پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
شاهنامه درس زندگی به روش ایرانی
چند روز پیش در یک کتابخانه در جستجوی کتابی بودم که به قفسه کتابهای کودکان و نوجوانان رسیدم.
جالب بود تمام داستانها یا ترجمه داستانهای خارجی بود یا کپی برداریهایی ساده از کتابهای خارجی. البته به تعداد انگشتان دست نیز کتابهایی بود که در آن از داستانهای قدیمی ایرانی برای کودکان استفاده کرده بودند اما تعدادشان بسیار اندک بود.
درست در قفسه روبرو، کتاب سترگ شاهنامه حکیم بزرگ توس فردوسی بزرگ قرار داشت.
کتابی سرشار از داستانهای زیبا و البته دارای پند و اندرز، اما با زبان دوران فردوسی.
برای خودم این پرسش پدید آمد که چرا محقق و پژوهشگری نمینشیند تا سخنان حکیم بزرگ ایرانی را به نثری روان و ساده در بیاورد تا کودکان بتوانند به راحتی با آن ارتباط برقرار کنند.
همچنین در این هنگام که واژگان بیگانه در زبان و نوشتههای ما بیداد میکند چرا نبایست نخست با همین زبان سرشار از واژگان بیگانه اما عادت شده توسط مردم شاهنامه را نثر کرد و سپس در داخل پرانتز در کنار هر واژه بیگانه، معادل فارسی آن را نگاشت تا کودکان بخاطر جذابیتهای داستانی شاهنامه، هم فارسی را درست بیاموزند و هم ویژگیهای ایرانیشان ساخته و رشد یابد.شاهنامه یعنی درس زندگی به روش ایرانی.
بیشک هنگامی که حکیم توس، ابوالقاسم فردوسی سَراییدن شاهنامه را آغاز کرد، در این اندیشه بود که اثری بر جای بگذارد تا بصورت آیینه تمام نما، تصویری از مردم ایران زمین در دوران گذشته را نمایش دهد.
او اثری چند منظوره نگاشت، که هم تاریخ فراموش شده این دیار را یادآور شود، هم خوی و روش زندگی ایرانیان راستین را نشان دهد و هم قدرت زبان فارسی در خلق اثری ادیبانه، بدون نیاز به واژگانی عربی را نمایش دهد.
در مورد بخش تاریخی شاهنامه، چه بسیار بزرگواران و کارشناسانی که نظر دادهاند و بخش تاریخی شاهنامه گفتگوی جداگانه آن هم برای چنین اثر بزرگی نیاز دارد.
در مورد بخش ادبی این اثر بزرگ نیز کتابها و جستارهای بسیاری نوشته شده است. بنابراین درفرصت پیش آمده، بیشتر قصد دارم به بخشی بپردازم که خوی و روش زندگی ایرانیان را بیان کرده است یا شاید بهتر بگویم نقدی کنم برنوع رفتارهای جامعه امروز ایرانیان.
در روزگاری که ما در آن به سر میبریم، آنقدر که به افسانههای دروغین آمریکایی و انگلیسی و یونانی اهمیت داده میشود، به اثرهایی همچون شاهنامه کمتر پرداخته میشود، در حالیکه سرورانی که شاهنامه را خواندهاند میدانند که داستانهای غربیها بیشتر جنبه سرگرمی دارد، ولی شاهنامه چون با سرشت و ناخودآگاه ایرانی ارتباط دارد، اثری سازنده بر فرزندان ایرانیان میگذارد.
اگر همه چیز را ایده آل بنگریم و فرض کنیم که فرزندان ایران با روشی درست به فراگیری شاهنامه مشغول شوند و تربیتی نیک بیابند، آنگاه مشکل اصلی خود را نشان میدهد و آن عدم شناخت خانوادهها بخصوص مادران و پدران، از شاهنامه است.
پدران و مادران ایرانی خود با آموزههای شاهنامه غریبند و اگر فرزندان آنها آموزههای کامل شاهنامه را دریافت کنند با توجه به شناختی که از شاهنامه و روح موجود در آن دارم، به جرأت میگویم که فرزندان با خانوادهها دچار تضاد شخصیتی با خانوادههای خود میشوند.
فردوسی در شاهنامه بسیاری از ویژگیهایی که بایست یک انسان آزاده و نیک سیرت داشته باشد را در داستانهای گوناگون برشمرده است و البته در کنار یادآوری چنین ویژگیهایی در بخشهای گوناگون شاهنامه، به این نکته که حتی انسانی که بسیاری از ویژگیهای نیک را به همراه دارد نیز میتواند دچار اشتباه شود، اشاره کرده است.
در شاهنامه خشم است، بخشش هم هست، دشمنی است، دوستی هم هست، جور هست، داد هم هست و به گونهای زیبا و ظریف این ویژگیهای نیک و پلشت را نشان میدهد و خواننده را با عاقبت پیروی از هر کدام از این ویژگیها آشنا میسازد و پند حکیمانه خود را بازگو مینماید. در واقع شاهنامه درسی است به همگان بزرگ و کوچک، پیر و جوان در بازشناسی راه درست نیک زیستن.
در روزگاری که ما در آن به سر میبریم، چقدر روح پیام شاهنامه در جامعه ما جاری است و چقدر به آموزههای حکیمانه فردوسی بزرگ گوش فرا میدهیم، و البته مرحله سختتر این است که چقدر به این پندها عمل میکنیم و آن را در زندگی بکار میبندیم.
اشاره کنم، روی سخن من با گروه زیادی از مردم که شاهنامه را نخواندهاند نیست، بیشتر روی سخن من با کسانی است که شاهنامه را خواندهاند اما فقط خوانده اند. مگر ممکن است کسی شاهنامه را بخواند و تلاش برای تشویق دیگران برای خواندن آن ننماید.
شاهنامه چشمه زلالی از فرهنگ و روش زندگی ایرانیان است و گویی آیینه ای از زندگی دیروز و امروز و فردای ما میباشد.
شوربختانه، پای سخن بسیاری از بزرگوارانی که شاهنامه را خواندهاند نشستهام، این بزرگواران تنها میگویند: شاهنامه درس زندگی است و همه ایرانیان باید آن را بخوانند و حتی باید در نظام آموزشی به شاهنامه بعنوان درس زندگی پرداخته شود. اما واقعیت این است که این گفتهها بیاثر خواهد بود، چرا که زمانی همگان به دنبال شاهنامه میروند که تغییرات آن را در جریان زندگی فرد مشاهده کنند. آنان که شاهنامه را میخوانند و از زیبایی و پندهای گرانبهای آن سخن میگویند، چقدر این پندها را در زندگی خود به کار میبندند؟ آیا زمانی که خشمگین میشوند و گوششان به هیچ سخنی شنوا نیست، به یاد میآورند داستان رستم و سهراب را؟
آری خواندن شاهنامه امری است نیکو، اما زمانی فرزندان این دیار به سمت آن پیش میروند که بینند شاهنامه و آموزههای آن بطور ملموس چه تغییری در آینده آنها رقم میزند.
جوانان و نوجوانان ما زمانی که رشته ای را برای تحصیل بر میگزینند، میدانند که در پایان قرار است از آنها چه خواسته شود و آنها چه توانمندیهایی را کسب میکنند، اما آیا تعریفی برای اثر بخشی شاهنامه در زندگی فرزندانمان داریم؟ فرزندان ایران میدانند مهندس مکانیک، در آینده چه توانمندی دارد، مهندس عمران چه توانمندی و چه ویژگیهایی مییابد.
اما بایست افق و آینده کسی را که شاهنامه را فرا گرفته و به آن عمل میکند را نیز روشن ساخت تا آنگاه فرزندان با جان و دل به سمت شاهنامه پیش روند و مشتاقانه به سمت خواندن شاهنامه پیش میروند، نه اینکه به زور به سمت آن هل داده شوند.
نگاهی ساده به نخستین آموزههای شاهنامه روشن میسازد که دروغ، تهمت، حق خوری، ناجوانمردی، ناسزا گویی، خشم، بیبند و باری، غیبت و... ویژگیهای پلشت و اهریمنی هستند که در وجود همه انسانها قرار دارد و روشهای مقابله با آن و جلوگیری از رشد و پیامدهای رشد آن را نیز روشن کرده است.
حال اگر فرزندان ما به بهترین صورت این آموزهها را بیاموزند، بنده فکر نمیکنم، هیچ رشته تحصیلی در دنیا وجود داشته باشد که به ایرانیان درس زندگی دهد و نیک زیستن و در پی آن رشد فرهنگی جامعه ایرانی را در پی داشته باشد. بسیاری از کشورهای جهان میلیونها دلار خرج میکنند، تا کتابهایی برای آموزش درست زیستن در جامعه را برای نسل جوان کشورشان تدوین نمایند و آنگاه ما با داشتن اثری شگرف از مردی بزرگ، نه تنها تلاشی برای معرفی و گسترش آن در نظام آموزشی خود نمیکنیم، بلکه ساعتها زمان میگذاریم و تنها به تمجید و ستایش فردی به نام فردوسی میپردازیم غافل از اینکه هدف این بزرگ مرد، زنده کردن فرهنگ والای ایرانی و روش درست زیستن ایرانیان بوده است.
بیایید ما که به آموزههای شاهنامه ای باور داریم نخست آن را در در زندگی خود پیاده سازیم و سپس دیگران را به سمت خواندن و اجرای شاهنامه هدایت سازیم.
کاوش ساعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست