جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
موعود در آیین زرتشت
![موعود در آیین زرتشت](/web/imgs/16/152/1ykzd1.jpeg)
بشر از آغاز پیدایی اش تاكنون، همواره چشم انتظار نجاتبخشی اصلاحگر بوده است. این موعود كه در آیین مزدیسنا «سوشیانس» خوانده می شود، به صورتی همان كالكیِ هندوان (دهمین تجلی ویشنو)، بودای پنجم بوداییان، مسیحای یهودیان، فارقلیط مسیحیان و حضرت مهدی (عج) مسلمانان است. البته چنین اندیشه ای تنها مختص این ادیان نیست، چنین روایاتی در اشكال مختلف از قصص مذهبی گرفته تا اساطیر و افسانه ها، بلكه در میان همه اقوام و ملل متمدن و غیرمتمدن جهان و حتی قبایل بدوی وجود داشته است; مثلا در میان سرخپوستان امریكای میانی، آزتكها از كتسال كواتل (Quetzal Coatl) و تولتكها از سه آكاتل توپیلتسین ( CeAcatl Topiltzin) و مایاها از كوكولكان (Kukulcan) در اساطیر خویش یاد می كنند، كه احتمالا منشأ هر سه یكی است.
ایشان بر این باور بودند كه این شخصیتهای اسطوره ای، كه تدریجاً به مقام خدایی ارتقا یافتند، همان گونه كه به شكل ناگهانی و اسرارآمیزی ناپدید شدند، دوباره روزی مراجعت می كنند و باعث نجات مردم و سامان بخشیدن به اوضاع جامعه خویش خواهند شد.
اینكاها نیز از ایزدی آفریننده موسوم به ویراكوچا (Virakocha) نام می برند و معتقدند پس از آن كه كار آفرینش به دست وی پایان یافت، دستورهایی برای مردمش بر جای گذاشت; و قبل از آن كه در آسمان ناپدید شود، قول داد كه روزی مراجعت خواهد كرد.
ساكنان جزایر ملانئید (Melaneid)، واقع در جنوب اقیانوس آرام، در این باره افسانه ای دارند مبنی بر این كه در زمانهای دور، پادشاه یك سرزمین ناشناس ـ كه امریكا نام داشت ـ به دیدار آنها آمده بود. نام این خدا جان فرام (John Frum) بود، كه به آنها قول داد در روزی از روزها با پنجاه هزار تن از پیروان آسمانی اش از دهانه آتشفشان مازور (Masur) بیرون آید و زندگیِ فقیرانه بومیان را بهبود بخشد و برای آنها خوشبختی به ارمغان آورد. ولی بومیان می گویند این خدا فقط در صورتی نزد آنها باز خواهد گشت كه آنها سنتها را زنده نگاه داشته و خدایان را پرستش كنند. گذشته از اینها، چنین معتقداتی را می توان در اساطیر كهن مصر باستان، چین و یا افسانه های یونانی بازشناخت.
اعتقاد به موعود در عقاید مانوی نیز خودنمایی می كند. در قطعه شماره ۹ اسناد مكشوفه تورفان (كلكسیون لنینگراد) پرسشهایی درباره آخرالزمان و علامات آن مطرح می شود. این اسناد سالها پس از زمان مانی نوشته شده است، ولی از آنها چنین بر می آید كه پیروان مانی به ظهور وی در آخرالزمان معتقد بوده اند. تكه هایی از كتاب شاپورگان مانی وجود دارد كه در آنها اشاره به ظهور مانی نمی شود، اما از قراینی چنین به دست می آید كه انتظار ظهور عیسی را دارند. در شاپورگان، ترجمه مولر، نام «خرد شهر ایزد» آمده كه در آخرالزمان باید ظهور بكند. جكسون عقیده دارد كه بی شك عیسی به این لقب نامیده شده است. در قطعات پهلوی لنینگراد به «آمدشنیه ییشو زندگر» و در جای دیگر «مردان پوسر» اشاراتی شده است.
به هر حال، وقایعی كه با ظهور مصادف می شود، عبارت از علامات شگفت انگیزی است كه در آسمان پدید می آید و برآمدن «خرد شهر ایزد» دلالت می كند، و دانش را پیش از تكمیل فرشگرد به دنیا می آورد. فرشتگانی از شرق و غرب به فرمان او فرستاده می شوند و به همه اهل دنیا پیام می فرستند. اما اشخاص شرور او را انكار می كنند و
به موجب روایات زرتشتی، و بنا به یشت نوزدهم، در آخرالزمان از زرتشت سه پسر متولد می شود كه با نام عمومی سوشیانس خوانده می شوند. این نام بخصوص برای تعیین آخرین موعود تخصیص یافته و او آخرین مخلوق اهورامزدا خواهد بود. ...
كاذب می شمارند. از طرف دیگر، پنج تن از نگهبانان پیروزگر آسمانها و زمینها با پرهیزگاران و دیوان فروتن به پرستش او سر فرود می آورند.
برخلاف دیگر ادیان، كه معمولا منتظر یك موعود نجاتبخش اند، ـ زرتشیان منتظر سه موعود هستند كه هر یك از آنها به فاصله هزار سال از دیگری ظهور خواهد كرد. در این جا لازم است قبل از پرداختن به مسئله سه موعود، اشاره ای گذرا به بحث ادوار جهانی یا سال كیهانی در آیین زرتشت داشته باشیم، كه افسانه ظهور این موعودهای سه گانه در چنین چارچوبی جای داده شده است. البته باید یادآور شویم كه متنهای زرتشتی درباره این كه «سال كیهانی» از چند هزاره تشكیل می شود همسخن نیستند.
پاره ای می گویند از نُه هزاره، و برخی این دوره جهانی را به مناسبت دوازده برج سال طبیعی و دوازده نشان منطقهٔ البروج متشكل از دوازده هزاره می دانند. قراینی نیز حكایت می كند رقم اصلی شش هزار سال بوده و به تدریج به نُه هزار سال و دوازده هزار سال افزایش یافته است.
امیل بنونیست (Emil Benveniste) در این باره می نویسد: نُه هزار سال عقیده زروانیان و دوازده هزار سال اعتقاد مزدیسنان غیر زروانی است.
در سه هزاره اول، اهورامزدا عالم فروهر، یعنی عالم روحانی را بیافرید، كه عصر مینوی جهان بوده است. در سه هزاره دوم از روی صور عالم روحانی، جهان جسمانی خلقت یافت. در این دوره امور جهان و زندگی مردمان فارغ از گزند و آسیب بود و به همین دلیل عصر طلایی تاریخ دینی مزدیسنان نامیده می شود. سه هزاره سوم، دوران شهریاری شهریاران و خلقت بشر و طغیان و تسلط اهریمن است. زرتشت درست در آغاز هزاره اول از دوران چهارم زاده شد; یعنی هنگامی كه بنابر سنتْ دوران واپسین از چهار دوره عمر جهان بود.
به موجب روایات زرتشتی، و بنا به یشت نوزدهم، در آخرالزمان از زرتشت سه پسر متولد می شود كه با نام عمومی سوشیانس خوانده می شوند. این نام بخصوص برای تعیین آخرین موعود تخصیص یافته و او آخرین مخلوق اهورامزدا خواهد بود.
كلمه «سوشیانس» كه از ریشه «سو» به معنی سودمند است، در اوستا سئوشیانت (Saoshyant) آمده و در پهلوی به اشكال گوناگونی چون: سوشیانت، سوشیانس، سوشانس، سوشیوس یا سیوشوس آمده است. در فروردین یشت، بند ۱۲۹، در معنی سوشیانت چنین آمده است: «او را از این جهت سوشیانت خوانند; برای آن كه او به كلیه جهان مادی سود خواهد بخشید.»
این كلمه چندین بار در گاتاها برای شخص زرتشت به كار رفته و پیامبر خود را سوشیانت خوانده; یعنی كسی كه از وجودش سود و نفع برمی خیزد و سود رساننده است. همین موضوع در یسنا (۵۹/۲۸) نیز تكرار شده است.
در یسنا (۲۴/۵) از سوشیانسها با عنوان نوكنندگان جهان و مردانی كه هنوز متولد نشده اند یاد می شود:
ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین با فروهرهای همه پاكان; آن پاكانی كه مرده اند و آن پاكانی كه زنده اند و آن مردانی كه هنوز زاییده نشده، سوشیانتهای نوكننده اند.
و در فروردین یشت كرده ۱ فقره ۷ آمده است:
ای سپنتمان! فروهرهای نخستین آموزگاران دین و فروهرهای مردانی كه هنوز متولد نشدند و در آینده سوشیانسهای نوكننده جهان خواهند بود، از فروهرهای سایر مردمان قویتر هستند.
در گزارش پهلویِ وندیداد (۱۹/۵) سوشیانت به صورتِ «Sut aumand» سودمند آمده و از آن هنگامی سخن رفته كه میان زرتشت و اهریمن (انگرمینو) جدالی سخت بوده است. اهریمن دیوان را برمی انگیزد تا زرتشت را هلاك كنند، اما زرتشت با خواندن ادعیه و توسل به كلام مقدس دیوان را می راند و بر آن می شود تا آفرینش شر اهریمنی را نابود سازد. اهریمن به تمنا می خواهد زرتشت را منصرف كند، اما زرتشت در جوابش می گوید:
ای اهریمن بدسگال! من آفریده
كلمه «سوشیانس» كه از ریشه «سو» به معنی سودمند است، در اوستا سئوشیانت (Saoshyant) آمده و در پهلوی به اشكال گوناگونی چون: سوشیانت، سوشیانس، سوشانس، سوشیوس یا سیوشوس آمده است....
های دیو ساخته را تباه می كنم; دیو نسو (Nasu) ]دیولاشه و مردار[ را بر می افكنم; پری خنتائیتی
اما عمده مطالب درباره سوشیانسها در یشتهای سیزدهم و بویژه نوزدهم آمده است. در یشت ۱۹، بند ۸۸ به بعد، درباره ظهور سوشیانس در آخرالزمان و نو شدن گیتی و سپری شدن جهان چنین آمده است:
فرّ كیانی نیرومند مزدا آفریده را ما می ستاییم; (آن فر) بسیار ستوده زبردست، پرهیزگار، كارگر چست را كه برتر از سایر آفریدگان است; كه به سوشیانت پیروزمند و به سایر دوستانش تعلق خواهد داشت. در هنگامی كه گیتی را نو سازد; (یك گیتیِ) پیر نشدنی، نمردنی، نگندیدنی، نپوسیدنی، جاودانِ زنده، جاودانِ بالنده و كامروا. در آن هنگامی كه مردگان دگرباره برخیزند و به زندگان بی مرگی روی كند. پس آن گاه او (سوشیانت) به در آید و جهان را به آرزوی خود تازه كند.
پس جهانی كه فرمانبردار راستی است فناناپذیر گردد. دروغ دگرباره به همان جایی رانده شود كه از آن جا از برای آسیب رساندن به راستی پرستان و نژاد و هستیِ وی آمده بود. تباهكار نابود خواهد گردید; فریفتار رانده خواهد شد.
در هنگامی كه اَستْوَتْ اِرِتَه (= سوشیانت) پیكِ اهورامزدا، پسرِ «ویسْپَه تَئورْوَئیری از آب كیانسیه به در آید، گرز پیروزمند آزنده; (گرزی) كه فریدون دلیر داشت در هنگامی كه اژی دهاك (ضحاك) كشته شد.
كه افراسیاب تورانی داشت در هنگامی كه زنگیاب دروغگو كشته شد، كه كیخسرو داشت در هنگامی كه افراسیاب تورانی كشته شد، كه كی گشتاسب داشت (آن) آموزگار راستی از برای سپاهش، با این (گرز) او (استوت ارته) دروغ را این جا از گیتی بیرون خواهد كرد.
او (استوت ارته = سوشیانس) با دیدگان خرد بنگرد. به همه آفریدگان او نگاه خواهد كرد; آنچه زشت نژاد است، او با دیدگان بخشایش سراسر جهان مادی را خواهد نگریست و نظرش سراسر جهان را فنا ناپذیر خواهد ساخت.
یارانِ استوت ارته پیروزمند به در خواهند آمد. نیك پندار، نیك گفتار، نیك كردار و نیك دین اند و هرگز سخن دروغ به زبان نیاورند. در مقابل آنان خشم خونین سلاح بی فرّ رو به گریز نهد. راستی به دروغ زشتِ تیره بدنژاد غلبه كند.
منش بد شكست خواهد یافت. منشِ خوب به آن چیره شود. (سخن) دروغ گفته شده، شكست خواهد یافت. سخن راست گفته شده به آن چیره خواهد شد. خرداد و اَمرداد هر دو را شكست دهند: گرسنگی و تشنگی را. خرداد و اَمرداد گرسنگی و تشنگی زشت را شكست دهند. اهریمن ناتوان بدكنش رو به گریز خواهد نهاد.
بر اساس روایات پهلوی، نطفه زرتشت در دریاچه هامون، ]كیانسیه یا كَسَه اُیه (Kasaoya) [قرار دارد. در آخرین هزاره از عمر جهان (هزاره دوازدهم) سه دوشیزه از این نطفه بارور می شوند و سه موعود مزدیسنان را می زایند. در یشت سیزدهم، بند ۶۲، آمده است:
فروهرهای نیك توانای پاك مقدسین را می ستاییم كه نُه و نود و نهصد و نه هزار و نُه بار ده هزار (یعنی ۹۹۹۹۹) از آنان نطفه سپنتمان زرتشت مقدس را پاسبانی می كنند.
منبع: فصلنامه هفت آسمان
مولف : سیدحسن حسینی (آصف)
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست