پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مقدمه ابن خلدون , مقدمه ای بر فلسفه تاریخ
کتاب «العبر و دیوان المبتدا و الخبر فی ایام العرب و العجم و البربر و من عاصرهم من دوی السلطان الاکبر» یا «تاریخ ابن خلدون» که نگارش آن در دهههای پایانی سده هشتم هجری از سوی مورخ، اندیشمند و فیلسوف نامدار تاریخ اسلام، ابوزید عبدالرحمن بن محمد ملقب به ابنخلدون انجام پذیرفت از جمله مشهورترین، مهمترین و ارزشمندترین مجموعههای مفصل تاریخ عمومی به شمار میآید و خود مشتمل بر ۳ کتاب است.
کتاب نخست همان است که امروزه «مقدمه ابنخلدون» نام دارد و اسباب اشتهار عالمگیر نویسندهاش را فراهم آورده است. آنچه هویدا مینماید، ابن خلدون در این کتاب نه تنها کوشید وقایع تاریخی را با استخراج و بیرون کشیدن علل جزیی رخدادها و حوادث درک و تفسیرکند، بلکه سعی کرد رویدادهای تاریخی را از طریق طرح و تدوین تاریخی ـ علمی و مبتنی بر اصول صحیح نقادی و همچنین با مرزبندی قوانین تاریخ و توجه به تطور آن مرتبط با جغرافیای انسانی و مظاهر اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تبیین کند.
درحقیقت، او در این بخش از کتاب خویش باور خویشتن را به روشنی بیان داشت که مورخ باید تجارب و اطلاعات پراکنده را جمعآوری و درباره درستی آنها تحقیق کند، همچنین تاریخنگار این مطالب را باید بهگونهای تنظیم کند که ماهیت و علل پیدایش رویدادها مشخص شود و راه اداره کشور را به اولیای امور نشان دهد و فن فرمانروایی را به آنها بیاموزد.
این در حالی بود که چنین طرز تفکری در نگارش تاریخ در کل دنیای متمدن آن روزگار سابقه نداشت و بسیاری از مورخان حتی تاریخنگاران نامی عهد اسلامی نیز باور نداشتند که علاوه بر بیان و ذکر روایتها، مقایسه و بررسی و تحلیل آنها نیز در زمره وظایف یک تاریخنگار باید به شمار آید. از اینروست که آثار این تاریخنگاران شهیر عمدتا به وقایعنگاریهای خشک و بیروح میماند که هیچ نظر عقلی در آنها دیده نمیشود. البته این دید غیرعلمی نسبت به تاریخ چنان بود که شمار بسیاری از دانشمندان و اصحاب فلسفه بسان ابونصر فارابی و ابوعلی سینا نیز با تمسک به دیدگاههای ارسطو جایی برای تاریخ در طبقهبندی علوم به دست نیاورده بودند.
در واقع، همین خصوصیتها بود که ابن خلدون را به خردهگیری از این روش برانگیخت و سبب شد بصراحت اعلام دارد «اگر مورخ به نقل اخبار و روایات بسنده کند و قواعد سیاست و طبیعت تمدن و احوال اجتماعات بشری را در معرض داوری و ارزیابی نیاورد و به نقل صرف اعتماد ورزد چه بسا که از غلط و انحراف مصون نماند.»
با وجود این بیان آرایی چنین روشنفکرانه، ابن خلدون که در این کتاب برای نخستینبار از نظریه تکامل تاریخی و تاثیر محیط و عوامل اخلاقی و معنوی سخن رانده و تلاش پیشه کرده بود تا قوانینی برای تحول، تکامل، رکود و سقوط بیابد، در کتاب دوم خود که درباره اخبار اقوام سامی از آغاز و مطالبی درباره اقوام و دولتهای دیگر چون ایرانیان، سریانیان، نبطیان، یونانیان، یهودیان، قبطیان، ترکان و رومیان است ،به دلیلی که مشخص و معلوم نیست به تاریخ به آنگونه که خود معتقد بود ننگریسته و تاریخ اقوام و ملل و دول را با آن دیدگاهها بررسی نکرده است. آنچه روشن است، نگارش تاریخ به شیوه پیشینیان و به صورت روایی در این بخش سبب شده است که امروزه برخی دانشمندان نامی غرب همچون هامیلتون آر گیپ، باوجود اعتراف به اهمیت افزون ابنخلدون در مقام یک فیلسوف تاریخ، انتقادات و ایراداتی نیز بر او روا دارند و اعلام کنند که «اثر او به عنوان یک نفر تاریخ نویس ناامیدکننده است.»
ابنخلدون در کتاب سوم خود نیز که درباره بربران و اقوام و دولتها و فرمانروایان سخن میگوید به قول برنارد لوییس، شرق شناس نامور انگلیسی «پا را فراتر از چارچوب تمدن خود و اسلاف شناخته شده و معروف خویش نگذاشت.»
به عبارت دیگر، او در این قسمت نیز به باورهای خویش در مورد تاریخ و فلسفه آن پشت پا زد. با تمام این اوصاف، این بخش از کتاب او به سبب اشتمال بر تاریخ مغرب و آندلس و بویژه عصر ملوکالطوایف و موحدین و مرابطین و دیگر دولتهای مغرب، همچنین یورش تیمور به شام و آنچه او درباره این جهانگشای مشهور آورده واجد اهمیت افزون است و در برخی موضوعات اطلاعاتی ارزنده و یگانه به دست میدهد.
شایسته و بایسته است یاد شود که باوجود کاستیهای فراوان در کتابهای دوم و سوم ابن خلدون، مقدمه او نمونه بارزی از ذهن منظم و تاریخنگر را عرضه کرد که عوامل مادی و معنوی تمدن، روند زندگی اجتماعی و تحلیل پدیدهها و فرآیندهای تاریخی را نشان میداد و در آن از بحث و تحقیق در مبانی معنوی و خاستگاههای مادی تمدن گرفته تا جستجو و دقت در روان آدمی و تاثیر تعلیم و تربیت و اصول شناخت علل ظهور و سقوط دولتها و اقوام سخن به میان میآمد.
نگرش اینچنینی به تاریخ از سوی ابنخلدون سبب شد بعدها و با شروع دوران نوین بسیاری از بزرگان عرصه علم از جمله کلود کاهن، محسن مهدی و فرانتز روزنتال، او را بستایند و حتی بسیاری دیگر او را نخستین بنیانگذار علمهایی چون عمران، جامعهشناسی و صدالبته فلسفه تاریخ بپندارند.
به هرترتیب، به عنوان پایانی بر این گفتار کوتاه میتوان به نظر بزرگمردی چون دکتر عبدالحسین زرینکوب در مورد او اشاره داشت که در کتاب کارنامه اسلام خویش علاوه بر آن که آورده است «طریقه ابنخلدون در تبیین تاریخ بر آنچه یونانیها امثال توسیدید (متوفی در ۴۰۰ قبل از میلاد) میشناختند برتری بارز داشت» نوشته است: «شیوهای که ابنخلدون در تحقیق فلسفه تاریخ و اسباب و علل ظهور تمدن و توحش پیش گرفت در اروپا هم تقریبا تا پیدایش ژان باتیست ویکو (متوفی در ۱۷۴۴ میلادی) نظیر نیافت.»
امیر نعمتی لیمائی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه مجلس شورای اسلامی دولت نیکا شاکرمی معلمان رهبر انقلاب دولت سیزدهم مجلس بابک زنجانی شهید مطهری
آتش سوزی تهران پلیس قوه قضاییه پلیس راهور زلزله شهرداری تهران آموزش و پرورش فضای مجازی سلامت سازمان هواشناسی دستگیری
قیمت طلا قیمت خودرو قیمت دلار بازار خودرو خودرو دلار بانک مرکزی ایران خودرو حقوق بازنشستگان سایپا کارگران تورم
سریال نمایشگاه کتاب جواد عزتی عفاف و حجاب تلویزیون فیلم سینمایی مسعود اسکویی سینما رضا عطاران سینمای ایران دفاع مقدس فیلم
مکزیک
رژیم صهیونیستی فلسطین آمریکا جنگ غزه حماس نوار غزه چین انگلیس اوکراین ترکیه نتانیاهو یمن
استقلال پرسپولیس فوتبال سپاهان علی خطیر تراکتور لیگ برتر ایران لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید باشگاه استقلال بایرن مونیخ لیگ برتر
هوش مصنوعی هواپیما تلفن همراه اپل اینستاگرام گوگل همراه اول واکسن تبلیغات ناسا عیسی زارع پور
کبد چرب فشار خون بیمه کاهش وزن بیماری قلبی دیابت مسمومیت داروخانه