دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

درد مشترک ناامنی


درد مشترک ناامنی

گفت وگو از زمان سقراط تا امروز, تاریخی پر فراز و نشیب داشته است و آنچه تذکر به آن در این مجال لازم است اینکه تفاوت میان گفت وگو و دیگر گونه های ارتباط کلامی, فکری و احساسی را دریابیم زیرا خلط میان مفاهیم به ظاهر مشابه ولی دارای تفاوت های بنیادین نظیر گفت وگو, مذاکره, مباحثه و نظایر آنهاست که باعث سوءتفاهم می شود

گفت وگو از زمان سقراط تا امروز، تاریخی پر فراز و نشیب داشته است و آنچه تذکر به آن در این مجال لازم است اینکه تفاوت میان گفت وگو و دیگر گونه های ارتباط کلامی، فکری و احساسی را دریابیم زیرا خلط میان مفاهیم به ظاهر مشابه ولی دارای تفاوت های بنیادین نظیر گفت وگو، مذاکره، مباحثه و نظایر آنهاست که باعث سوءتفاهم می شود. مذاکره معمولاً در حوزه سیاست کاربرد دارد و هدف از آن کسب منفعت و دفع ضرر است و مباحثه عمدتاً در حوزه های علمی و دینی رخ می دهد و این دو با گفت وگو متفاوت هستند.

گفت وگو با هدف تفاهم و شناخت بهتر یکدیگر صورت می گیرد و روندی است که می تواند به همزبانی، همدلی و تلاش مشترک برای رسیدن به هدف مورد توافق بینجامد.

در دیالوگ همچون مذاکره و حتی جنگ «من» و «دیگری» حضور دارند ولی من و دیگری هنگام جنگ و برخورد با این دو به هنگام گفت وگو تفاوت دارند.

در جنگ «دیگری» دشمن است که یا باید تسلیم شود یا از میان برداشته شود و در مذاکره «دیگری» کسی است که در نهایت باید به نفع طرف قوی تر کوتاه بیاید ولی در گفت وگو اساس رابطه، محبت و همدلی است. در عرصه گفت وگو حاضران نه سیاستمداران یا صاحبان ایدئولوژی از موضع سیاست و ایدئولوژی بلکه نمایندگان تمدن ها و فرهنگ ها یعنی اصحاب فکر و فرهنگ و هنر در جوامع هستند.

دیالوگ، سیاسی نیست گرچه آثار سیاسی بزرگ دارد و از جمله خود سیاست به خصوص راه های اخلاقی کردن آن می تواند موضوع گفت وگو باشد چراکه فاصله گیری سیاست از اخلاق باعث خسارت های بسیار زیادی برای بشریت شده که از جمله در دو جنگ ویرانگر جهانی، جنگ های منطقه ای، جنگ سرد و سرکوب و اشغال و بالاخره تروریسم آثار مخرب آن را دیده ایم.

به نظر من موقعیت غیر گفت وگویی و پویش های غیریت ساز کنونی برآمده از خودبرتربینی و استیلاطلبی نظامی و سیاسی کنونی از یک سو و عقب ماندگی و تحقیرشدگی و گرفتاری بسیاری از ملت ها به حکومت های مستبد و وابسته از سوی دیگر است.

آنچه طی دهه ها و حتی سده های اخیر مبنای رابطه میان کشورها بوده زور و خشونت است.

اگر با هدف فهم یکدیگر به گفت وگو بپردازیم و این مهم را مبنای عمل مشترک قرار دهیم چشم انداز واقعی برای هدف های والایی چون صلح بر پایه عدالت را ترسیم کرده ایم.

اجازه می خواهم در این مجال اشاره ای داشته باشم به آثار عملی گفت وگو و پاره ای راهکارها که می تواند در این امر مفید باشد.

گفت وگو گرچه به عنوان انسانی ترین فعالیت آدمی حیطه ظهور وجود انسانی و دارای اصالت و خود یک هدف عالی است اما بدون تردید می تواند و باید دارای آثار و نتایجی در زندگی و بهبود وضع بشر امروز باشد.

برای دستیابی به این مقصود باید گفت وگو را به جانبی هدایت کرد که بتواند بسیاری از دردهای مشترک ما را درمان کند:

۱) گفت وگو را باید از نقطه ای آغاز کرد که طرف های گفت وگو در آن مشترک اند و نیز باید آن را متوجه فوری ترین و مبرم ترین مشکلات و مسائلی کرد که همه به آن معترفیم و از آن رنج می بریم.

به عنوان مثال اگر ناامنی درد مشترک روزگار ماست که آدمی در شرق و غرب عالم از آن رنج می برد، تلاش مشترک برای خاموش کردن این آتش جانسوز و گفت وگو برای رفع آن به عنوان هدف مشترک از فوری ترین وظایف هر انسان خیرخواه است و می دانیم که ناامنی ناشی از خشونت ورزی است و خشونت خود زاده افراط است؛ بنابراین گفت وگو میان متفکران جوامع شرق و غرب برای مقابله با خشونت و منزوی کردن خشونت گران و افراط گرایان گام بلندی است برای حرکت به سوی صلح که خود می تواند به عنوان هدف مشترک انتخاب شود و نیز تفاهم بر این نکته که صلح در جهان جز بر پایه عدالت پدید نمی آید و اگر برای لحظاتی پدید آید دوام نخواهد یافت از اهمیت ویژه برخوردار است.

۲) از نگاهی دیگر جهان امروز از تبعیض، جنگ، اشغال، آوارگی، هراس از سلاح های کشتار جمعی، اعمال معیارهای دوگانه و تروریسم رنج می برد. غیبت اخلاق و نیز مهربانی و عدالت به خصوص در عرصه سیاست و در روابط میان ملت ها و کشورها از عوامل مهم پدید آمدن این وضعیت ناگوار است.

در دیدار اخیر خود با عالی جناب پاپ متذکر شدم اگر نگوییم لب پیام پیامبران الهی به خصوص اسلام و مسیحیت محبت و عدالت است، دست کم این دو، جایگاه بسیار برجسته ای در آموزش های این دو دین بزرگ و سایر ادیان الهی دارند. آیا هنگام آن نرسیده است که جهان اسلام و مسیحیت در رای اختلافاتی که بعضاً سطحی و بعضی دیگر ناشی از سوء تفاهمات تاریخی است، به روح آموزش ادیان ما که یگانه است رجوع کنیم و دست در دست هم برای مبارزه با عوامل نامهربانی و خشونت و بی عدالتی در عرصه جهانی قیام کنیم؟

می توان گفت وگوی میان ادیان را به این جهات سوق داد و طبعاً اگر آتش برافروخته ای که خشک و تر را می سوزاند فرونشانده شود، مجال بسیار برای گفت وگوهای فلسفی و کلامی پدید می آید که در آن موارد هم اگر ژرف نگر باشیم وجوه مشترک میان این دو دین به مراتب بیش از وجوه اختلافی است.

۳) اگر مراد رسیدن به صلح بر پایه عدالت است، طبیعی است که اگر کمک دولت ها و سازمان های معتبر بین المللی که امکانات را در دست دارند نباشد، گذر از عالم مفاهیم به واقعیت های زندگی دشوار است و با کمال تاسف هنوز مدار و محور سیاست در جهان ما زور و استیلاطلبی است و سازمان های مهم بین المللی نیز یا در برابر ابزار و امکانات دولت ها ناتوانند یا به هر دلیل ناچار به رعایت جانب قدرتمندان. برای رسیدن به این هدف مهم تلاش برای اصلاح ساختار و کارکرد سازمان های بین المللی و بهره گیری بهتر از آنها امری لازم به نظر می رسد.

۴) تلاش مشترک برای منزوی کردن افراط گرایان خشونت گر و سلطه طلب و سیاست های زورمدار چه در هیات دولت ها و چه گروه های خشونت گرا در افکار عمومی مقدمه ای لازم برای کارآمد شدن گفت وگو است و داشتن ابزار تبلیغات صحیح و دستگاه های اطلاع رسانی در این زمینه برای معتقدان به گفت وگو لازم است.

۵) صلح نیازمند جان های صلح طلب است بنابراین داشتن برنامه صحیح تعلیم و تربیت برای ترویج فرهنگ صلح و مدارا و تربیت نسل هایی که بتوانند از دیوار بلند سوءتفاهمات تاریخی و تبلیغات جنگ افروزان و خشونت گران بگذرند نیز می تواند در دستور کار قرار گیرد.

آنچه گفتم از جمله برنامه هایی است که به یاری خداوند در دستور کار مرکز گفت وگوی تمدن ها قرار دارد و با همت صاحب نظران و هم اندیشان پیگیری خواهد شد.

بدون تردید گفت وگو میان ادیان بزرگ ابراهیمی با توجه به مایه و پایه مشترک آنها و هدف های مشابهی که برای زندگی انسان و معنی بخشیدن به آن دارند، می تواند راهگشا به سوی دنیایی باشد که به جای خشونت، محبت، به جای سوء ظن، تفاهم، و به جای دلهره و ناامنی، امنیت و امید به آینده بهتر برای همه بشریت باشد و چنین باد،

سیدمحمد خاتمی

بخشی از سخنرانی در آکادمی علوم اتریش به مناسبت ۳۵ سالگی گفت وگوی دینی-فرهنگی