سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
مجله ویستا

اگر از بیماری تان می ترسید, بخوانید


اگر از بیماری تان می ترسید, بخوانید

اگرچه در نگاه کلی ترس از بیماری را فوبیا می نامند ولی در واقع ترس از بیماری سرطان, فوبیا محسوب نمی شود

اگرچه در نگاه کلی ترس از بیماری را فوبیا می‌نامند ولی در واقع ترس از بیماری سرطان، فوبیا محسوب نمی‌شود. زیرا در فوبیا همواره دلایل روانی نهفته است که در مورد سرطان وجود ندارد. بیماری‌هایی که ترس از آنها را فوبیا می‌نامند بیماری‌هایی هستند که در نهایت خطری برای فرد ندارند و منجر به مرگ نمی‌شوند...

بنابراین ترس از آنها یک واکنش غیرعادی محسوب می‌شود که قاعدتا در افراد عادی وجود ندارد. اما این مساله در مورد بیماری سرطان متفاوت است، چون در سرطان میزان مرگ و میر به طور طبیعی بالاتر است و ترس از ابتلا به این بیماری چندان دور از ذهن نیست و یک ترس واقعی محسوب می‌شود. تفاوت ترس از سرطان با فوبیا در این است که فرد در اطرافیان و آشنایان خود موارد ابتلا به این بیماری و مرگ بر اثر آن را تجربه کرده و دیده است. در واقع وقتی پزشک از وجود سلول‌های سرطانی در بدن فرد خبر می‌دهد، بیمار به دلیل یادآوری تجربه‌های عینی خود از اطرافیان که به این بیماری دچار شده و فوت کرده‌اند، خود را نیز جزو آنها می‌داند.

● تاثیر نگرش منفی

نکته دیگری که در ترس از بیماری سرطان وجود دارد، نوع نگرش بیمار نسبت به آن است. در واقع چون ذهنیت قبلی و نگرش این افراد به بیماری سرطان منفی است، بیشتر سعی می‌کنند که جنبه‌های منفی این بیماری را ببینند، یعنی این افراد خود را درمانده تصور می‌کنند و به عبارت دیگر به وسیله نگرش منفی خود به پیشرفت بیماری و قوی‌تر شدن سلول‌های سرطانی کمک می‌کنند.

● مقابله با ترس

همواره اولین قدم در راه مبارزه و درمان بیماری از جمله سرطان، کنار گذاشتن ترس، تغییر نگرش و اتخاذ تصمیم‌های درست در مقابله با بیماری است. اگر فرد بیمار بتواند ترس و ذهنیت منفی خود نسبت به یک بیماری را از وجود خود دور کند، طبیعتا با نگرشی صحیح‌تر به مسائل و مشکلات موجود در رابطه با بیماری خود نگاه می‌کند و در نتیجه می‌تواند تصمیمات مناسب‌تری را در مورد آن بگیرد. بنابراین در اولین مرحله باید بکوشیم که به عنوان یک بیمار یا همراه او، ترس را از وجود بیمار بیرون کنیم که این کار، خود دارای اجزا و شرایط گوناگونی است.

● رابطه با افراد موفق

فرد بیمار برای اینکه بتواند ترس از بیماری سرطان را از خود دور کند باید با افراد موفق در مقابله با این بیماری ارتباط برقرار کند. ترس عمده مبتلایان به بیماری سرطان از این بیماری به این دلیل است که آن را به عنوان یک مرحله آخر یا یک پایان‌دهنده زندگی می‌بینند. فرد می‌تواند در ارتباط با افرادی که مبتلا به سرطان بوده‌اند و آن را پشت‌سر گذاشته و درمان کرده‌اند به تدریج ترس خود را از این بیماری کنار گذاشته و با یک روند طبیعی به دنبال درمان بیماری خود باشد.

● نگرش مثبت

یکی از مولفه‌های اساسی در برخورد مناسب با یک مشکل (اعم از بیماری یا مسائل دیگر) داشتن یک نگرش مثبت به آن است. به طور مثال در مورد فرد مبتلا به بیماری‌ سرطان، نگرش مثبت این می‌تواند باشد که وجود سلول‌های سرطانی در بدن به منزله پایان زندگی نیست و افراد بسیاری وجود دارند که با وجود ابتلا به سرطان، به خاطر این بیماری فوت نکرده‌اند. تغییر جهت نوع نگاه فرد، از منفی به مثبت می‌تواند نقش بسزایی در حل مشکلات او داشته باشد. وجود ارتباط با افرادی که در مقابله با بیماری موفق بوده‌اند، در این مورد می‌تواند ذهنیت فرد را تایید کند.

● آشنایی به توانمندی‌های شخصی

وقتی فرد به این مساله اشراف داشته باشد که می‌تواند با تکیه بر توانایی‌های درونی خویش، به نحو مطلوب با مشکل خود مقابله کند، در این راه موفق‌تر خواهد بود. فرد در این مرحله می‌داند که تکنیک‌های روان‌شناختی و روش‌هایی مانند مدیتیشن می‌تواند تاثیر مطلوبی در درمان او داشته باشد و با این شناخت از توانمندی‌های درونی، خود را بهتر از گذشته در مسیر درمان قرار می‌دهد.

● تداوم زندگی عادی

فرد بیمار باید سعی کند زندگی خود را با وجود بیماری، به سمت یک زندگی عادی و معمولی سوق دهد. اگر چه عوامل محیطی و روانی در فرد سعی دارند او را به سمت یک زندگی بیمارگونه متمایل کنند، ولی فرد می‌تواند با دل‌مشغولی‌های یک زندگی عادی، خود را در مسیر طبیعی زندگی نگاه دارد. همچنین استفاده از تجارب افراد دیگر و آشنایی با تکنیک‌های مقابله با بیماری در این شرایط می‌تواند برای فرد بسیار مفید باشند. افرادی که بنا به دلایل مختلف دچار مشکلی شوند و در مواجهه با این مشکل در خود احساس درماندگی داشته باشند به‌طور طبیعی دچار رفتارهایی مانند گوشه‌گیری می‌شوند. این گوشه‌گیری خواه‌ناخواه فرد را به سمت انزوا و تنهایی می‌برد و حتی می‌تواند برای وی مرگ زودرس ایجاد کند.

وظیفه فرد دچار مشکل در این موارد این است که بتواند با افراد مختلف تعامل اجتماعی برقرار کند و در ارتباط‌هایی مانند ارتباط کلامی حتی پیشقدم باشد، با دیگران صحبت کند، به صورت مداوم در گروه‌هایی مانند گروه‌های ورزشی حضور داشته باشد، ورزش‌های صبحگاهی و نرمش‌های منظم روزانه انجام دهد و به طور کلی ارتباط خود را با اجتماع و افراد پیرامون خود قطع نکند. فرد باید در این شرایط به وضعیت ظاهری خود (مثل وضعیت و رنگ لباس) توجه کند، وعده‌های غذایی منظم و مناسب را فراموش نکند، برای تفریح از خانه خارج شود، در مراسم مختلف شرکت داشته باشد، سوار اتومبیل شود، پیاده‌روی کند، مسوولیت خرید را بر عهده بگیرد. فردی که دچار سرطان شده، اگر روحیه خود را ببازد و با خود بگوید که «من دیگر رفتنی هستم» و با همین استدلال خورد و خوراک، سفر، گردش، ورزش و به طور کلی زندگی عادی خود را کنار بگذارد و خود را از آنها محروم کند، در واقع دارد به شکلی واضح، نشانگان مرگ را در خود افزایش می‌دهد.

● وظایف دیگران در برابر فرد مبتلا به سرطان

خانواده، دوستان، آشنایان و اطرافیان فرد مبتلا به سرطان نیز به نوبه خود نقش مهمی در طرز برخورد فرد با بیماری دارند. اطرافیان همواره باید این نکته را مدنظر داشته باشند که در ارتباط‌هایی که با فرد بیمار دارند، از زاویه بیماری به فرد نگاه نکنند. این برخورد که فرد بیمار مدام این جمله‌ها را بشنود که «امروز بیماری‌ات چطور است؟» یا «این دفعه دکتر چی گفت؟»، می‌تواند تاثیر منفی در وی بگذارد. ترجیح بر این است که افراد در گفت‌وگوهای عادی و روزمره اصلا به بیماری فرد اشاره نکنند. همواره باید نگاه به فرد بیمار به صورت یک فرد عادی مثل بقیه باشد. در مواردی که گفت‌وگوی خانواده و اطرافیان درباره بیماری، مثلا جواب آزمایش‌ها یا مسائلی از این دست است، باید برای بیان مطلب بیشتر نکته‌های مثبتی مثل بهتر شدن حال بیمار یا کم شدن توده سرطانی و مواردی از این دست اشاره کرد. اطرافیان نباید به دنبال نصیحت و پند دادن به فرد مبتلا باشند.

به هیچ‌وجه نباید در مورد فرد مبتلا به سرطان حسی شبیه حس ترحم وجود داشته باشد. برخوردهایی مثل دادن حق تقدم‌های ترحم‌آمیز در فعالیت‌های جمعی و خانوادگی، بیشتر اثر منفی روی بیماران دارد. چون در این شرایط فرد بیمار حس می‌کند که اطرافیان به او توجه و محبتی را ابراز می‌کنند که قبل از اطلاع از بیماری‌اش، آن را انجام نمی‌دادند. پس این سوال در ذهن او به وجود می‌آید که «دلیل این توجه‌ها چیست؟» و ساده‌ترین نتیجه‌گیری از این رفتار اطرافیان می‌تواند قبول این نکته باشد که «پس حتما من دچار مشکل بزرگی هستم» و این نتیجه‌گیری به نفع بیمار نخواهد بود و دوباره افکار منفی را در ذهن او شکل خواهد داد.

● برون‌ریزی

یکی از راه‌هایی که برای بیمار مبتلا به سرطان و بهبود وضعیت روانی او وجود دارد، برون‌ریزی ذهنی است. در این شرایط، بیمار می‌تواند نشخوارهای آزاردهنده ذهنی خود درباره بیماری را با یک فرد متخصص در میان بگذارد و با استفاده از تکنیک‌های آموزشی ارائه شده، بر آنها غلبه کند. افراد مبتلا به سرطان به دلیل وجود نگرش‌های متفاوت و گوناگون، ممکن است همواره با خود درگیری‌ ذهنی داشته باشند و بدون مطرح کردن آنها هیچ‌‌گاه هم به نتیجه نرسند. اما زمانی که این نشخوارهای ذهنی مطرح شوند، می‌توان برای آنها راهکار نیز ارائه کرد. توجه به یک نکته در این مورد بسیار مهم است که مطرح کردن دغدغه‌های ذهن بیمار توسط او نباید به صورت یک کار روزمره و برای تمام اطرافیان باشد و حتما باید برای این کار به متخصص مراجعه کرد. زیرا مطرح کردن این موضوع برای همه افراد خانواده و آشنایان نه تنها باعث برون‌ریزی نمی‌شود بلکه در بیشتر مواقع می‌تواند به تشدید نشخوارهای ذهنی فرد بینجامد و او را از روند طبیعی زندگی دورتر کند.

دکتر پرویز رزاقی

روان‌شناس و مدرس دانشگاه