داستان نیز غافل نشده و شخصیت‌هایی زنده و با روح را خلق کرده که بار اصلی کشمکش‌های درام را به دوش می‌کشند.

شخصیت دختر معتاد با بازی طناز طباطبایی و اتفاقاتی که اطراف او می‌افتد تماشاگر را در حال ‌و هوای کاراکترهای شمایل‌واری فرو می‌برد که بازیگران زن سینما از شخصیت معتاد ارائه کرده‌اند. فریماه فرجامی در تیغ و ابریشم، باران کوثری در خون‌بازی و پانته‌آ بهرام در سریال مسافر، شمایلی از زن معتاد نمایش داده‌اند که در حافظه تماشاگر ایرانی ثبت شده و نامتغیر به نظر می‌رسد. بازی طباطبایی در صداها به‌نوعی در امتداد همان شمایل‌نگاری کلاسیک با جزییات شخصیت‌پردازانه و مولفه‌های درونی است که اتفاقا برای مخاطب باورپذیر و آشناست. رضا کیانیان و رویا نونهالی نیز بهترین بازی‌های خود را در صداها به نمایش گذاشته‌اند. بازی پرتنش و اکت‌های متعدد کیانیان در کنار بازی متکی بر نگاه و میمیک نونهالی بسیار تاثیرگذار و روان از آب درآمده‌اند.

کیانیان در این فیلم نقش نامزد رویا نونهالی را بازی می‌کند که در نهایت به دست شخصیتی که پسیانی نقشش را بازی می‌کند کشته می‌شود. سایه این قتل و سنگینی فضا پس از ماجرای قتل روی تمام فیلم افتاده و بر تیرگی حال‌ و هوای درونی اثر افزوده است. بافت درهم‌ پیچیده و چندلایه داستان ممکن بود این خطر را برای فیلم ایجاد کند که داستان رفته‌رفته دچار بی‌نظمی و ازهم‌گسیختگی شود. ولی کارگردانی منسجم و ماهرانه صداها اجازه نمی‌دهد ذهن تماشاگر به گسست و آشفتگی گرفتار شود و تمرکز ذهنی او برای دنبال کردن سیر پیچیده و منقطع داستان از میان برود.

صداها با این که در زمینه روایت و داستانگویی فیلمی تجربه‌گرا و هنجارشکن است اما این قابلیت را دارد که تماشاگر عادی سینما را جذب کندموتمن در مقام کارگردانی باتجربه و مسلط، با وجود شناختی که از سلیقه مخاطب عام دارد دست به خطری بزرگ زده و صداها را به محملی برای آزمودن تکنیک‌ها و شیوه‌های نو تبدیل کرده است. نوآوری در صداها به ابتکارات روایی محدود نمی‌شود، بلکه در ساختار بصری و فرمی فیلم نیز استفاده از زوایای ابتکاری دوربین و قاب‌بندی به شیوه مدرن جزو نوآوری‌های بصری فیلم محسوب می‌شود. عنوان‌بندی فیلم به‌ صورت صوتی و تقریبا بدون استفاده از تصویر انجام شده است، یعنی صدایی روی پرده اسامی بازیگران و عوامل فیلم را می‌خواند که این شیوه خود به یک نوآوری در فرم تبدیل شده است. همچنین جسارت کارگردان در چینش میزانسن‌ها و معنادار کردن حرکات دوربین با تغییر در زوایا و نقطه دید قابل ستایش است. صداها جزو معدود فیلم‌های ایرانی است که در آن فرم و ساختار بصری پابه‌پای مضمون داستان تغییر لحن و حتی تغییر کارکرد می‌دهد و به عنصری تاکیدی برای پر رنگ کردن دلالت‌های مفهومی فیلم ارتقا می‌یابد.

● محرومیت از نوعی دیگر

قضیه اکران فیلم‌های فرهنگی و فیلم‌های هنر و تجربه هم برای خودش حکایتی شده است. هرچند سال یک بار، وقتی صدای اعتراض سینماگران مستقل و تجربه‌گرا بلند می‌شود و از اکران نشدن فیلم‌هایشان گلایه می‌کنند، مدیران سینمایی و سیاستگذاران فرهنگی اعلام می‌کنند بزودی طرحی برای حمایت از فیلم‌های فرهنگی به راه خواهد افتاد تا فیلم‌های ارزشمند سینمای فرهنگی بتوانند به اندازه لیاقت و پتانسیل جذب مخاطب‌شان روی پرده نمایش داده شوند. بعد هم، پس از گذر از کش‌وقوس‌های فراوان، طرحی مثل طرح اکران آسمان باز برای مدتی کوتاه عملیاتی می‌شود که هدفش اکران فیلم‌های مخاطب خاص در چند سالن و در سئانس‌های محدود تعریف شده است. ناگفته پیداست این‌گونه طرح‌های غیرمداوم و کم‌دامنه در درازمدت محکوم به شکست هستند. همان‌طور که طرح آسمان باز پس از آن شروع پرقدرت با قدمگاه (محمدمهدی عسکرپور) کم‌کم به سراشیبی زوال افتاد و طوری شد که هم سینماگران ناراضی بودند، هم سینماداران و هم مدیران. یعنی به عبارت دیگر هم سیخ سوخت و هم کباب!

شکی نیست که سینمای ما در مجموعه اکران هر ساله خود به گستره متنوعی از فیلم‌های سینمایی در ژانرها و سبک‌های مختلف نیاز دارد که فیلم‌های فرهنگی نیز جزو همین گستره محسوب می‌شوند. در سال‌های گذشته با توجه به حجم بالای تولید فیلم‌های فرهنگی و تجربه‌گرا این نیاز به قدری محسوس بوده است که مدیران سینمایی نمی‌توانند از کنار این نیاز بدون اعتنا عبور کنند.

پس از آن که در یکی دو سال گذشته نیمی از فیلم‌های مجوزدار و بدون مشکل تولید شده رنگ پرده را ندیدند و در گیرودار مناسبات پیچیده اکران از نمایش آبرومند و منطقی محروم شدند، مدیران سینمایی به این نتیجه رسیدند که باید دوباره طرحی برای اکران فیلم‌های فرهنگی در نظر بگیرند تا در قالب آن تعدادی از فیلم‌های ارزشمند سینمای هنر و تجربه و سینمای اندیشه به نمایش دربیایند. طرح نگاهی دیگر در امتداد همین دیدگاه مدیریتی طراحی و راه‌اندازی شد.

قرار بود در اولین گام، این طرح با نمایش ۴ فیلم بلند سینمایی از دسته فیلم‌های فرهنگی آغاز به کار کند که این فیلم‌ها عبارت بودند از حیران (شالیزه عارف‌پور)، خانه روشن (وحید موساییان)، استشهادی برای خدا (علیرضا امینی) و صداها (فرزاد موتمن). از این میان، حیران و استشهادی برای خدا به دلایلی معلوم و قابل‌پیش‌بینی از چرخه اکران خارج شدند و نمایش صداها و خانه روشن با آن وضعیت یک در میان سئانس‌ها و سالن‌های سینما مورد اعتراض شدید عوامل سازنده و صاحبان فیلم‌ها قرار گرفت تا جایی که فرزاد مؤتمن، کارگردان قدیمی سینمای ایران با صدور نامه یا در حقیقت بیانیه‌ای سرگشاده به این وضعیت اکران اعتراض کرد و از مافیای اکران که به فیلم‌های محتوایی و فرهنگی اجازه اکران مناسب و منطقی را نمی‌دهند، شکایت کرد.

شاهین شجری کهن