سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

مقابل موتورسواران ایرانی, دوچرخه سوارم


مقابل موتورسواران ایرانی, دوچرخه سوارم

گفت وگو با والنتینو روسی

والنتینو روسی در ایتالیا به دنیا آمد و در شهر تاوولیا بزرگ شد. در این شهر افراد زیادی به تاول مبتلا می‌‌‌شدند. او که نمی‌خواست تاول بزند، تصمیم گرفت به جایش موتورسوار بشود! و به تشویق پدرش که خود از موتورسواران سابق مسابقات جهانی بود، راهش را در عالم موتورسیکلت پیدا کرد. روسی اولین بار در ۲ سالگی سوار موتور شد!...

والنتینو روسی در ایتالیا به دنیا آمد و در شهر تاوولیا بزرگ شد. در این شهر افراد زیادی به تاول مبتلا می‌‌‌شدند. او که نمی‌خواست تاول بزند، تصمیم گرفت به جایش موتورسوار بشود! و به تشویق پدرش که خود از موتورسواران سابق مسابقات جهانی بود، راهش را در عالم موتورسیکلت پیدا کرد. روسی اولین بار در ۲ سالگی سوار موتور شد!

والنتینو جان! موتورسواری را از کجا شروع کردی؟

موتورسواری را بعد از خرید یک «سی‌جی ۱۲۵» از کوچه‌پس‌کوچه‌ها و زمین‌های خاکی «تاوولیا» شروع کردم. نمی‌دونم به روح اعتقاد داری یا نه! اما با این سوال‌ها من رو به دوران قدیم بردی. یادش بخیر با بچه محل‌ها دو ترکه در خیابان‌ها ویراژ می‌دادیم.

پس بی‌خود نیست که می‌گویند ایرانی‌ها و ایتالیایی‌ها شباهت‌های فراوانی به هم دارند چون ایرانی‌ها هم اهل ویراژ در خیابان هستند.

البته من در موتورسواری به گرد پای ایرانی‌ها هم نمی‌رسم؛ شما موتورسواران بسیار عجیبی هستید. من پیش موتورسواران ایرانی لنگ پهن می‌کنم.

چطور؟

من آنقدر چیزهای عجیبی بین موتورسواران شما دیده‌ام که گاهی نزدیک است دو شاخ کاملا طبیعی روی سرم در بیاورم!

مثلا چه چیزهایی؟

آخه ماشین لباسشویی رو خودت روشن می‌کنی!؟

چی؟

نه اشتباه شد! این مال یک مصاحبه دیگر بود! منظورم این است که آخه کجای دنیا دیده‌ای با موتورسیکلت ماشین لباسشویی حمل کنند؟ دیگه اینکه، موتورسواران شما بدون کلاه ایمنی رانندگی و در اتوبان‌های شلوغ شهر حرکات نمایشی می‌کنند و مثلا تک‌چرخ می‌زنند. من تا امروز حتی در پیست‌های خالی و بدون چاله‌چوله هم جرات نکرده‌ام بدون کلاه ایمنی رانندگی کنم.

این به نظر شما خوب است؟

اصلا خوب نیست! من یک بار که برای تعطیلات به ایران آمده بودم، با چشمان خودم دیدم یک نفر با موتور «براوو» قصد عبور از عرض خیابان شلوغی را داشت، وقتی دید نمی‌تواند از خیابان رد بشود، تصمیم عجیبی گرفت و از پل عابرپیاده استفاده کرد! فکر کن! با موتور از پله‌های پل بالا رفت و از سمت مقابل پایین آمد. همچین توانایی‌ای حتی بین موتورسواران کوهستان وجود ندارد.

شما چند قهرمانی در مسابقات موتورسواری کسب کرده‌اید. چه احساسی دارید؟ در واقع سوالم را این‌طور تصحیح می‌کنم که، خوشحالی؟

قطعا خوشحالم اما همین‌جا به جرات اعلام می‌کنم اگر ایرانی‌ها امکانات لازم را داشتند و در این‌گونه مسابقات حضور پیدا می‌کردند، با همان سی‌جی۱۲۵های خودشان، تمام قهرمانی‌ها را از من می‌گرفتند.

در این سال‌ها که موتورسواری را به صورت حرفه‌ای دنبال می‌کردی، اتفاق تلخی هم بوده که شما را تحت‌تاثیر خود قرار بدهد؟

بله، اتفاقا این مورد هم به شما ایرانی‌ها برمی‌گردد؛ چند سال پیش بود که در یک مسابقه حرکات نمایشی در ایران، شخصی تصمیم گرفت با پرش از روی چند ۱۰ دستگاه اتوبوس، پرشی انجام بدهد و رکورد خود را در کتاب رکوردها به ثبت برساند اما متاسفانه به علت اشتباه محاسباتی به آخرین اتوبوس برخورد کرد و جان سپرد اما نکته تلخ‌تری هم در این حادثه وجود داشت و آن هم نبودن حتی یک دستگاه آمبولانس در محل برگزاری این برنامه بود. یعنی حتی یک درصد هم احتمال نمی‌دادند که همچین اتفاقی بیفتد؟ اصلا این اتفاق هم نمی‌افتاد؛ بابا شاید یک نفر زیر آفتاب گرما زده یا خون‌دماغ می‌شد اصلا! نباید یک تیم پزشکی و آمبولانس آنجا حضور پیدا می‌کرد؟

چی بگم والنتینو جان. دل ما هم خون است... بگذریم! بعد از خداحافظی از موتورسواری حرفه‌ای تصمیم به انجام چه کاری داری؟

راستش را بخواهی، اگر مجوزش را بدهند، تصمیم گرفته‌ام تا «دیوار مرگ» پارک ارم را احیا کنم و روی دیوارهای آن با موتور بچرخم و مردم را شاد کنم.

شاهین شهبازی



همچنین مشاهده کنید