سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
پرشور, ساده و دوست داشتنی
نورمن ویزدام (ویزدوم) کمدین معروف سینما که به تازگی بر اثر کهولت و عوارض چند مرتبه سکته قلبی در ایزل افمان (جزیره محل سکونتش طی سالهای آخر عمرش) چشم از جهان فروبست، به تبار نه چندان پرشمار کمدینهای بسیار محبوب و مردمی تعلق داشت. مردی که کمدیاش سرراست و قادر به برقراری ارتباط با تودهها بود و با برخورداری از موضوعاتی راحت و شیرین و پیرامون آدمهای عادی و البته گیج و احمق، بزرگ و کوچک را جذب خود میکرد.
اینکه نورمن ویزدام را که در ۹۵ سالگی از این دنیا رفت، یکی از ۱۰ کمدین اول تاریخ سینما از دیدگاه فنی و کیفی بدانیم، کار سختی است و به باور اکثر کارشناسان او به این جمع ویژه تعلق ندارد و اگر چارلی چاپلین، باستر کیتون، هارولد لوید، لورل و هاردی، برادران مارکس و جری لوییس را بهترین کمدینهای تاریخ سینما بدانیم و از جمع کلاسیکها هری لنگدون و فتی ارباکل را هم به آنها بیفزاییم، نورمن را نمیتوانیم با آنها همسطح بدانیم اما اگر قرار باشد نامهایی بیاید که بعد از نفرات فوق در جمع بهترینها بایستند و ردههایی بین هشتم تا پانزدهم را نیز بر این روند قائل باشیم، ویزدام قطعاً یکی از آنها است.
کمدی نورمن، از سبک و روال موسوم به اسلپ استیک (بزن و بکوب) بود و وی در اکثر قریب به اتفاق فیلمهایش و در رلهای محوله، مردی سادهدل، پرشور و وجدآفرین و آدمی احمق اما دوستداشتنی بود و کمتر بینندهای یافت میشد که او را ببیند و احساسی مثبت به او نیابد و با شادی وی، شاد نشود. کتهای کوتاه، ژاکتهای آب رفته، کلاهی جمع و جور که بر سر داشت و دلی که از فرط سادگی به کارهای ابلهانه کشیده میشد و چشمهایی که وجد کودکانه در آن موج میزد، ویزدام را به کمدین تمام نسلها تبدیل میکرد و او را از همه مرزها عبور میداد.
نورمن ویزدام در دهه اخیر کم کار شده بود اما باز هم هر از چند گاه در برخی برنامههای هنری و فیلمها جلب نظر میکرد. فیل دی که در ۴۰ سال آخر عمر ویزدام مدیر روابط عمومی وی بود، بهتر از هر کس میتواند او را توصیف کند.
وی میگوید: «نورمن مردم را آن قدر دوست داشت که به هر درخواست آنها برای حضور در میان آنها جواب مثبت میداد. در عین حال مشکل ما این بود که نمیفهمیدیم حرفی که میزند، شوخی یا جدی است. روزی با او در دفتر نخستوزیری انگلیس در شهر لندن بودیم مراسم تجلیل از وی برقرار بود. چیزهایی به مقامهای کشور گفت که چشمهای ما گرد شد! و آنها هم نفهمیدند که کدام یک از آن حرفها واقعی است و کدامین خیالی و شوخی. اما وی در یک چشم به هم زدن آنها را هم مسحور و شیفته خود کرد. او در ۶، ۷ ماه آخر عمرش چند بار سکته کرد و سرانجام در مرتبه آخر کم آورد اما فکر نمیکنم نسلهای مختلف این مرد شگفتآور را هرگز فراموش کنند.»
● بالاترین تمجید
تصور و تجسم نورمن در یک دنیای تلخ و حقیقی و باور او به عنوان یک چهره جدی، تقریباً غیرممکن است اما وی در سال ۱۹۸۱ در یک نمایش تلویزیونی دراماتیک در بریتانیا به نام «مرگ آرام» رل یک بیمار سرطانی رو به موت را هم به شکل فوقالعادهای خوب بازی کرد و از هر سو تحسین شد.
هیچ تعریفی بالاتر از تمجید چارلی چاپلین از ویزدام نمیتواند سند صلاحیت وی باشد. مردی که به اعتقاد اکثر مردم و اهالی فن بهترین کمدین تاریخ است و کاراکترهایش برخلاف شخصیت نورمن نه از طبقه متوسط و کارگر بلکه طبقه فرودست و فقیر جامعه بودند و همچون نورمن بریتانیایی بود (اما بسیار بیشتر از او با استودیوهای هالیوود همکاری کرد) نورمن را دلقک محبوب خود توصیف کرده و گفته بود اگر قرار باشد مردی روزی جای او را در صحنه کمدی بگیرد، آن مرد نورمن ویزدام است.
● توصیه رکس هریسون
با این حال نورمن در یک دوره کاری به درازای فزونتر از ۷دهه از حد یک دلقک و هنرمند صرف صحنه بسیار فراتر رفت و حرکات تند و شاد و جذبکننده خود را به ۱۹ فیلم بلند سینمایی و صدها برنامه نمایشی و تلویزیونی بسط داد و با این که مثل همتاهایش قدری در چرخه تکرار گرفتار شد ولی کارش، تازگی نسبی خود را همیشه حفظ میکرد. ویزدام در ۴فوریه ۱۹۱۵ در لندن به دنیا آمد.
پدر او راننده و مادرش خیاط بودند ولی وقتی فقط ۹ سال سن داشت، پدر و مادر او طلاق گرفتند و به رغم سپرده شدن قیمومیت وی به پدرش اوضاع مساعد نشد و پدر خشن و تندخوی او، وی و برادرش «فرد» را تنها گذاشت و به واقع از خانه بیرون انداخت. نورمن در مدرسه هم زیاد دوام نیاورد و در ۱۳ سالگی ترک تحصیل کرد و با حقوق هفتگی ۵۰ پنس در یک شعبه شرکت بزرگ تولید چای لیپتون مشغول کار شد. او سپس به نیروی دریایی پیوست و در ارکستر موسیقی آنجا شاغل شد. اولین برنامه نمایشی قابل ذکر او، در یک تالار موسیقی واقع در ایزلینگتون در شمال لندن به سال ۱۹۴۶ به اجرا درآمد و رکس هریسون بازیگر برجسته بریتانیایی دهههای ۱۹۵۱ و ۱۹۶۰ وقتی برای اولین بار نورمن را در حال اجرای یک برنامه هنری برای سربازان دید، به وی توصیه کرد کارش را جدیتر بگیرد و حرفهای شود و رسماً و به طور تمام وقت وارد کار بازیگری گردد و ویزدام گوش کرد.
● محبوبیت عجیب
دیری نپایید که نورمن شروع به سفر در سطح انگلیس به قصد اجرای برنامههای نمایشی و هنری خود در این کشور کرد. او در برخی از این سفرها با شعبده بازی به نام دیوید دیکسون همراه بود و رل دستیار اول وی را بازی میکرد و کاراکتر آشنای او به نام The Gump از همین طریق زاده و مشهور شد.
با این حال بعد از شروع حضور وی در فیلمهای سینمایی بریتانیا در اواخر دهه ۱۹۴۰ و اوایل دهه ۱۹۵۰ و بسط یافتن آن به دهه ۱۹۶۰ شهرت وی بشدت فزونی گرفت و از مرزهای این کشور گذر کرد. عجیب آن که نورمن در کشور کوچک آلبانی در اروپا به طرز حیرت انگیزی محبوب بود و بیشترین علاقه را در آن جا به وی ارزانی میداشتند.
در دوره حکومت انور خوجه در این کشور، فیلمهای A Stitch in Time و «Trouble in store» نورمن، تنها فیلمهای غربی بودند که به نمایش درآمدند و باور دولت این بود که کاراکترهای وی و بخصوص پتیکین به این سبب که به طبقه کارگری تعلق داشتند و میتوانستند رؤسای زیادهخواه و ثروت طلب او را سرجایشان بنشانند، درس خوبی برای اجتماع هستند. آن محبوبیت چنان دیرپا است که هفته پیش خبر مرگ نورمن موج عمیقی از تأثر را در آلبانی به وجود آورد. وی ۹ سال پیش که سفرش به تیرانا پایتخت آلبانی با حضور تیم ملی فوتبال انگلیس در آن جا همزمان شد، به چشم دید که از ستارههای تیم انگلیس نیز بسیار محبوبتر است و سپس رو به خبرنگاران کرد و در توجیه این ماجرا گفت: ظاهراً این کشور تنها جایی در دنیا است که در آن میتوان مایکل اوون و دیوید بکام (ستارههای تیم ملی انگلیس) را به راحتی شکست داد و در این راه لگدی هم نخورد!
● موتوسیکلت به جای رولز رویس
نورمن چند بار ازدواج کرد و از عمدهترین نتایج آن پسری ۵۷ ساله و دختری ۵۶ ساله با نامهای نیک و ژاکی هستند اما برخلاف بسیاری از موارد مشابه آنها وارد کارهای هنری نشده و راه پدر را نرفتهاند. نورمن به جبر انگلیسی بودن عاشق فوتبال بود و چون به لندن تعلق داشت، به تیم آرسنال بسیار علاقهمند بود و بازیهای این تیم را تعقیب میکرد. او صاحب ۳ ماشین گران قیمت شامل یک رولزرویس بود اما دوست داشت سوار بر موتوسیکلت ساده خود به اینجا و آن جا برود و با آن در سطح شهر براند و میگفت با این کار بیشتر احساس جوانی میکند.
نورمن معتقد بود که راز توفیقاش سهل و آسان است. وی میگفت: «کمدی شما نباید منحصر به یک صنف و یک سن باشد و کارهای من برای آدمهای ۳ تا ۹۳ سال بوده است. اولین و مهمترین چیزی که میطلبید و به آن نیاز دارید، دلی کودکانه و خاطری پر وجد است و اگر این را نداشته باشید، برایتان متأسفم زیرا کمدین دیرپایی نخواهید شد.»
با این حال چیزی که به نورمن رنگی از ابدی بودن میزند و لااقل از منظر محبوبیت (و لزوماً نه از نظر فنی) وی را مثل چاپلین، هارولد لوید و لورل و هاردی متعلق به تمامی تاریخ میسازد، توانایی او در کار روی صحنه، فیالبداهه گویی و هنرنمایی در عرصهای بود که بریتانیاییها آن را Music Halls مینامند.
این مکانها که اینک در انگلیس کمیابتر شده و جای خود را به مکانهای اصیلتر و آرامتر تئاتری دادهاند، محلهایی بوده و هستند که در عین اجرای موسیقی زنده در آن، هنرمندان صحنه هم به اجرای تکههای نمایشی کوتاه و معمولاً کمدی میپردازند و نورمن سلطان این ژانر بود و در میان اروپاییها فقط لویی دوفونس فرانسوی میتوانست با او برابری کند و حتی کاراکتر بسیار جدیدتر و امروزیتر «مستربین» (رووان اتکینسون) معترف است که پایههای کارش را از نورمن وام گرفته و به گونهای ازاو تقلید کرده، با این تفاوت که کاراکترش را مثل ایام سینمای صامت کرده و بسیار کمتر از ویزدام حرف میزند و تلخی و بار حماقت خود را بیشتر ازنورمن ساخته حال آن که ویزدام شیرینتر و عاشقتر از او بود اما «بین» تلختر و درونگراتر از آن است که عاشق شود!
● استاد اقتصاد
کمتر کسی میداند که پشت چهره ظاهراً احمق و ساده نورمن، همانند چهره حماقتبار جری لوییس یک مرد بسیار فکور و حسابگر نشسته بود که اقتصاد زندگی را بسیار خوب میشناخت و در معاملات تجاریاش بسیار موفق بود. او در کار خرید و فروش بورس و ارز استاد بود به موقع سهام این شرکت و آن شرکت را خرید و فروش میکرد و در نتیجه زندگیاش همیشه مرفه و ثروتش آشکار بود. همان هوشیاری به وی اجازه میداد تکنیکهای لازم را در هر صحنه فیلمهایش به کار گیرد. او مأمور پلیسی بود که با سوتهای بیجای مکرر خود یک منطقه را بر هم میریخت اما با همان سوت یک مسابقه فوتبال را با فاکتور عدالت قضاوت میکرد و شیرفروشی بود که در اولین ساعات صبح سهمیه افراد آبونه را در بیرون در خانهشان قرار میداد بدون آنکه دل شکسته از عشقش و یا بیماری همسایه و قوم و خویشاش وی را از این سرویسرسانی باز دارد. او سرایدار مدرسهای بود که محصلان، عاشقش بودند و مردی بود که وقتی دل میباخت برای رضایت خاطر معبودش از هیچ کار خیری رویگردان نبود.
● ناشنوا و باهوش
شاید عجیب نباشد که نورمن در موسیقیسرایی هم دست داشت (هارپو از گروه ۳ نفره برادران مارکس هم یک موزیسین طراز اول بود ) و متن معروفترین ترانه ورالین، خواننده پرطرفدار بریتانیایی را که «پرندههای آبی بر فراز صخرههای سفید» نام داشت او نوشته بود. میگویند او در ۵ سال آخر حیاتش تقریباً ناشنوا شده بود اما آنقدر هوشاش سرجا بود که در سه سال آخر عمرش نیز که در یک خانه سالمندان در ایزل افمان ساکن شده بود و فیلدی مدیر روابط عمومی و مشاور وی هر هفته دوبار به دیدنش میرفت همیشه نکاتی را به وی یادآوری و خاطراتش را بازگو میکرد.
این یک باور پرطرفدار و ظاهراً انکار ناشدنی است که ستاره اقبال نورمن از اواخر دهه۱۹۶۰ رو به خاموشی رفت و سینمای او یک سینمای پایان یافته توصیف شد و امثال پیتر سلرزها و دادلی مورها جای او را در بریتانیا و وودی آلنها و جیم بلوشیها جایش را در امریکا گرفتند اما نورمن با هوشیاری لازم، پیوسته خود را در مدیومهای دیگر مثل تلویزیون، تئاتر و حتی رادیو زنده و مطرح نگه میداشت.
● فرضیهای مخالف
نورمن حتی قادر به تسخیر برادوی هم شد و حضور او در یک نمایش به نام «شبی که به خانه مینسکی هجوم بردند» در مقر مرکز تئاتر امریکا در اواسط دهه۱۹۶۰ با تحسین منتقدان مواجه شد.
نورمن در آن نمایش که روزهای شکوه نمایشهای تئاتری موسوم به Burlesque را نشان میدهد، بازیگری است که انبوهی از رلها را به او میدهند بدون اینکه با آنها همخوانی داشته باشد.
سادگی چشمگیر نورمن گاه مهارتهای حرفهای او را پنهان نگه میداشت و از رو شدن عمق استعدادهای وی جلوگیری میکرد. در عصری که تندخویی بر جهان حاکم بوده و عدهای حسن هنر را پیچیدگی آن دانستهاند نورمن با سلاح سادگی فرضیهای خلاف آنها را به اثبات رساند.
او توانست بسیار بیشتر از اهالی کارهای دراماتیک و قصههای تراژیک بر جهان تأثیر بگذارد. او سالها مردم را خنداند و به وجد آورد و دلها را شاد کرد و این اصلاً هنر کم و کوچکی نبود.
منبع: Premiere
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست