جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

فضایی شاعرانه و لطیف


فضایی شاعرانه و لطیف

نگاهی به فیلم چهل سالگی

بسیاری از آثار ارزشمند سینمای جهان نتیجه اقتباس از ادبیات، تئاتر و حتی خود سینما است. برخی دایره اقتباس را وسیع تر گرفته و طبیعت و هنرهای دیگری چون نقاشی و معماری و دیگر موارد را نیز منابع اقتباس می نامند. اقتباس و استفاده از آثار و اندیشه دیگران برای به وجود آوردن اثری جدید در همه عرصه ها نه تنها رایج است بلکه نظریه پردازان امکان شکل گیری هیچ اثری را بدون این فرایند امکان پذیر نمی دانند.

متاسفانه عده ای در نقدها و نوشته های خود ذکر منابع اقتباس را برای افشاگری یا مچ گیری بکار می برند در صورتی که این آدرس دهی باید برای افزایش اطلاعات و رجوع مخاطب به اصل اثر و بهره برداری از آن باشد. آنچه در اقتباس ناپسند است استفاده بدون در نظر گرفتن حقوق مادی و معنوی صاحب اثر است.

فیلم "چهل سالگی" ساخته علیرضا رئیسیان از جمله آثار اقتباسی است که علاوه بر رعایت حقوق مادی و معنوی صاحب اثر، همراهی و همدلی وی را نیز با خود دارد.

گذر از یک متن نوشتاری مانند رمان که مبتنی بر رمزگان واژه و فنون نگارش استوار است به یک متن فیلمی که بیشتر تصویری ومتکی به فنون خاص این حرفه است شامل پروسه ای به نام فیلمنامه نویسی است. در این دگرگونی برخی عناصر غیرتصویری و بدون کاربرد برای فیلم که احتمالا برای رمان یا داستان ضروری است حذف می شود و برخی عناصر که برای ساخت یک فیلم لازم است به ساختار اثر اضافه می شود.

"چهل سالگی" نیز از این قاعده مستثنی نیست اگر چه زمینه های انتشار دو اثر یک اقلیم است اما برخی از موضوعات که در ادبیات و به خصوص رمان ناهنجار شمرده نمی شود ممکن است در سینما یک مسئله حساس و ناهنجار به حساب آید و بدین ترتیب برای جلوگیری از سو»تفاهم بخش های دیگری حذف یا اضافه شده است. برای مثال در اصل اثر قهرمان رمان زنی است که عشقش نوازندگی ویلن سل است که بیست سال است به آن حتی دست نزده است و اعتماد به نفس خود را از دست داده است.

همسر، دختر و دوست دوران جوانی که اکنون یک رهبر مشهور ارکستر در فرانسه است همگی نقشی کمرنگ دارند و زمانی دیده می شوند که بخواهند او را از این وضعیت خارج کنند. اما در فیلم نقش فرهاد (محمد رضا فروتن) و کوروش(فرزان اطهری) نامزد نگار(لیلا حاتمی) پر رنگ شده و به صورت دو رقیب عشقی برای ایجاد کشش دراماتیک به موضوع اصلی که همان عشق به نوازندگی است اضافه شده است.

اکنون برای این که صبوری و عدم واکنش فرهاد به رقیب عشقی باعث هجوم سیلی از اتهامات به فیلمسازان نشود نماهایی از مراقبت و شنود وی و همچنین دیالوگ هایی از داستان مثنوی به فیلم اضافه شده است. اما در اینجا مشکل دیگری برای پایان فیلم پیش می آید که یا باید یکی از این دو به نفع دیگری حذف شود یا این که پایانی معلق و باز را برای انتخاب مخاطب رقم زند که فیلمساز ترجیح داده است راه دوم را انتخاب کند.

اگر چه فیلمنامه نویسی و کارگردانی با دید گاه مردانه انجام شده است، اما منطق و دیدگاه زنانه کما بیش بر فیلم حاکم است و حتی برخی تغییرات، این دیدگاه را نیز تشدید می کند از جمله حضور شخصیت استاد (عزت الله انتظامی) و راهنمای فرهاد، زمانی که دلایل خود را برای استعفا از کرسی قضاوت مطرح می کند."

مردی متهم به قتل همسرش است و قاضی مطمئن است که وی همسرش را کشته است اما نمی تواند این موضوع را اثبات نماید " اما شرح ماجرا چیست؟ زنی هنگام ورود به خانه متوجه حضور زن غریبه ای در کنار همسرش می شود و او بلافاصله سکته کرده و می میرد و مرد به اتهام طراحی قتل همسرش به این شیوه محاکمه می شود و قاضی نیز به قتل با همین شیوه اعتقاد دارد و چون نتوانسته از حقوق آن زن دفاع کند از این شغل استعفا می دهد.

کجای این داستان در جامعه مرد سالار ما منطقی است؟ آیا این قاضی با مسایل حقوقی جامعه ما آشنا نیست؟ آیا او این احتمال را نداده است که آن زن غریبه یکی از همسران موقت متهم یا زن دوم، سوم و ... او باشد؟ بنابر این نگارنده معتقد است که این دیدگاه از یک منطق زنانه نشات می گیرد که حضور هیچ زن دیگری، هر که می خواهد باشد را به مثابه مرگ تلقی می کند.

اصرار نگارنده بر زنانه بودن فیلم ناشی از باور تاثیر مولف در اثر است. موقعیت اجتماعی مولف مانند ملیت، زبان، فرهنگ، جنسیت، نژاد، رنگ پوست حوزه های جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی، عوامل روحی و روانی و بسیاری موارد دیگر در فرم و محتوای یک اثر قابل مشاهده است.

بنا بر این تاثیر دیدگاه ها و منطق زنانه خانم طبا طبا یی در این فیلم هویدا است چه آنکه این تغییرات با هماهنگی ایشان بوده است. با کمی دقت به تفاوت آشکار این فیلم با دیگر آثاری که در مورد مسائل زنان ساخته شده است پی خواهیم برد.

اکثر قریب به اتفاق این آثار شخصیت اصلی زنان در اثر تبعیضات و شرایط نامساعد محیطی مجبور به اتخاذ تصمیمات دردناکی می شوند که باید رقیب همجنس را حذف کنند یا این که خودش به وسیله او حذف می شود یا در حالت سوم به وضعیت موجود تن داده و با کشاکشی زجرآور و دائمی با رقیب زندگی می کند و یا این که مجبور است تنهایی و فشار و نگاه سنگین و تحقیرآمیز اجتماع را تحمل کند. اما در این فیلم به خصوص منبع اقتباس آن، زن، قهرمان و شخصیت اصلی داستان است او مجبور نیست انتخاب سختی پیش رو داشته باشد در رمان او بیش از گذشته شوهر و دخترش را درمی یابد، ساز از دست رفته و مورد علاقه اش را نیز باز می یابد و عشق قدیمش را به صورت دوستی ارزشمند مشاهده می کند که البته در فیلم به علت همان محدودیت ها و تغییرات این موضوع به صورت پایان باز به تصویر کشیده می شود.

فضای رمان و بدنبال آن فیلم فضای شاعرانه لطیف و رویاپردازانه است. رویایی که نوزده سالگی و میانسالی یک زن را به هم درآمیخته است. رویایی که در آن زن مورد توجه است احساس بی پناهی نمی کند مورد تبعیض و فشار و اجبار و تحقیر نیست.

نویسنده : زهره نبی زاده

کارشناس ارشد سینما