یکشنبه, ۳۱ تیر, ۱۴۰۳ / 21 July, 2024
مجله ویستا

علوم انسانی , شناخت پیچیدگی های زندگی است


علوم انسانی , شناخت پیچیدگی های زندگی است

در باب دستاوردهای علوم انسانی نخست باید به این نکته اشاره کرد که تمدن جدید را به عنوان محصول علوم انسانی تلقی می کنند

دستاوردهای موجود علوم انسانی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در باب دستاوردهای علوم انسانی نخست باید به این نکته اشاره کرد که تمدن جدید را به عنوان محصول علوم انسانی تلقی می‌کنند. در واقع تمدن یکی از محصولات علم است و به طور مشخص جهتگیری و محتوای تمدن متاثر از علوم انسانی است و چون تمدن جدید عمدتا از غرب تاثیر گرفته و در آن فضا به وجود آمده است، تمدن غربی را زاییده و محصول علوم انسانی غربی می‌دانند. پس علوم انسانی توانایی داشته است جامعه بشری را به بستری جدید هدایت و تمدنی خلق کند که از نظر رفاه و امکانات و همچنین نظم و نسق جدید نسبت به تمدن پیشین امتیازاتی داشته باشد. البته این تمدن جدید نسبت به تمدن‌های قبلی در همین جوامع غربی ضعف‌هایی نیز دارد که در خود غرب نیز به آن اذعان شده و برای اصلاح آنها دستیابی به تمدنی کامل‌تر و انسانی‌تر و جامع و نزدیک به اقتضائات فطری بشری تلاش‌هایی صورت گرفته است. بسیاری از روشنفکران و دانشمندان علوم انسانی در غرب در پی برطرف کردن این نقایص هستند. البته از آنجا که انسان موجودی کمال جوست و عرصه علم نیز عرصه نوآوری و خلاقیت است، ایده‌آل‌ها و نیازهای انسان همواره رشد می‌کند و بشر افق‌های بالاتر و مطلوبات بیشتری را طلب می‌کند و مطالبات در حال افزایش است. پس دانشی که به این مطالبات می‌پردازد و دنبال کشف جلوه‌های عینی و مصادیق ایده‌آل‌ها و سعادت بشری است نیز همواره رشد می‌کند. علم در راه‌های رسیدن به این ایده‌آل‌ها و کسب مطالبات و تحقق آنها مرتب تحقیق می‌کند. بنابراین ایده‌ها و نظریات جدید عرضه می‌شود.

علوم انسانی، علومی فرهنگی و اجتماعی و رفتاری است که با رویکردهای مختلف در حوزه‌های متفاوت مطرح می‌شود. از فلسفه تا علوم اجتماعی و سایر علوم رفتاری چون روان‌شناسی و تاریخ و جغرافیا، علوم انسانی هستند که هدفشان دستیابی به راه‌های زندگی بهتر از طریق کشف و شناخت ویژگی‌ها و پیچیدگی‌های این زندگی است.

آیا ذات و ماهیت علم انسانی بومی ما با جهانیان متفاوت است یا ما در پی زدن رنگ ایرانی ـ اسلامی به علم خود هستیم؟

ما اگر در پی نیل به افق‌های بالاتر و زندگی بهتر برای جامعه هستیم راهی نداریم جز این که به شکل علمی بتوانیم واقعیت‌های مسائل جامعه خود و انسان ایرانی مسلمان را بشناسیم. علم «اصلی» است که هم مورد تایید عقل و هم مورد تایید دین است و در طول تاریخ همه جوامع به آن بها داده‌اند و هر چه جامعه بشری رشد بیشتری داشته توجه آن به علم بیشتر شده، به گونه‌ای که عصر جدید را عصر آگاهی، دانش و اطلاعات تلقی می‌کنند. بویژه در جامعه ما که آرمان‌هایی دارد ناچاریم از علوم انسانی استفاده کنیم.

طبیعی است علم انسانی که به آن نیاز داریم ممکن است اقتضائات و ویژگی‌هایی داشته باشد که قدری با علوم انسانی در جوامع دیگر متمایز باشد. این به معنای آن نیست که این علم اصولا ذات و ماهیتش با علوم انسانی دیگر جوامع متفاوت باشد. باید از دستاوردهای بشری بهره برد و با آن نیازهای خود را برطرف کرد. بنابراین علم انسانی از ضرورت‌های زندگی جدید است و جامعه ما نیز به علم و عالمان علوم انسانی احتیاج دارد.

آیا همین علوم انسانی موجود نیز می‌تواند در حل مشکلات و مسائل انسانی جامعه ما به کار گرفته شود و به صورت نسبی کارآمد باشد؟

جواب مثبت است. قطعا علوم انسانی موجود می‌تواند کمک کند و مفید واقع شود، اما علم همواره در حال زایش و نوآوری و رشد است و ویژگی علوم انسانی در مقایسه با علوم طبیعی این است که اقتضائات جامعه که موضوع مطالعه آن است، در محتوای آن تاثیر می‌گذارد. بنابراین علوم انسانی که قرار است در جامعه ایران با ویژگی‌های اسلامی و تاریخ خاص خود کار کند به ویژگی‌ها و دستاوردهای جدیدی نیاز دارد. پس خواه‌ناخواه، فلسفه، جامعه‌شناسی و روان‌شناسی و سایر حوزه‌های علوم انسانی باید در جامعه ایران تفاوت‌هایی با این علوم در سایر جوامع پیدا کند. البته این تفاوت‌ها، تفاوت‌های ماهوی نیست بلکه همان ماهیت علم بشری است که در جامعه ما کامل و با جامعه هماهنگ می‌شود و به مسائل آن می‌پردازد و برای آن راه‌حل ارائه می‌دهد. در نتیجه باید با نوآوری در تولید و تکمیل علم بشری مشارکت کرد.

مصادیق عینی دستاوردهای علم انسانی را در جامعه ما با کدام مثال‌ها می‌توان نشان داد؟

هاشمی: طبیعی است علم انسانی که به آن نیاز داریم ممکن است اقتضائات و ویژگی‌هایی داشته باشد که قدری با علوم انسانی در جوامع دیگر متمایز باشد. اما این به معنای آن نیست که این علم اصولا ذات و ماهیتش با علوم انسانی دیگر جوامع متفاوت است. باید از دستاوردهای بشری بهره برد و با آن نیازهای خود را برطرف کرد

علوم انسانی تاکنون در جامعه ما دستاوردهای بسیاری داشته است. به هر حال جامعه‌ ما، جامعه‌ای شهری، صنعتی و به تعبیر رایج جامعه‌ای نسبتا مدرن است و تفاوت‌های زیادی نسبت به جوامع کاملا سنتی دارد. علوم موجود تلاش‌هایی برای شناخت اقتضائات این جامعه داشته‌ و به فعالیت‌هایی که در آن اتفاق می‌افتد، پرداخته است. بر این اساس اتفاقاتی نیز افتاده و سیاستگذاری‌هایی صورت گرفته و رفتارهایی انجام شده است. آنجا که علوم انسانی به کار گرفته شده و مشارکت داشته، سیاستگذاری‌ها و دستورالعمل‌ها با خطای کمتری مواجه شده و دقت بیشتری وجود داشته است. در حوزه نظم و امنیت و دستگاه قضایی به علوم انسانی و دستاوردهای روان‌شناسی و مطالعات جامعه شناختی و... نیاز است که مخاطب و بستر عمل خود را بشناسد و راجع به آنها تصمیم بگیرد.

حوزه رسانه در این میان حوزه‌ بسیار مهمی است که هم از دستاوردهای علم انسانی بهره برده و هم می‌تواند کمک کند تا دستاوردها به شکل مرتب منعکس شده و توجهات جلب شود و بستری برای رشد و عرضه علوم انسانی فراهم آید. بدون شک، علم انسانی ما در حوزه اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و رسانه‌ای دستاوردهای ارزشمندی داشته ولی اگر بهای بیشتری به آن داده شود می‌تواند دستاوردهای بسیار گسترده‌تری داشته باشد.

شکی نیست این علوم باید در فرآیند رشد و تکامل خود افق‌های بالاتری را در نظر بگیرد که بتواند با جامعه امروز ما پیوند عمیق‌تری برقرار سازد. طبیعتاً کنگره علوم انسانی نیز این دغدغه را دارد که به ارتقای علوم انسانی و پیوند آن با رسانه‌ها بپردازد و خلأهای موجود را بیشتر بشناسد و مهم‌تر از همه اینها، قابلیت‌ها و ظرفیت‌هایی را که در علوم انسانی وجود دارد بیشتر مورد توجه قرار دهد تا جامعه ما بیش از پیش بتواند از مواهب و دستاوردهای علوم انسانی بهره‌مند شود.

به نظر می‌رسد در نگاه شما، خیل منتقدان علوم انسانی در نظر گرفته نمی‌شوند. آیا شما از نیمه‌ پر لیوان سخن می‌گویید؟

بخشی از منتقدان علوم انسانی اساسا آن را نمی‌شناسند و فقط از دور به شکل شعاری آن را مورد انتقاد قرار می‌دهند. انتقاد این گروه، انتقاد سازنده‌ای نیست یا از سر جهل و تعصب است یا از سر اغراض دیگری است که نمی‌تواند مفید، انسانی و سازنده باشد. بخش دیگری از انتقادات ناظر به تعارضاتی است که در مبانی علوم انسانی موجود ممکن است با مبانی فرهنگی و فکری و اجتماعی در جامعه ما وجود داشته باشد. این طیف از انتقادات نتیجه‌اش این نیست که این علوم مفید نیست بلکه نتیجه‌ای که از آن گرفته می‌شود آن است که علوم انسانی در جامعه ما راه زیادی برای پیمودن در پیش دارد. پس از این منظر، ضرورت علوم انسانی حتما مورد توجه است، اما این باور نیز مورد تأکید است که باید این علم را به افق‌های بهتری رساند تا بتواند خود را بیشتر با مبانی فکری و فرهنگی منطبق سازد.

بحث‌هایی مثل بومی‌سازی و اسلامی شدن علم و دانشگاه ناظر به این حوزه است و به معنای عدم ارزشمندی این علوم نیست، بلکه یعنی این علوم باید انطباق بیشتری با اقتضائات جامعه ما پیدا کند. به هر حال نگرش‌های دینی و مبانی فلسفی و انسان‌شناسی که در جامعه ما وجود دارد حتماً باید مورد توجه علوم انسانی قرار بگیرد.

بخش دیگری از نقدها به این می‌پردازد که علم انسانی جوان است و سن کمی دارد و باید در فرآیند تکاملی حمایت و به آن بها داده و به کار گرفته شود تا خود را بیشتر نشان دهد و در جامعه بتواند به عنوان علمی کارآمد عمل کند. این نگاه، نگاهی است که در همه جوامع می‌تواند وجود داشته باشد و طبیعی است هر علمی باید رشد کند و علم نمی‌تواند متوقف شده و ایستا باشد و همواره باید پویش علمی در جامعه وجود داشته باشد، اما در برخوردهای شعاری و از روی نبود شناخت باید به این نکته توجه کرد که آیا به عنوان مثال رسانه‌های ما بدون استفاده از علم انسانی می‌توانستند به این جایگاه و موقعیت و پایگاه برسند. گو این‌که رسانه‌های ما ضعف‌هایی دارند، اما تا همین مرحله از رشد بدون بهره‌مندی از این علم نمی‌توانسته‌اند برسند.

آیا در حوزه‌های نظم و کنترل و مدیریت امنیت اجتماعی بدون برخورداری از دانش انسانی می‌توانستیم به دستاوردهایی که امروزه رسیده‌ایم، برسیم؟ آیا در مسائلی چون مسائل خانواده و مشاوره نیازی به علم انسانی موجود نداریم؟ آیا در حوزه حفظ فرهنگ و تمدن و تاریخ و برجسته‌سازی هویت ملی و دینی بدون اتکا به دانش‌هایی چون تاریخ و فرهنگ و انسان‌شناسی می‌توانیم به جایگاه درخوری برسیم؟ آیا در تحول بسیار سریع از جامعه عشایری و روستایی به جامعه شهری بدون علم انسانی با تغییرات و رشد سریع فرهنگی اجتماعی جامعه شهری امکان سازگاری و کنترل وجود داشت؟

مهدی امام‌بخش