جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
بررسی نظریات مبنای حقوق اسلامی
یكی از مباحث مهم در فلسفه حقوق اسلامی بحث از مبنای حقوق اسلامی است; گر چه در باره این موضوع اثر مستقلی موجود نیست، اما در لابلای نوشتههای حقوقی به چند نظریه میتوان دستیافت. مهمترین این نظریات، «نظریه فطرت» و «نظریه عقل» است. در این مقاله تلاش شده است ضمن بررسی دو نظریه مذكور، نظریه سوم كه نظریه مورد قبول نگارنده است، نیز مطرح شود و نتایجحقوقی آن مورد بررسی قرار گیرد.
الف) مقدمه
۱- مفهوم مبنای حقوق
از مهمترین ویژگیهای حقوق و قاعده حقوقی، الزامی بودن آن است. پرسش مهم و ضروری در این زمینه آن است كه چرا باید از حقوق اطاعت كنیم و به راستی چه نیروی پنهان و در عین حال قوی، پشتیبان قانون است كه انسانها را به اجرای آن وا میدارد؟
این بحث مختص نظام حقوقی یا جامعه خاصی نیست. در هر جامعهای قوانین و مقرراتی بر اشخاص و روابط آنها با یكدیگر حكومت میكند كه همه افراد ملزم به رعایت آن هستند. مسلما این الزام و اجبار از یك جا اعتبار و ارزش یافته است. در «فلسفه حقوق» به منشا اعتبار دهنده حقوق كه در عین حال سرچشمه الزام در قوانین و قواعد حقوقی نیز میباشد اصطلاحا «مبنای حقوق» گفته میشود. (۱)
به این ترتیب «مبنای حقوق» در حقوق و فلسفه حقوق، اصطلاح خاصی است كه گر چه از مفهوم لغوی آن (ریشه و اساس) (۲) دور نشده است ولی در عین حال از مفهوم ویژهای برخوردار است.
برای روشنتر شدن مفهوم «مبنای حقوق» لازم است ویژگیهای آن را بشناسیم.
۲- ویژگیهای مبنای حقوق
الف) مبنای حقوق منشا اعتبار و ارزش قوانین حقوقی است.
تمام كسانی كه از «مبنای حقوق» سخن گفتهاند، ارزش و اعتبار مقررات و قواعد حقوقی را منوط به انطباق آنها با «مبنای حقوق» دانستهاند. آنان كه مبنای اصلی حقوق را عدالت معرفی كردهاند میگویند:
«قانونگذار باید از قواعد عدالت پیروی كند و پیروان قانون نیز در صورتی ملزم به رعایت قانون هستند كه قوانین را عادلانه بیابند» . (۳)
بر همین اساس از دیدگاه آنها هر قاعدهای كه متكی بر مبنای اصلی خود، یعنی «عدالت» نباشد، فقط صورت قانون دارد.
مكاتب حقوقی كه بر واقعیتهای خارجی تكیه زدهاند و مبنای حقوق را «اراده عمومی» معرفی مینمایند نیز این ویژگی را میپذیرند. به همین لحاظ هر قاعده و قانونی كه «اراده عمومی» بر خلاف آن باشد معتبر نیست. (۴)
ب) مبنای حقوق وضع شدنی نیستبلكه واضعین و قانونگذاران باید از آن پیروی نمایند. این ویژگی بنا بر نظر پیروان حقوق فطری، واضحتر است; زیرا آنان معتقدند قواعد ثابتی برتر از اراده حكومت، وجود دارد كه مطلوب انسان است و قانونگذار باید بكوشد تا آنها را بیابد و سرمشق خود قرار دهد، اما در میان مكاتبی كه با قواعد آرمانی و برتر از حقوق حاكم بر اجتماع مخالفت كردهاند نیز، این ویژگی قابل لمس است.
ج) مبنای حقوق منشا الزامی بودن قواعد و مقررات حقوقی است.
بدیهیترین مفهومی كه از حقوق داریم، الزامی بودن آن است، و همه دانشمندانی كه در فلسفه حقوق سخن گفتهاند این الزام و اجبار را ناشی از مبنای حقوق میدانند. این ویژگی با ویژگی نخست، یعنی منشا اعتبار بودن مبنای حقوق، گر چه در عمل به یك چیز بر میگردد و آن این كه باید از قاعده و قانون حقوقی تبعیت نمود، اما این دو ویژگی قابل تفكیك میباشد، در واقع وقتی قانونی معتبر شد، لازمه عقلی آن اجباری و الزامی بودن آن است.
ب) بررسی نظریات
اكنون با عنایتبه مفهوم اصطلاحی و نیز ویژگیهای مبنای حقوق، به بررسی نظریات مطرح در مورد مبنای حقوق اسلامی میپردازیم. متاسفانه در این زمینه و تحت عنوان «مبنای حقوق اسلامی» كتاب یا اثر مستقلی وجود ندارد و یا حداقل نگارنده به آن دست نیافته است; ولی در ضمن كتابها و مقالاتی كه در مورد نظام حقوقی اسلام سخن گفتهاند یا از آن در ضمن مباحثخود نامی بردهاند میتوان به بعضی از نظریات در این خصوص دستیافت.
ما در این نوشتار ضمن بررسی دو نظریه از نظریات مطرح پیرامون «مبنای حقوق اسلامی» نظریه سومی را به عنوان نظریه مختار، طرح و پیرامون آن بحثخواهیم كرد.
۱- نظریه فطرت
از آنجا كه خداوند متعال، دین اسلام را دین فطرت و قوانین و مقررات آن را منطبق با فطرت معرفی میكند، این اعتقاد در ذهن عدهای از نویسندگان «فلسفه حقوق» تقویت گشته است كه نظام حقوقی اسلام و مخصوصا مذهب امامیه از جمله طرفداران حقوق فطری میباشند.
به طور كلی در نوشتهها و كتب فلسفه حقوق، دو وجه در توجیه فطری بودن «مبنای حقوق» در اسلام بیان شده است.
۱- ۱) تشریع دین بر مبنای فطرت
قرآن مجید، اسلام را دین فطرت مینامد، تشریع را متناسب با تكوین میداند و مردم را به سوی آن فرا میخواند:
«فاقم وجهك للدین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها، لا تبدیل لخلق الله، ذلك الدین القیم» (۵)
به استناد این امر و نیز با انضمام مساله خاتمیت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله كه امری پذیرفته شده در بین مسلمانان است، عدهای حقوق اسلامی را منطبق با حقوق فطری دانسته و فطرت را مبنای حقوق اسلامی شمردهاند. یكی از حقوقدانان معاصر، ضمن معرفی فطرت به عنوان یكی از مبانی حقوق اسلامی مینویسد:
«نباید تردید كرد كه فطرت انسان در بخشی از اصول حقوقی صاحب نظر است. همین فطرت است كه مساوات را میخواهد و نیز اوست كه دائما از عنصر آزادی بحث میكند. بر پایه اصل مساوات، اصل دیگری را فراهم آوردهاند كه در حقوق اسلامی به نام اصل عدم ولایت افراد جامعه بر یكدیگر، خوانده شده است..» . (۶)
بعضی در این مسیر تا جایی پیش رفتهاند كه معتقدند نظریه حقوق فطری در اصل از طریق فقهای مسلمان به جامعه مسیحی راه یافته است.
۲- ۱) پذیرش مستقلات عقلیه
بین دانشمندان علم اصول این بحث مطرح شده است كه آیا آنچه عقل، نیكو یا ناپسند میشمارد، شرع نیز به همانگونه آن را واجب یا حرام میداند یا خیر؟ یعنی با قطع نظر از امر و نهی شارع، با فرض این كه افعال انسان دارای حسن و قبح باشد و با پذیرش این كه عقل میتواند مستقلا حسن و قبح افعال را درك كند، آیا بین حكم عقل و حكم شرع ملازمهای وجود دارد یا خیر؟
مشهور اصولیون شیعه معتقدند كه چون خداوند منبع فیض و خیر مطلق است، ممكن نیست امری را عقل قبیح بشمارد یا عملی را نیكو بداند و خداوند مطابق آن فرمان ندهد. (۷)
بعضی با استفاده از این امر به این نتیجه رسیدهاند كه قواعد فطری در حقوق اسلامی از اصول مسلم و پذیرفته شده است، قواعدی كه از فطرت سلیم در نهاد انسان ناشی میشود، فطرتی كه هیچ قانون و قراردادی آن را منسوخ نمینماید بلكه قواعد و قوانین مخالف آن كم ارزش و بیدوام خواهد بود. به لحاظ این امور است كه فطرت را یكی از مهمترین مبانی حقوق اسلامی معرفی نمودهاند. (۸)
۳- ۱) ارزیابی نظریه فطرت
مراد از فطری بودن آیین اسلام این است كه چون قوانین اسلامی از اراده لایزال الهی ناشی میشود و خداوند نیز خود خالق انسان و طبیعت و آگاه به تمام نیازهای بشر است، لزوما احكام نورانی اسلام منطبق با فطرت و متناسب با نیازهای فردی و اجتماعی انسان است; ولی این امر هیچ گاه فطری بودن «مبنای حقوق اسلامی» را توجیه نمیكند.
قبلا بیان شد كه «مبنای حقوق» اصطلاح خاصی است كه مفهوم آن «منشا الزام و اعتبار قوانین و مقررات حقوقی» است، اگر بخواهیم بر اساس صناعت مشی كنیم و به ویژگیهای «مبنای حقوق» كه پیشتر بیان شد، توجه نماییم، هرگز نمیتوان فطرت را «مبنای حقوق اسلامی» معرفی نمود; چون نه فطرت توجیه كننده الزام قوانین حقوق اسلام است و نه اعتبار و ارزش قوانین حقوقی منوط به آن است. البته به دلایلی كه به برخی از آنها اشاره شد، قوانین حقوق اسلامی كه از اراده شارع مقدس اعتبار مییابد همیشه منطبق با فطرت سلیم انسانی است.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران تهران انتخابات عراق دانشگاه تهران رهبر انقلاب مجلس شورای اسلامی دولت دولت سیزدهم روز معلم نیکا شاکرمی مجلس
سیل آتش سوزی هواشناسی شهرداری تهران آموزش و پرورش یسنا پلیس قوه قضاییه فضای مجازی معلم زلزله سلامت
قیمت خودرو تورم سهام عدالت قیمت طلا سازمان هواشناسی خودرو بازار خودرو قیمت دلار قیمت سکه ایران خودرو بانک مرکزی حقوق بازنشستگان
مهران غفوریان ساواک موسیقی تلویزیون سریال عمو پورنگ سینمای ایران تبلیغات نمایشگاه کتاب مسعود اسکویی عفاف و حجاب سینما
رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل غزه آمریکا جنگ غزه روسیه ترکیه حماس انگلیس نوار غزه اوکراین
استقلال فوتبال پرسپولیس سپاهان آتیلا حجازی باشگاه استقلال علی خطیر لیگ برتر بازی لیگ برتر ایران تراکتور رئال مادرید
اپل هوش مصنوعی فناوری آیفون گوگل ناسا مدیران خودرو تلفن همراه
خواب طب سنتی کبد چرب فشار خون بیماری قلبی