شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
مجله ویستا

سال ترور نخبگان


سال ترور نخبگان

بازخوانی ترورهای سیاسی

«شش ترور در کمتر از یک سال». شاید این رقم در سال‌هایی که دیگر از فعالیت آزادانه منافقین در کشور خبری نیست کمی نگران‌کننده باشد ولی نگرانی از آن جهت بیشتر است که این بار اساتید دانشگاه‌ها در معرض گلوله و انفجار قرار گرفته‌اند؛ قشری که سکوت و وقار آن در بین اصناف دیگر زبانزد است. گرچه از گمانه‌زنی‌های سیاسی در مورد برخی ترورها نمی‌توان به سادگی عبور کرد اما آنچه محرز است، آغاز موجی جدید برای حذف اساتید نخبه در کشور است. هر چند هنوز علت واقعی این ترورها مشخص نشده است اما نباید انصاف را فراموش کرد و سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی امریکا و اسرائیل را در این میانه تبرئه کرد.

● اولین ترور؛ سیاسی یا هسته‌ای؟

۲۲ دی‌ماه آغاز این ترورهای زنجیره‌ای بود؛ تروری که ظاهراً دانشمندان و اساتید هسته‌ای ایران را نشانه گرفته بود. اولین قربانی نقشه شوم دشمن برای از میان برداشتن اساتید دانشگاه‌ها با ترور دکتر مسعود علیمحمدی رقم خورد؛ استاد فیزیک دانشگاه تهران که شاگردانش از او به عنوان استاد اخلاق و سیاست هم نام می‌بردند. منزلش در قیطریه بود و بمب به موتورسیکلتی در مجاورت اتومبیلش بسته شده بود. در اولین اخباری که پس از ترور علیمحمدی از صدا و سیما پخش شد از او به عنوان دانشمند هسته‌ای نام بردند اما تا بخش بعدی اخبار طول نکشید که سازمان انرژی هسته‌ای رابطه علیمحمدی با این سازمان را تکذیب کرد و در خبر بعدی سیما، مسعود علیمحمدی تنها یک استاد فیزیک دانشگاه تهران بود. ظاهراً پیام سازمان انرژی هسته‌ای به مجلس نرسیده بود چرا که در همان ساعت علی لاریجانی هم علیمحمدی را دانشمند هسته‌ای خواند و ترور او را به سازمان سیا و اسرائیل نسبت داد که خواهان فشار بر فعالیت‌های هسته‌ای ایران هستند. برخی هم ترور علیمحمدی را گام سوم دشمن برای توقف فعالیت‌های هسته‌ای برشمردند که گام اول با مرگ مشکوک اردشیر حسن‌پور (دانشمند هسته‌ای) در اصفهان و گام دوم با ربودن شهرام امیری در سفر حج و انتقالش به امریکا برداشته شده بود.

وزارت خارجه ایران هم انگلیس و امریکا را متهم کرد. شاید مستند همه این افراد و ارگان‌ها، روزنامه دیلی‌تلگراف بود که در بهمن ۱۳۸۷ به نقل از تحلیلگران غربی امور اطلاعاتی گزارش داد که اسرائیل به عنوان بخشی از یک جنگ غیرمستقیم و پنهانی علیه برنامه هسته‌ای ایران، در حال ترور دانشمندان هسته‌ای ایران است. از سویی هم نباید از این نکته غافل ماند که استاد علیمحمدی غیر از چهره علمی و هسته‌ای که داشت از فعالان سیاسی در انتخابات محسوب می‌شد و این موضوع هم گمانه‌هایی را ایجاد ‌کرد. هر چه بود هنوز با گذشت حدود یک سال از ترور علیمحمدی مشخص نشده است که چه کسی و به چه دلیل بمب را روی موتورسیکلت نصب کرد. ابهام در نحوه و دلیل ترور علیمحمدی به آنجا رسیده است که دادستان تهران اخیراً درخواست کرد: «پرونده ترورهای اخیر (دو استاد دانشگاه) به سرنوشت پرونده ترور علیمحمدی دچار نشود.» آیا اولین قربانی ترور اساتید دانشگاه‌ها، دانشمند هسته‌ای بوده است یا خیر و آیا قرار است عزمی جدی به دنبال مسببان این ترور باشد یا باز هم خیر ، مساله‌ای است که باید پاسخ داده شود.

● کلید قفل ترور نزد همسر معتمدی

سال ۸۸ با معمای ترور علیمحمدی به پایان رسید و در آغاز سال ۸۹ بود که خبری در رسانه‌ها دال بر حمله به دکتر احمد معتمدی منتشر شد که خوشبختانه این بار بمبی در کار نبود و چاقو تنها ابزار مهاجم بود. برخی تحت تاثیر ترور دی‌ماه، نام حمله به معتمدی را ترور گذاشتند و برخی دیگر آن را تهاجم خواندند. معتمدی استاد برق دانشگاه امیرکبیر و وزیر مخابرات دولت سیدمحمد خاتمی بود و از همان ابتدا هیچ کس تصوری مبنی بر ارتباط ترور او با مسائل هسته‌ای را مطرح نکرد. کارشناسان سیاسی در آن زمان حدس زدند در صورتی که این حمله از سوی برخی نیروهای افراطی صورت گرفته باشد، می‌تواند دارای پیام مشخص برای جناح اصلاح‌طلب باشد اما ظاهراً فعالیت‌های سیاسی معتمدی آنچنان نبود که هدف تصفیه‌‌حساب‌های سیاسی قرار گیرد لذا هر دو احتمالی که در مورد ترور علیمحمدی مطرح شده بود (سیاسی و هسته‌ای)، ظاهراً در مورد معتمدی‌ پذیرفتنی نبود.

صدا و سیما در بخش‌های خبری خود علت حمله به معتمدی را انگیزه‌های شخصی مهاجم عنوان کرد؛ دلیلی که در آن ایام از سوی خانواده معتمدی‌ پذیرفته نشد و گواه آن اظهارات همسر معتمدی در ملاقات یکی از چهره‌های سیاسی بود که از نحوه رسیدگی به این ماجرا گلایه کرد و گفت اگر این روند تغییر نکند، افشاگری خواهد کرد. گرچه در پی این ماجرا، یک کارمند مخابرات که سابقه زندانی شدن داشت، به اتهام حمله به معتمدی دستگیر شد اما از نگاه برخی و با توجه به اظهارات همسر معتمدی، این دستگیری تنها توانست بخشی از جامعه را قانع کند و هنوز ابهامات یک تلاش برای رقم زدن تروری دیگر باقی است. شاید اگر روزی همسر معتمدی آنچه در دل دارد را بر زبان بیاورد، گره کور دومین تلاش برای کشتن اساتید باز شود.

● ترورهایی در سکوت

دو ترور بعدی به فاصله یک روز در شهریورماه رخ داد. دکتر سودبخش و سرابی از اساتید دانشگاه علوم پزشکی تهران در ۳۰ و ۳۱ آخرین ماه تابستان با خروج از مطب هدف گلوله قرار گرفتند. گرچه در مورد این دو ترور تمام تلاش‌ها برای تمرکز دادن افکار عمومی بر شغل پزشکی آنان انجام شد اما نمی‌توان از کنار تدریس هر دو استاد در دانشگاه علوم پزشکی به راحتی عبور کرد. البته دو استادی که به فاصله یک روز ترور شدند نه فعالیت سیاسی داشتند، نه در مسائل هسته‌ای صاحب نظر بودند لذا ‌پذیرش ترور به دلیل مسائل شخصی در مورد این دو استاد دانشگاه تهران بسیار قابل فهم‌تر از ‌پذیرش شخصی بودن ترور معتمدی و علیمحمدی است. از ابهامات دیگر این دو ترور می‌توان به سکوت در مورد آنها اشاره کرد، یعنی فارغ از وزیر بهداشت، کمتر مقام مسوولی حاضر به اظهارنظر در مورد ترور این افراد شد که خود شائبه‌های زیادی را ایجاد می‌کند.

● آخرین ترورها، شوک بر جامعه علمی

آخرین ترورها که ترورهای پنجم و ششم بودند شباهت زیادی با ترور اول یعنی علیمحمدی دارند. دو استاد دانشگاه در یک روز و در دو نقطه مختلف و هر دو همراه با همسران‌شان. استاد شهریاری و استاد عباسی‌دوانی هر دو از اساتید فیزیک دانشگاه شهید بهشتی بودند که به فاصله کوتاهی در هشتم شهریورماه دو بمب به اتومبیل‌های آنان نصب شد که استاد عباسی به موقع به همراه همسرش از اتومبیل پیاده شدند اما استاد شهریاری در پی منفجر شدن بمب کشته و همسرش مجروح شد. آنچه در مورد ترور این استاد گفته می‌شود هم همان بود که در مورد علیمحمدی و حدود یک سال پیش گفته شد. با توجه به شباهت این اقدام تروریستی با اقدامات تروریستی مشابه انجام‌شده از سوی سرویس‌های امنیتی صهیونیستی، برخی کارشناسان احتمال دخالت سرویس‌های بیگانه به ویژه تیم‌های ترور امریکا و رژیم صهیونیستی در این اقدام تروریستی را رد نکردند.

● سزامی؛ قربانگاه دانشمندان هسته‌ای ایران

با توجه به سابقه فعالیت‌های هسته‌ای این دو استاد، بیراه نیست اگر ادعا شود این افراد سومین قربانیان ترورهای هسته‌ای طی یک سال اخیر بوده‌اند. دکتر عباسی‌دوانی از آن جهت مورد توجه بود که در قطعنامه ۱۷۴۷ شورای امنیت که در تاریخ ۲۴ مارس ۲۰۰۷ میلادی، برابر با ۴ فروردین ۱۳۸۶ به تصویب رسید، مورد تحریم قرار گرفته بود.

اما استاد شهریاری دارای شباهت‌هایی با علیمحمدی است، از آن جهت که هر دو از اعضای شورای ملی سزامی بودند و از آنجا که گفته می‌شود اسرائیل هم در این پروژه نقش دارد، احتمال دو ترور اعضای این پروژه از سوی اسرائیل منتفی نیست لذا می‌توان این‌گونه گفت که پروژه سزامی در یک سال اخیر به قربانگاه دانشمندان هسته‌ای ایران تبدیل شده است.

● محافظت از جان اساتید سیاسی شد

اما چرا با توجه به اهمیتی که این دو استاد دانشگاه برای فعالیت‌های هسته‌ای کشورمان داشتند، سیستمی برای محافظت از جان آنها و خانواده‌هایشان اندیشیده نشده بود؟ فرمانده نیروی انتظامی تهران مسوولیت این کار را متوجه نهاد تحت مدیریت خود نمی‌داند و وزارت دفاع و دانشگاه شهید بهشتی را مسوول محافظت از جان اساتید بااهمیت علمی و امنیتی می‌داند. مجلسیان هم در این راستا واکنش‌هایی داشتند که برخی از این واکنش‌ها بیش از اینکه در راستای امنیت اساتید دانشگاه‌ها باشد به نوعی تصفیه‌حساب سیاسی است. از جمله آنها می‌توان به اظهارات اخیر حمید رسایی در مجلس اشاره کرد که خواستار حذف محافظان برخی افراد و در عوض آن استخدام محافظ برای اساتید دانشگاه‌ها شد.

● تنها نتیجه به دست آمده

تنها چیزی که در مورد شش ترور یک سال اخیر اساتید دانشگاه‌ها واضح و مبرهن است، نقاط تاریک و مبهم هر شش پرونده است. از علیمحمدی تا شهریاری؛ هنوز پرونده هیچ یک به‌رغم تاکیدات احمدی‌نژاد و دیگر مقامات کشور به سرانجام نرسیده است و زمانی هم که در مورد معتمدی گفته می‌شود ضارب دستگیر شده است، معرفی یک مجرم سابقه‌دار حتی مورد تایید خانواده او قرار نمی‌گیرد، چه رسد به افکار عمومی که ترورهای پیاپی تاثیراتی بر ذهن و افکار آنها گذاشته است.گروه‌های سیاسی با بدبینی به یکدیگر نگاه می‌کنند و دامنه اختلافات آنها پس از هر ترور گسترش می‌یابد. به نظر نمی‌رسد معرفی تروریست‌ها و مجازات آنها، این دیوار بی‌اعتمادی فرو ریزد بلکه شواهد نشان می‌دهد هر روز بر آجرهای این دیوار افزوده می‌شود.

یاسمین طالقانی