شنبه, ۲۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 8 February, 2025
مجله ویستا

ماهیت و گستره نهضت نرم افزاری


ماهیت و گستره نهضت نرم افزاری

در این مقاله ابتدا مفهوم نهضت نرم افزاری و تولید علم و سپس ضرورت جنبش نرم افزاری در مسیر تولید علم, آنگاه ضرورت حرکت در مسیر تولید علم و نهضت نرم افزاری و نیز نگاه های مختلف در زمینه تولید علم را بیان می نماییم و در آخر موانع و مقدوراتی که در این مسیر قرار دارند, مورد بحث قرار می گیرند

موضوع بحث, مفهوم شناسی تولید علم در نهضت نرم افزاری, و رسالت حوزه و دانشگاه در دست یابی به فنون جدید, و تولید علم و نحوه تعامل این دو نهاد علمی است. ابتدا مفهوم نهضت نرم افزاری و تولید علم و سپس ضرورت جنبش نرم افزاری در مسیر تولید علم, آنگاه ضرورت حرکت در مسیر تولید علم و نهضت نرم افزاری و نیز نگاه های مختلف در زمینه تولید علم را بیان می نماییم و در آخر موانع و مقدوراتی که در این مسیر قرار دارند, مورد بحث قرار می گیرند.

● تعریف نرم افزار

آنچه که در مورد چیستی جنبش نرم افزاری و مفهوم آن توسعه علم می توان گفت ،این است که به طور طبیعی نرم افزار در مقابل سخت افزار قرار می گیرد .تمدن شامل, یک نظام مفاهیم است که به دنبال این نظام مفاهیم, ساختارهای اجتماعی شکل می گیرد و بعد یک سلسله محصولات به دست می آیند که این محصولات, یا از نوع ابزار آزمایشگاهی, یا از ابزار و وسایل تولیدی هستند, یعنی محصولات مصرفی سخت افزاری می باشند. بنابراین آنچه در مظاهر تمدن بشری می بینید, همگی سخت افزار هستند. سخت افزار, به صنعت, محصولات صنعتی و ره آوردهایی که در زندگی بشر دارد نیز, اطلاق می گردد. نرم افزارها نظام مفاهیمی هستند که پشتوانه تولید این سخت افزارها می باشند, و البته خود طبقات مختلفی دارند.

مفاهیم بنیادی؛ مثل: فلسفه متدها, روش ها, منطق ها, نظام منطق ها, یا خود متدهای تحقیق و مفاهیم تخصصی و مفاهیم اجتماعی تولیدی هستند, لازم به ذکر است که اینها نیز نرم افزار محسوب می شوند . روبنایی ترین شکل آن, چیزی است که امروز به نام نرم افزارها دیده می شوند که هدایت و کنترل ابزارهای علمی, مثل رایانه را بر عهده دارد. بنابراین نرم افزار مفهومی اعم دارد. مفاهیم بنیادی و تخصصی جامعه, و مفاهیم عمومی, نرم افزار اجتماعی هستند, حتی مفاهیم تخصصی هم عمیق ترین لایه نرم افزاری نیستند؛ زیرا خود آنها هم مستند به متد ها, و متد ها نیز مستند به فلسفه های متد در مفاهیم بنیادی می باشند که این متد ها را سازمان می دهند, لذا نرم افزار مورد نظر ما, مفهومی وسیع و عمیق دارد.

۱-۱) ضرورت تحقق نهضت نرم افزاری:

دراین بخش لازم است ،در همان ابتدا به اصطلاح »نهضت« توجه ویژه شود .بدیهی است ،زمانی در جهت تولید نرم افزار قرار می گیریم که در مسیر یک جنبش یا نهضت «اجتماعی» قرار گرفته باشیم, لذا امکان ندارد, عده محدودی بتوانند یک تحول بدیع در گستره بسیار وسیع در عالم علم ایجاد نمایند, بلکه این امر نیاز به یک نهضت اجتماعی دارد که در آن بایستی یک «انقلاب فرهنگی» پدید آید و نگاه به فرهنگ تغییر کند تا حرکت و سامان دهی تولید علم و نرم افزار تغییر یابد, بر این اساس آنچه که به نام نهضت نرم افزاری نامیده می شود, یک واقعیتی است که باید شکل اجتماعی به خود بگیرد تا تعریفی روشن و گویا از یک حرکت عظیم اجتماعی پدید آید.

▪ ضرورت ایجاد نهضت اجتماعی و امکان تولید علوم اسلامی

در قدم بعدی لازم است تأمل شود اگر نهضت اجتماعی در زمینه تولید علم به وجود نیاید ،با چه پیامدی روبرو خواهیم شد ؟

یک دیدگاه این است که علم تولید کردنی نیست, بلکه علم کشف واقعیت هایی است که در طول تاریخ تدریجاً انجام شده است . دیدگاه دیگر این است که علم پدیده ایست تولید شدنی, و انسان آن را متناسب با نظام نیازمندی های خود تولید و بازسازی می کند. اگر ما دیدگاهی را که می پذیرد علم تولید شدنی است _ که البته نگاه غالب مراکز علمی کنونی همین نگاه است_ بپذیریم؛ آیا علمی که تولید می شود, واقعاً یک علم است و همه دنیا باید در یک مسیر گام بردارند؟ اگر این گونه است باید سعی ما در جهت تولید علم و گسترش نرم افزار در جامعه باشد تا فاصله خودمان را با جریان تولید علم در عالم کم نموده و به کاروان علمی دنیا برسیم و حتی ضروری است از آنها نیز پیشی بگیریم, اما سؤال این است: آیا باید نهایت هدف ما این باشد که به ایده ها و اندیشه های معمول به این کاروان علمی برسیم و آنها را پشت سر بگذاریم یا اینکه باید به سمت تولید علم «دینی» حرکت کنیم؟ این نگاه سوم, نگاهی است که طبیعتاً طرفدارانش محدود تر از نگاه دوم است؛ در دیدگاه اخیر با دو گونه علم رو به رو هستیم: دینی و غیر دینی. این گروه تقسیم بندی مورد نظر را به همه حوزه های علم تسری می دهند و می گویند حتی در علوم پایه و علوم نظری و محض هم دو جهت داریم که حاکم بر تولید و گسترش تحقیقات هست؛ یکی در جهت پرستش خداوند متعال, و دیگری در جهت پرستش نفس و انسان پرستی. آنها مدعی هستند که علم می تواند در همه شاخه هایش توسعه یابد و توسعه اش نیز, بر اساس ایمان به خدا باشد. بر همین اساس, معتقد هستند که تمام علوم, به دینی و غیر دینی, و همچنین اسلامی و غیر اسلامی تقسیم می شود. این نگاه یک نگاه غالبی نیست, ولی نگاهی است که اندک اندک طرفدارانی پیدا کرده است, بخصوص در حوزه علوم انسانی که طرفداران جدی تری دارد.

در حوزه علوم انسانی, بخشی از علوم بیشتر تحت تأثیر ایدئولوژی ها هستند. عده ای جهت داری علم را با علوم انسانی در بخش غیر تجربی می پذیرند و عده ای دیگر این جهت داری را تعمیم داده و به همه حوزه های علوم انسانی گسترش می دهند, و بعضی ها هم مرز بین حوزه های انسانی و غیر انسانی را بر می دارند و معتقدند ؛همه علوم, اسلامی و غیر اسلامی دارند. من شخصاً طرفدار این نظریه(نظریه سوم) هستم. البته این استدلال در جای خودش باید مورد بحث و بررسی بیشتر قرار بگیرد.

وجود این نظریات متفاوت, طبیعتاً نگاه های متفاوتی را هم در جنبش نرم افزاری به دنبال خواهد داشت, و لذا راهکارها و ساز و کارهایی که برای تحقق یک حرکت اجتماعی در تولید علم ارائه می گردد. نیز, متفاوت خواهد بود و همچنین موانع و آسیب هایی که در تولید علم شناخته می شود نیز, تفاوت خواهد داشت.

۱-۲) ناکارآمدی نظام اسلامی و عدم تولید مفاهیم کار آمد دینی

در این مرحله اگر نظریه سوم در تولید علم را بپذیریم ، ناگزیر با این سؤال اساسی رو به رو خواهیم شد : وجود نهضت و جنبش اجتماعی در جهت تولید علم و نرم افزار اسلامی, چه ضرورتی پیدا می کند؟

تمدن غرب به بشر القاء می کند که باید رابطه سعادت دنیایی را با بندگی و عبودیت قطع کرد.ارتباط بین حیات این جهان و معنویت را بست, تا از این طریق ،فقط سعادت بشر تأمین شود غربی ها همیشه سعی کرده اند با نوعی القاء و فرهنگ سازی, نشان بدهند که در دنیا فقط یک راه سعادت در پیش روی بشر وجود دارد, و رسیدن به آن راه, در گرو بریدن زمین از آسمان است, و راه رسیدن به حق نیز از طریق عقل تجربی و عقل ابزاری و تجارب بشری به دست می آید ؛در مقابل, ما مدعی راه جدیدی هستیم, و ریشه جنگ کنونی تمدن غرب و تمدن اسلامی, از همین امر نشأت می گیرد .تمدن غرب معتقد است این جنگ, جنگ جهانی چهارم است؛ جنگی بین ایدئولوژی های بر آمده از مدرنیته و یک ایدئولوژی بیرونی است: لیبرال دموکراسی و اسلام. این امر نشانگر آن است که اسلام در موازنه جهانی, تبدیل به یک عنصر تأثیر گذار و مدعی راه جدید شده است.

مهم ترین چیزی که انقلاب اسلامی ایران برای بشریت به ارمغان آورد, این است که ثابت کرد راه دیگری به غیر از راه و تفکر غرب نیز وجود دارد. حال این سؤال مطرح است :برای اینکه بتوان این راه جدید را جلوی بشر گذاشت, چه اقداماتی را می توان انجام داد؟ هر انقلاب سیاسی در ماندگاری خودش, نیاز به یک نرم افزاری دارد که بتواند ایده خودش را به مفاهیم کاربردی تبدیل کند. اگر انقلاب اسلامی نتواند بین ایده های سیاسی و مفاهیم کاربردی خودش رابطه برقرار نماید, قدرت اداره را از دست خواهد داد و آن ایده ها متهم می شوند به اینکه ایده های ذهنی هستند و مکتب آنها نیز به ناکارآمدی محکوم می گردد. همین سؤال کم کم در نگاه بعضی از روشنفکران که در ابتدا به شدت طرفدار انقلاب اسلامی بودند, شکل گرفته بود ،ولی اکنون مدعی اند که دین نباید در امر اداره دنیا دخالت کند؛ چرا که از نظر آن ها در این زمینه دین ،ناکار آمد و ناتوان است .این وضعیت به این دلیل اتفاق می افتد که رابطه ارزش های دینی و مفاهیم کاربردی قطع شده است و لذا دین به عدم کار آمدی در عینیت, متهم است. بنابراین, اگر بپذیریم که اسلام باید در حیات اجتماعی نقش ایفا کند, نیاز است که یک جنبش و نهضت نرم افزاری گسترده و اساسی صورت پذیرد.

۲-۲) ضرورت مدیریت شبکه ای تحقیقات

نهضت نرم افزاری, همه فرهنگ تخصصی جامعه دینی را در بر می گیرد. یک سوی آن فرهنگ دینی قرار دارد که تفقه در آن باید تکامل پیدا کند. البته لازم است این تکامل بر مبنای حجیت, نه بر مبنای تئوری های حسی _ مثل نظریه های هرمنوتیکی و قبض و بسط شریعت _ استوار باشد و تعبد به گونه ای محوری در آن لحاظ شود.

زاویه دیگر نهضت نرم افزاری در تولید علم, این است که باید در عرصه علوم نظری و علوم تجربی نهضتی به وقوع بپیوندد که تا ما بتوانیم علومی را که راهکار دست یابی به آن ارزش ها را در اختیار ما قرار می دهد, در جامعه خودمان تولید نماییم, لذا باید یک نظام و شبکه هماهنگ اطلاعاتی ایجاد کرد که یک بعدش اطلاعات دینی ناشی از تفکر دینی است؛ و در عین حال ابعاد دیگری نیز ایجاد شود که بر مبنای اندیشه ورزی و تجارب بشری باشد. اگر چنین شبکه را بتوان تولید کرد, می توان از ورودی های مختلف, یک نظام هما هنگ را ارائه نمود.

۳) تعارض دائمی علم و دین در صورت اکتفا کردن به فقه موجود و علوم سکولار

تعارض علم و دین در جامعه غرب, یک ورودی دارد که آن ورودی ناشی از عقل نقاد خود بنیاد و عقل ابزاری و تجارب بشری است. این علوم وارد تصمیم گیری و تصمیم سازی اجتماعی می شوند, اما وجود این مسأله در غرب مشکلی ایجاد نمی کند؛ چراکه آنها رابطه سازماندهی حیات اجتماعی را با دین بریده اند, ولی ما می خواهیم این رابطه را در جامعه اسلامی ایران برقرار نماییم. برای این کار دو ورودی داریم: یک ورودی نیاز است که از « آموزه های دینی » استفاده کنیم, و ورودی دیگر, ورودی « کارشناس » است.

نویسنده: سید مهدی میر باقری

منبع :/www.danaee.com


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.