سه شنبه, ۱۲ تیر, ۱۴۰۳ / 2 July, 2024
مجله ویستا

جنایت و مکافات


جنایت و مکافات

«فئودور داستایفسکی» از نویسندگان بزرگ و واقع گرای روس است، کتاب «جنایت و مکافات» یکی از بهترین و معروف ترین رمان های اوست. داستایفسکی به لحاظ شخصیتی بسیار نزدیک به شخصیت های اول …

«فئودور داستایفسکی» از نویسندگان بزرگ و واقع گرای روس است، کتاب «جنایت و مکافات» یکی از بهترین و معروف ترین رمان های اوست. داستایفسکی به لحاظ شخصیتی بسیار نزدیک به شخصیت های اول رمان هایش است، او آدمی بسیار حساس و زودرنج و البته عصبی بود و شخصیتی فیلسوف منشانه داشت، مانند «راسکلنیکف»، شخصیت اصلی رمان «جنایت و مکافات».

راسکلنیکف دانشجوی فقیر رشته حقوق در پترزبورگ روسیه است، آدمی با قلبی مهربان اما با روانی پریشان که همواره در ذهن خود مشغول جواب دادن به سؤالات فلسفی خود است، سؤالاتی در مورد زندگی و آدم هایش!

او روشنفکری است سرگردان که همواره عذاب وجدان او را اذیت می کند و شخصیت درون گرای او، خواننده را وادار به هم ذات پنداری با او می کند.

«راسکلنیکف» مادر و خواهری فقیر و رنج دیده دارد و از این که خواهر زیبا و جوانش به خاطر خرج دانشگاه او و تنگ دستی خانواده کوچکشان خود را راضی به ازدواج مصلحتی با مردی ثروتمند کرده، بسیار ناراحت است و فکر می کند که باید هرچه زودتر کاری انجام دهد تا خود و خانواده اش را نجات دهد.

اما دست به اقدامی عجیب و احمقانه می زند، او به دلیل بدهی که به پیرزن رباخوار دارد مجبور به کشتن او می شود و حتی در این درگیری مجبور به کشتن خواهر نیمه خل پیرزن نیز می شود و او پس از این قتل که با تبر انجام گرفته بود، دچار هذیان گویی و رنجی دوچندان می شود تا جایی که فکر و خیال هایش تشدید می یابد....

«جنایت و مکافات» را می توان از نظری یک رمان پلیسی دانست چرا که در آن قتل و قاتل و پلیس وجود دارد. ولی در آن بیش از هرچیز ذهن آشفته و پررنج یک قاتل روشنفکر تشریح می شود.

می توان گفت: راسکلنیکف از معدود قاتل هایی است که خواننده چندان هم او را سزاوار مجازات نمی داند و حتی نگران سرنوشت او هم هست! در این داستان با بازرسی باهوش هم آشنا می شویم که در طول داستان در پی کشف مجرم است که در پایان پی به راز راسکلنیکف می برد.

گفتنی است رمان «جنایت و مکافات» در نظر برخی، مهم ترین و بهترین رمان داستایفسکی بعد از «برادران کارامازف» است، پس خواندن این رمان محبوب داستایفسکی را از دست ندهید.

‌● گذری بر زندگی نویسنده:

فئودور داستایفسکی (۱۸۸۱-۱۸۲۱) داستان نویس روس و از رمان نویسان رئالیسم و بزرگ قرن نوزدهم است. او پدرش را، که به دلیل بدرفتاری با کشاورزانش به دست آن ها کشته شده بود، در سنین جوانی، از دست داد. در ۱۸۴۳ با درجه افسری از دانشکده نظامی فارغ التحصیل شد و شغلی در اداره مهندسی وزارت جنگ به دست آورد ولی بعدها شغل دولتی را رها کرد.

او در بیست و پنج سالگی اولین رمان کوتاهش را با نام «مردم فقیر» نوشت که بدین وسیله وارد محافل نویسندگان بزرگ روسی شد و برای خود شهرتی کسب کرد.

در طی دو سال بعد داستان های «همزاد»، «آقای پروخارچین» و «خانم صاحبخانه» را نوشت. در سال ۱۸۴۹ به جرم براندازی دستگیر شد و حتی تا پای اعدام هم رفت ولی در آخرین لحظه به فرمان تزار به زندان سیبری تبعید شد، در زمان تبعید و زندان، حملات صرع که تا پایان عمر گرفتار آن بود بر او عارض گشت، او سال ها، به دلیل ولخرجی و قمار، در فقر می زیست.

در جشن سه روزه بزرگداشت پوشکین در پی سخنرانی اش به اوج شهرت و افتخار در زمان حیاتش رسید و سرانجام در اوایل فوریه سال ۱۸۸۱ در اثر خونریزی ریه درگذشت. ویژگی منحصر به فرد آثار وی روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیت های داستان هایش است.

اکثر داستان های وی همچون شخصیت خودش سرگذشت مردمی است، عصیان زده، بیمار و تا حدی روان پریش و فیلسوف! از دیگر آثار او می توان به «خاطرات خانه مردگان»، «جن زدگان»، «ابله» و «خطابه پوشکین» اشاره کرد.

فاطمه شهریور (باران) تهران