پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
فرصتی برای تنفس در صحنه
احسان کرمی را بهعنوان مجری تلویزیون و رادیو، بازیگر و نویسنده، خیلیها میشناسند و حالا با کارگردانی نمایش «بوی قهوه و بلال و کباب» که طنزی خانوادگی- اجتماعی است این کارگردان جوان، برگ دیگری به تجربههای خود اضافه کرده است. «بوی قهوه و بلال و کباب»، نوشته مشترک احسان کرمی و فرشته طائرپور، از سوم شهریور در سالن گوشه فرهنگسرای نیاوران به روی صحنه رفته و تا ۳۱ شهریور نیز به اجرای خود ادامه خواهد داد. تهیهکنندگی این نمایش را «فرشته طائرپور» از تهیهکنندگان شناخته شده سینمای ایران، برعهده دارد و بازی جذاب چهار بازیگر جوان این نمایش (میثم عبدی، بهاره کیانافشار، نازنین کریمی و سام قریبیان) توانسته هرشب صندلیهای سالن «گوشه» را از تماشاگرانی که به تماشای آن میآیند، پر کند. نخستین تجربه احسان کرمی در عرصه تئاتر، با استقبال بسیار خوبی از جانب هنرمندان نیز مواجه شده و طی روزهای گذشته بسیاری از چهرههای سرشناس سینما و تئاتر و رسانه به تماشای آن نشستهاند. کرمی در گفتوگو با «اعتماد» از موفقیت این نمایش و استقبال قابل توجه مخاطبان ابراز خوشحالی کرد و پیش از پاسخ به سوالهای «اعتماد» گفت: انتظار چنین استقبال و بازتاب مناسب و وسیعی را از نمایش خود نداشته است.
چطور شد که به فکر کارگردانی افتادید؟
درست است که «بوی قهوه و بلال و کباب» نخستین تجربه کارگردانی من در تئاتر است اما چند تجربه در عرصه نمایش داشتهام و بهعنوان بازیگر در نمایشهایی چون «محسن یکرپرتوار» به کارگردانی «اصغر دشتی»، «کمدی استشمامات» کاری از «میثم عبدی»، «پینوکیو ۲» از «نسیم محمدپور» و ... روی صحنه رفتهام. البته در حین اجرای آن نمایشها اصلا به کارگردانی تئاتر فکر نمیکردم تا اینکه بهعنوان نقشخوان در دو تجربه نمایشنامه خوانی در کنار استاد «محمد رحمانیان» حضور پیدا کردم. آنجا بود که به فکر کارگردانی افتادم.
ایده «بوی قهوه و بلال و کباب» چطور شکل گرفت؟
این روزها مشکلات اخلاقی و اجتماعی زیادی در میان طبقه متوسط رو به بالای جامعه رایج شده، مشکلاتی که تبعات زیادی برای زوجهای جوان و میانسال دارد. ایده اولیه این نمایش در یک میهمانی دوستانه و زمانی که صحبت از اینگونه مشکلات گرم شد، شکل گرفت. «بوی قهوه و بلال و کباب» به نمونهیی از این مشکلات میپردازد که البته دوست ندارم در این گفتوگو بیش از این به آن اشاره کنم. بیننده وقتی به تماشای تئاتر بیابد حتما نمونههای مشابه آن را در زندگی خود یا اطرافیانش بجا خواهد آورد.
چقدر از این تجربه راضی هستید؟
بیشتر از آنچه پیش از اجرا فکر میکردم، راضی هستم. واکنش بسیار مثبت تماشاگران بهویژه هنرمندان برجسته سینما و تئاتر و همینطور اهالی رسانه مرا خیلی دلگرم کرده تا جایی که با وجود همه سختیها حاضرم دوباره کارگردانی تئاتر را تجربه کنم.
منظورتان از سختیها مشخصا چیست؟
بیش از هرچیز داشتن سالن مناسب برای تمرین و سپس برای اجرا، آنهم در زمانی که انتخاب خود ما باشد و به تعداد روزهایی که خودمان میخواهیم. ما اکثر جلسات تمرین خود را با حمایت یک آموزشگاه هنری به اسم «هامون» آنهم در ساعات ۹ و ۱۰ شب که کلاسهای آموزشگاه تعطیل میشد، برگزار کردیم. تا دو هفته قبل از اجرا هم هنوز نمیدانستیم که سالن اجرایمان کجاست تا خود را با آن تنظیم کنیم و کار طراحی صحنهمان را هم شروع کنیم. چند هفته منتظر جواب سالن انتظامی خانه هنرمندان ماندیم و وقتی دیدیم جواب روشن و مثبتی نصیبمان نمیشود تازه به دنبال سالنهای دیگر رفتیم که خوشبختانه با تلاش تهیهکننده سالن گوشه فرهنگسرای نیاوران نصیبمان شد. حالا هم با وجود آنکه هرشب داریم موفقتر از روز قبل ادامه اجرا میدهیم، این موفقیت موجب گرفتن امتیازی نمیشود. ما موفق شدیم ظرفیت ۶۰ درصدی اشغال سالن مان را در همان دو سه روز اول، به ۹۰ تا ۱۰۰ درصد برسانیم اما امکان ادامه کار نداریم و نوبتمان با اجرای روز ۳۱ شهریور، به پایان میرسد تا گروه دیگری کار خود را شروع کند. همین سالن کوچک «گوشه» فرهنگسرای نیاوران که خوشبختانه مدیریت فرهنگی خوبی دارد، در حال حاضر سه نمایش پیدرپی در هر بعدازظهر روی صحنه میرود. در سینما تا وقتی فروش فیلمی افت نکرده آن را عوض نمیکنند اما در تئاتر تا بیایی اطلاعرسانی کنی دو هفته طول میکشد و نصف مهلت اجرایت گذشته و قابل تمدید هم نیست. در زمینه تبلیغات هم تئاتر مشکل دارد. البته ما با تلاش خانم طائرپور و حمایت سازمان زیباسازی، معدودی بیلبورد حمایتی برای تئاترمان گرفتیم و روزنامههای «اعتماد» و «شرق» هم برای چاپ آگهی کمکمان کردند اما در مجموع برای نمایشی که در یک سالن ۱۰۰ نفره فقط به مدت ۲۷ شب اجرا دارد، منطقی نیست که برای تبلیغ هزینههای سنگین متقبل شود. نمایش ما یک کار ساده و کم هزینه است که بدون هیچ کمک مالی و فقط با بودجه شخصی تهیهکننده روی صحنه رفته است و من نمیدانم اگر ایشان به کمک ما نمیآمدند اصلا امکان اجرا پیدا میکردیم یا نه.
نام «بوی قهوه و بلال و کباب» کنجکاوی و نظر مخاطب را برای دیدن نمایشتان جلب میکند، چگونه به آن رسیدید؟
«بوی قهوه و کباب و بلال» نامی بود که خانم طائرپور بعد از بازنویسی متن روی نمایش گذاشتند که صرفا یک نام جذاب تبلیغاتی نیست و با حرف نمایش هم ارتباط درستی دارد و بیننده در انتهای نمایش متوجه میشود که چرا این نام برای این کار انتخاب شده است.
نیاز رسولی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست