جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

اشتغال زنان گره کور اقتصاد ایران


اشتغال زنان گره کور اقتصاد ایران

بحث اشتغال و بیکاری یکی از مهم ترین چالش های «اقتصادی» و «اجتماعی» پیش روی دولت جدید محسوب می شود دولتی که به استناد آمار بیش از سه میلیون بیکار به ارث برده است

بحث اشتغال و بیکاری یکی از مهم‌ترین چالش‌های «اقتصادی» و «اجتماعی» پیش‌روی دولت جدید محسوب می‌شود؛ دولتی که به استناد آمار بیش از سه میلیون بیکار به ارث برده است. بنا بر آمارهای ارایه‌شده از سوی مرکز آمار ایران، در سال‌های اخیر همواره نرخ بیکاری زنان حدودا دو برابر مردان بوده است. بنابراین دولت نه تنها نتوانسته میزان شغلی متناسب با دوره‌های گذشته برای جمعیت جوان کشور فراهم کند، بلکه در ایجاد شغل تبعیض جنسیتی نیز به چشم می‌خورد.

همچنین آمار مجموع موقعیت‌های شغلی زنان کشور از سال ۸۴ تا به امروز نه تنها افزایش نداشته، بلکه کاهش قابل ملاحظه‌ای را تجربه کرده است. بنا به گزارش دکتر مسعود نیلی در سی‌امین نشست هیات نمایندگان اتاق تهران، مجموع موقعیت‌های شغلی زنان ایرانی در سال ۱۳۶۵ نزدیک به یک‌میلیون‌نفر بوده که این میزان تا سال ۸۴ به چهارمیلیون نفر رسید. اما این آمار در سال‌های ۸۵ تا ۹۰ نزدیک به ۹۰۰‌ هزار نفر کم شده، یعنی بیش از ۹۰۰ هزار زن در بین سال‌های ۸۵ تا ۹۰ کار خود را از دست داده‌اند. اما اشتغال زنان همواره یکی از ابهامات بزرگ اقتصاد ایران بوده است. زنان در دو دهه گذشته رشد قابل توجهی را در فضای آموزش عالی تجربه کرده‌اند. اما سوال مهم برای اقتصاددانان و سیاست‌گذاران این است که چه عاملی موجب شده که زنان به عنوان نیمی از جمعیت مولد کشور در بازار کار ایران موفق نبوده و حتی قدمی به عقب بردارند؟ دولت‌های نهم و دهم چه اشتباهاتی داشته‌اند که به این روند ناامیدکننده اشتغال زنان منجر شده است؟

۱. مشکل بیکاری به‌طور عمومی

به نظر می‌رسد که اولین دلیل بیکاری زنان، عدم ایجاد شغل به‌طور کلی در کشور است و زنان در این چرخه معیوب بیش از مردان آسیب دیده‌اند. رشد اقتصادی ایران در دو سال اخیر منفی بوده و اقتصاد نتوانسته است، منابع لازم برای ایجاد اشتغال و جذب جمعیت جوان تحصیلکرده را فراهم کند.

۲. نگاه سنتی به موضوع اشتغال زنان

در ایران همچنان به‌طور سنتی مردان سرپرست خانوار محسوب شده و وظیفه تامین معاش خانواده را عهده‌دار هستند. این نگرش اگرچه در دهه اخیر تا حدودی اصلاح شده، اما همچنان نگاه سنتی، کار مردان را در اولویت قرار می‌دهد. به این دلیل زمانی که جامعه با مشکل بیکاری مواجه است، فشارها به سیاست‌گذاران برای ایجاد کار برای مردان بسیار بیش از زنان است. این مساله گاه خود را در اطلاعیه‌های استخدامی برای شرکت‌های دولتی و حتی خصوصی نشان می‌دهد. یعنی سیاست‌گذاران نه تنها تلاشی برای رفع تبعیض‌های شغلی علیه زنان نمی‌کنند، بلکه به‌دلیل فشار برای حل مساله اشتغال مردان، زنان را به‌طور ناخودآگاه از بازار کار حذف می‌کنند.

۳. قوانین

با توجه به ساختار اجتماعی ایران همواره دولت تمایل به تصویب قوانینی داشته که به زنان شاغل برای پرداختن به نقش زن و مادر در خانواده کمک کند. طرح‌هایی مانند کار نصف روز یا دورکاری زنان از جمله این طرح‌ها بوده است. این طرح‌ها اگرچه به زنان شاغل در بخش دولتی کمک کرده، اما همواره کارفرمایان را نسبت به استخدام زنان بی میل ساخته است. قانون جدید دولت پیرامون افزایش مرخصی زایمان زنان از ۶ ماه به ۹ ماه یکی دیگر از قوانینی است که اگر ملزومات آن در بخش‌های بیمه‌ای از سوی قانون‌گذار فراهم نشود، می‌تواند به اشتغال زنان بیش از پیش آسیب بزند. به نظر می‎رسد، قانون‌گذار در حین تصویب قوانین حمایتی زنان باید همواره سوی کارفرمایان و سازمان‌های بیمه‌ای و تامین اجتماعی را نیز در نظر بگیرد، چرا که در صورتی که حمایت‌های لازم از کارفرما صورت نگیرد، می‌تواند در بلندمدت آثار سویی بر اشتغال زنان داشته باشد. همچنین بار مالی چنین تعهداتی بر دوش دولت و تحمیل کسری بودجه ممکن است در بلندمدت دولت را نیز نسبت به استخدام زنان بی‌انگیزه کند و این مساله در تناقض با هدف اصلی قانون‌گذار یعنی حمایت از زنان قرار گیرد.

۴. سازو کارهای بازار کار

به‌طور کلی در زمان بحران بیکاری تمایل به جذب نیروی کار با دستمزد کمتر افزایش پیدا می‌کند، به این دلیل به نظر می‌رسد که باید اقبال زنان در بازار که همیشه با دستمزد کمتر و تبعیض دستمزدی مواجه هستند، افزایش یابد. اما این مساله در بازار کار ایران دیده نمی‌شود، یعنی اشتغال زنان کاهش قابل‌ توجهی داشته است. به نظر می‌رسد که زنان با توجه به دستمزد کمتر ترجیح داده‌اند که یا به جای بازار کار وارد بازار تحصیلات تکمیلی شوند، یا اینکه کار آنها به‌خصوص در بخش خصوصی صرفه اقتصادی نداشته و این زنان کار خود را کنار گذاشته‌اند. خلاصه آنکه بالا رفتن بیکاری زنان، به هر دلیلی که رخ داده باشد، تاثیر بسیار عمیقی بر اقتصاد ایران خواهد داشت و می‌توان به جرات گفت که رسیدن به رشد اقتصادی بالا بدون استفاده از نیروی کار زنان قطعا دور از دسترس خواهد بود. به این دلیل آمارهای ناامیدکننده در زمینه اشتغال زنان مانند زنگ خطری برای دولت جدید است، تا برای به‌کارگیری و توسعه نیروی کار زنان و استفاده از این ظرفیت بزرگ زنان تحصیلکرده چاره‌جویی کند.

مینا خرم

کارشناس اقتصادی