جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

سنت معنوی نبی در دوره مدرن


سنت معنوی نبی در دوره مدرن

باز اندیشی سنت نبوی در دوره مدرن نسبت به آنچه در سابق بوده تفاوتی اساسی دارد عالم مدرن اقتضائات خاص خود را دارد و در نتیجه باز اندیشی متفاوتی را می طلبد سخن بر سر چگونگی تجدید سنت نبوی از حیث معنوی است

باز اندیشی سنت نبوی در دوره مدرن نسبت به آنچه در سابق بوده تفاوتی اساسی دارد؛ عالم مدرن اقتضائات خاص خود را دارد و در نتیجه باز اندیشی متفاوتی را می‌طلبد. سخن بر سر چگونگی تجدید سنت نبوی از حیث معنوی است.

در تعریف سنت نبوی معمولا گفته می‌شود که عبارت است از قول، فعل و تقریر پیامبر(ص). این تعریف از سنت نبوی، در نزد اصولیون به عنوان یکی از منابع احکام و مقررات شرعی متداول است؛ اما آنچه از این تعریف در فقه اسلامی مورد توجه است، صرفا شان رسالت یا به اصطلاح عرفانی جنبه «الی الخلقی» پیامبر(ص) است.

از این جنبه، سنت نبوی فقط شامل احکام ظاهر فردی و مدنی است؛ یعنی قول و فعل پیامبر(ص) از آن جهت که رسول است؛ اما باطن و حقیقت رسالت، شأن معنوی یا «ولوی» ایشان است که همان جنبه «الی‌الحقی» است. از این جهت، پیامبر(ص) نگرش دیگری به حقیقت، هستی، معرفت دارد و راه وصول به حق را نشان می‌دهد.

در اینجا پیامبر(ص) ‌هادی است. از این حیث سنت نبوی دو جنبه دارد: جنبه رسالتی و جنبه ولایتی. «ولایت» مغز و باطن رسالت است، رسالت مقام انذار است و ولایت مقام تبشیر.طبعا بدون جنبه باطنی سنت، جنبه ظاهری مانند جسدی است که فاقد روح است.از این جهت، ولایت امری نیست که پس از رحلت پیامبر(ص) به پایان برسد بلکه پس از وی مساله ولایت برجسته می‌شود و از آنجایی که معارف موجود در باطن سنت نبوی ناگفتنی و نانوشتنی است و تنها قلوب مومنان (اهل معرفت) پذیرای آن بوده، (این معارف) سینه به سینه نقل می‌شده است، مانند حلقه‌های یک زنجیر که حافظ این معانی بوده است، چنانچه در سلسله عارفان مسلمان می‌بینیم. اینها همواره مجددان سنت نبوی بوده‌اند. تقسیم سه‌گانه عارفان از شریعت، طریقت و حقیقت ناظر به همین تجدید سنت نبوی در همه ابعاد آن در طول تاریخ خود بوده است. این تجدید سنت از سوی عارفان هنگامی صورت می‌گرفت که عده‌ای سنت نبوی را منحصر به شریعت می‌کردند.

در تقابل با این ادعا که پیامبر (ص) هیچگاه احوالات ایمانی و معنوی نداشته و فقط اهل ظاهر بوده، عارفان بر ایمان تاکید داشتند. آنها معتقد بودند که اگر این جنبه از سنت نبوی حفظ و تجدید شود، شریعت نیز استمرار می‌یابد.لفظ «سنی» در متون عرفانی به کسی اطلاق می‌شود که اعتقاد سلیم به سنت معنوی نبوی دارد. در حالی که در جنبه فقهی، بر درست بودن عمل بیش از درست بودن نظر و عقیده تاکید می‌شود. در طول تاریخ اسلام، همواره طرفداران شریعت، معتقدان به جنبه باطنی سنت را به شکل‌های مختلف طرد می‌کردند. در دوران صفویه نیز آنها را به «رفض» متهم ساختند. حتی امروزه با وجود اینکه افرادی چون سید حیدر آملی و ملا عبدالرزاق کاشأنی تقسیم سه‌گانه حقیقت، شریعت و طریقت را مکررا در آثار خود به کار برده‌اند، علمای دیگر می‌گویند که «تفکیک دو عنوان شریعت و طریقت از جمله بدعت‌هایی است که اینان (اهل عرفان) احداث کرده‌اند و پیروان این دو تفکیک باطل هستند» این در حالی است که معاصرانی چون علامه طباطبایی به ویژه در کتاب «رسالت تشیع در دنیای امروز»، معتقدند ما باید دیگران را به این امر دعوت کنیم که در تشخیص رابطه شریعت و طریقت (که از نظریه‌های خصوصی برخی از سلسله‌ها دانسته می‌شود) به نظر کلی اسلام و خود سنت رجوع شود.

آنچه تاکنون ذکر شد به بازاندیشی سنت نبوی در گذشته اختصاص داشت؛ اما امروزه در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که هویت آن در نفی سنت در معنای عام آن است. اصالت دادن به «من» (cogito) که با دکارت آغاز می‌شود، خود در معنای نفی سنت مسیحی است.

البته سنت‌شکنی تفکر مدرن برای ما این امکان را نیز فراهم می‌آورد که به سرچشمه اصیل سنت باز گردیم و با زدودن و رفع حجاب‌هایی که در طی قرون سنت حقیقی را پوشانده، متوجه حقیقت سنت نبی و ابعاد مختلف آن شویم. اما باز‌اندیشی سنت نبوی در دوران مدرن نیاز به تامل دقیق در چند نکته دارد: نخست آنکه متوجه باشیم که سنت نبوی ابعاد و جنبه‌های مختلفی دارد که از هم جدایی‌پذیر نیستند. شریعت تنها یک جنبه از سنت است. ما نباید در دام جریان‌های قشری‌گرا از سنت بیفتیم. با تاکید صرف بر عمل، اسلام به یک ایدئولوژی سیاسی و عاری از هر نظری تبدیل می‌شود. حال آنکه از سنت نبوی آموخته‌ایم عمل دینی باید تابع نظر دینی باشد. هر عملی ملاک دینی بودن نیست.همین جنبه از سنت نبوی است که امروزه در جهان از آن تحت عنوان «اسلام‌هراسی» یاد می‌شود و سعی در تخریب آن دارند. جنبه ولوی و معنوی سنت نبوی، راه ایمان و اخلاق را می‌آموزد. ایمانی که به اسلام نرمی می‌دهد و تخلق به اخلاق ایمانی را میسر می‌سازد. با توجه به ماهیت شریعت‌شکن مدرنیته در دنیای امروز اگر شریعت نتواند بعد معنوی خود را حفظ کند، مخاطب خود را از دست دهد.جنبه دیگر سنت‌ نبوی، حقیقت آن است؛ یعنی آن نگرش خاص نبی به هستی. طرفداران شریعت، بیشتر بر جنبه‌های عملی مدرنیته انگشت تاکید گذاشته‌اند و آنها را برجسته کرده‌اند، حال آنکه جنبه حقیقتی سنت، ما را مجهز به یک دیدگاه و نگرش نسبت به هستی در برابر نگرش خاص مدرن می‌سازد. این مساله برای ما از هر گونه نصیحت اخلاقی بالاتر است؛ باید در بعد حقیقت نبی دریابیم نظر وی به هستی، مبدا، خداوند و... چیست؟ بنابراین بازاندیشی سنت نبوی در دوران مدرن شرط تجدید تفکر اسلامی در دوران مدرن است.

چنان‌که سنت مسیحی در دوران مدرن ناچار به این کار شد، این باز اندیشی زمانی موثر و حقیقی خواهد بود که متذکر به تمام شئون سنت در عالم مدرن و نیز مقرون معرفت عمیق به عالم مدرن شود. در چنین وضعیتی است که فعل نبی در مقام شریعت و قول نبی در مقام طریقت و احوال و نظر نبی در مقام حقیقت در کنار یکدیگر سنت را شکل خواهند داد.