چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

اسرار حرفه‌ شعبده‌بازان


اسرار حرفه‌ شعبده‌بازان

در اواخر دهه‌ ۱۸۷۰، شعبده‌بازی به نام بوتیه دوکلتا در پاریس شهرتی به هم زده بود. او از یک نوار کاغذی دسته گل‌های کاغذی به وجود می‌آورد. هیچ کس از رمز کار خبر نداشت، تا اینکه یک …

در اواخر دهه‌ ۱۸۷۰، شعبده‌بازی به نام بوتیه دوکلتا در پاریس شهرتی به هم زده بود. او از یک نوار کاغذی دسته گل‌های کاغذی به وجود می‌آورد. هیچ کس از رمز کار خبر نداشت، تا اینکه یک روز بادی وزید و یکی از گل‌های درست شده را جلوی صحنه مقابل پای شعبده‌باز دیگری که از قضا میان تماشاگران بود، انداخت.

او گل را برداشت و فورا ناپدید شد – خیلی زود فوت و فن کار دوکلتا دیگر سری نبود و تعداد بسیاری از شعبده‌بازان آن را انجام می‌دادند.

این داستان را جاکوب لوشین، فارغ‌التحصیل دانشکده حقوق ییل تعریف می‌کند، که در پایان نامه‌ خود بر نحوه‌ محافظت شعبده‌بازان از فنون کارشان کار کرده است. چنین دزدی‌های مستقیم و آشکاری در دنیای امروز بسیار مشکل‌تر خواهند بود، زیرا شعبده‌بازان در میان خود به یک قانون عمل حرفه‌ای رسیده‌اند که حافظ ارزشمندترین دارایی آنها است: حقه‌هایشان.

این تحقیق در واقع به موضوعی پرداخته است که امروزه روز به روز از اهمیت بیشتری برخوردار می‌شود: مالکیت معنوی در دنیایی که هر روز میزان بیشتری از ثروت خلق شده را ایده‌ها تشکیل می‌دهند تا اشیاء. قانون مالکیت معنوی به خوبی از عهده‌ حفاظت از حقه‌های شعبده‌بازان بر می‌آید، همچنین است در صنعت مد یا دستورالعمل‌های خاص غذایی – تمام این نواحی را لوشین «مناطق منفی» مالکیت معنوی می‌نامد.

در صنعت مد، نفس حفاظت از مالکیت معنوی شاید مساله‌ای نباشد: رخنه به پایین مدهای سطح بالا با ایجاد دمد‌گی تقاضا برای این مد‌ها را نیز بالا می‌برد. اما سرآشپز‌ها و شعبده‌بازان نیازمند کمک بیشتری برای محافظت از ایده‌هایشان هستند. در صورت نبود پوشش قانونی، آن‌ها به هنجارهای حرفه‌ای روی خواهند آورد.

لوشین خود به شرح هنجارهای شعبده‌بازان می‌پردازد، که تسهیم انتخابی تکنیک‌ها، کپی‌برداری محدود و کشف مجدد تکنیک‌های بسیار قدیمی با حفظ حق استفاده را شامل می‌شود.

دو اقتصاددان به نام‌های امانوئل فوچارت و اریک فون هیپل هم از وجود هنجارهای مشابهی برای مبادله‌ دستور غذاها میان سرآشپزهای فرانسوی خبر می‌دهند.

در هر دو مورد، این هنجارها از طریق فشار اجتماعی پشتیبانی می‌شوند که بسیار هم قدرتمند هستند. لوشین مورد شرکتی را گزارش می‌کند که به تولید کارخانه‌ای حقه‌های شعبده‌بازی پرداخته بود، اما از طرف اهالی حرفه – باوجود عدم تصریح قانونی – دارای حق مالکیت شناخته نمی‌شد. ژورنال‌های شعبده‌بازی از پذیرش آگهی‌های این شرکت سرباز می‌زدند، شعبده‌بازها پیشنهاداتش را نمی‌پذیرفتند و بنابراین خیلی زود ورشکستگی به سراغش آمد.

این روش‌ها از آن رو جواب می‌دهند که همبستگی میان شعبده‌باز‌ها، یا سرآشپزها، بالا است. افرادی که می‌خواهند مثلا در آینده سرآشپز بشوند باید دوره‌های طولانی کارآموزی را بگذرانند و به توصیه‌های شفاهی برای دست یافتن به شغل بعدی شان نیازمند هستند. ژورنال‌های شعبده‌بازی هم در کیوسک‌ها موجود نیستند و حتی پرنس چارلز باید آزمون می‌داد تا به عضویت حلقه‌ شعبده‌بازان پذیرفته شود.

شعبده‌بازی که از همکارش دزدی می‌کند، یا حقه‌هایی را که به طور عام شناخته شده نیستند برملا سازد، توسط هم‌قطارانش مورد اعتماد نیست و توصیه نامه‌ها و حقه‌های جدید در اختیارش قرار نمی‌گیرند.

این محدودیت‌های غیر رسمی برای سرآشپزان و شعبده‌بازها خیلی خوب کار می‌کنند. اما بی نقص هم نیستند. به ویژه شعبده‌بازها با مشکل دیگری هم روبه‌رو هستند که در میان سرآشپزها از آن خبری نیست. اگر دستور غذایی خاص لو برود سرآشپزش اعتبار خود را از دست نمی‌دهد و فقط سایر سرآشپزهای حرفه‌ای می‌توانند از آن اطلاعات استفاده کنند. اما اگر حقه‌ یک شعبده‌باز لو برود، به اعتبار او هم لطمه وارد می‌شود؛ در واقع، کل اهالی این حرفه بخشی از اسرارآمیزی خود را از دست می‌دهند.

در یک مورد ناجوانمردانه، یک سری برنامه‌های تلویزیونی در دهه‌ ۱۹۹۰ با نام «شکستن رموز شعبده‌بازان»، با برملا کردن اسرار بسیاری از حقه‌های قدیمی مخاطبان بسیاری به دست آورد. در این مورد تحریم‌های شعبده‌بازان نتوانست مدیران تلویزیون را از آشکار ساختن این اسرار منصرف کند و حتی شکایت‌های قانونی از این برنامه هم به جایی نرسیدند.

پژوهش لوشین یادآوری دیگری است از اینکه حقوق مالکیت معنوی تا چه حد باید مورد به مورد درنظر گرفته شوند. بررسی مورد به مورد برای اقتصاددان‌ها آسان نیست، اما اگر بخواهیم اقتصاد نامشهود ایده‌ها را بفهمیم، این همان چیزی است که باید بر آن مسلط شویم.

تیم‌هارفورد

مترجم: گلچهره پاکدل