سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
مجله ویستا

فلسفه و اعتقادات تعلیم و تربیت


فلسفه و اعتقادات تعلیم و تربیت

ناظرین آموزشی به صورت دموكراتیك با معلمین كار نموده و برای دستیابی به نتایج مؤثر گروهی می كوشند آنها دانش آموزش را تدوین نموده و روش های یادگیری مكاشفه ای را مورد تشویق قرار می دهند

مدیر یك مدرسه برای آنكه بتواند به عنوان یك رهبر آموزشی عمل نماید باید، عامل مدارس مؤثر و دانش مربوط به آموزش مؤثر را در فلسفه و عقاید خود بگنجاند.

اگر هدف مدرسه دستیابی به بهبودی آموزشی است مدیر مدرسه چگونه به این هدف نایل می‏شود؟

گلیكمان (۱۹۹۰) سه فلسفهٔ تعلیم و تربیت را به صورت زیر ارایه می‏دهد:

۱) اسنشیالیسم[۱]

ناظر آموزشی دانش بدیهی و واقعی را برای پیشرفت عمومی قدرت آموزش معلمان به كار می‏گیرد.

۲) اكسپریمنتالیسم[۲]

ناظرین آموزشی به صورت دموكراتیك با معلمین كار نموده و برای دستیابی به نتایج مؤثر گروهی می‏كوشند. آنها دانش آموزش را تدوین نموده و روش‏های یادگیری مكاشفه‏ای را مورد تشویق قرار می‏دهند.

۳) اگزیستانسیالیسم[۳]

معلمین در روش تدریس خود آزاد هستند. ناظرین آموزشی هیچ گونه دانش یا قضاوتی را اعمال نمی‏كنند و تنها در مواردی كه از آنها درخواست شود كمك می‏نمایند. فلسفه‏های تعلیم و تربیتی كلیگمان (۱۹۹۰) به یك سیستم اعتقادی فردی مرتبط بوده و با یك روش نظارت مرتبط می‏باشد.

نظارت همراه با راهنمایی به این اصل استوار است كه «آموزش به عنوان علمی با استانداردها و مهارت‏های شناخته شده به شمار می‏آید، نقش ناظران در این بین، دادن آگاهی، راهنمایی، مدل‏بندی و ارزیابی مهارت‏های فوق می‏باشد.

● گسترش و پیشرفت چهارچوب اداری

بیشتر محققین با این مورد موافقند كه مدیر مدرسه میزان مؤثر بودن فعالیت‏های مدرسه را مشخص می‏نماید (لین و والبرگ ـ ۱۹۸۷)[۴]. مدیر مدرسه به عنوان یك رهبر نقش مهمی را در آغاز نمودن فعالیت‏ها و كمك به اجرا و یا تسهیل آنها ایفا می‏نماید. میزان حضور مدیر مدرسه برای اجرای این وظایف مشخص‏كننده میزان موفقیت مدرسه خواهد بود.

تحقیقات ادموند (۱۹۷۹) نشان دادند كه مدیران مدارس موفق با روش‏های زیر بر روی فعالیت‏های مدارس خود تأثیر می‏گذارند.

۱) رفتار، سیاست‏ها و عملكردهای اداری‏شان بر روی میزان كارآیی مدرسه تأثیر می‏گذارد.

۲) یك تعادل را مابین مدیریت و مهارت‏های آموزشی ایجاد می‏نمایند.

● رهبری آموزشی فردا

سیملی و كونیرز[۵] (۱۹۹۱) چنین اعلام می‏نمایند كه «آموزش به عنوان یك فعالیت، پیچیده[۶]، پویا[۷]، در[۸] و هوشمندانه[۹] به شمار آمده و نمی‏توان روش استاندارد و تجویزشده‏ای را برای آنها مطرح نمود (ص ۱۳).

ما برای آنكه بتوانیم به نیازهای به شدت متغیر دانش‏آموزان خود پاسخ دهیم، به معلمین ما باید اجازه تصمیم‏گیری‏های مناسب را بدهیم.

از این رو می‏توان گفت كه اساس رهبری در مدرسه را معلمین (و والدین دانش‏آموزان) و مدیر مدرسه تشكیل می‏دهند. عوامل فوق در خصوص یافتن مشكلات و تشخیص آنها، به صورت فرآیندی كه به عنوان رهبری[۱۰] تلقی می‏شود، فعال هستند.

بنابراین این مدیران مدارس به عنوان رهبرانی تلقی می‏شوند كه رهبری آموزشی را در معلمین تشویق نموده و گسترش می‏دهند.

بر اساس نظریات كوپر (۱۹۸۹) در این روش از رهبری آموزشی سبب تحصیل در امر یادگیری و كار با معلمین، دانش‏آموزان و والدین شده و كیفیت آموزشی را ارتقاء می‏دهند (ص ۱۶)

این ساختاربندی مجدد نیازمند دیدگاه‏های مختلف در خصوص رهبری است. اهداف مدارس را باید بر اساس مشكلات تشخیص داده شده توسط معلمین و والدین شناسایی نمود. در فرآیند حل مشكلات باید با همكاری دیگران اقدام نمود.

بر اساس تعاریف بامبورگ و آندرو (۱۹۹۰)، رهبران آموزشی دارای مشخصات زیر هستند:

۱) تأمین‏كنندهٔ منابع[۱۱]

الف) كاركنان و منابع موجود در مدارس را در مسیر دست‏یابی به اهداف مورد نظر هدایت می‏كنند.

ب) در خصوص نحوهٔ تدریس و موضوع درسی آگاه هستند.

۲) منبع آموزشی[۱۲]

الف) براهداف بهبودی مداوم برنامه آموزشی تأكید ورزیده و فعالانه در پیشرفت كاركنان مداخله می‏نماید.

ب) استفاده از استراتژی‏های آموزشی مختلف را تشویق می‏نماید.

۳) یك مرتبط‏كننده مؤثر[۱۳]

الف) میزان تعهد به اهداف مدرسه را مدل‏بندی می‏كند.

ب) اهداف آموزشی و روش‏های اجرای طرح‏های آموزشی و دستیابی به اهداف را تنظیم می‏نماید.

ج) بر اساس استانداردهای اجرایی دقیق برای تدوین عملكرد معلمان عمل می‏نماید.

۴) دارای یك حضور قابل مشاهده است.

از كلاس‏ها بازدید نموده و در همایش‏های كلاسی و یا رشته‏ای شركت می‏كند و در خصوص روش تدریس جهت مباحثه آماده است و به عنوان یك فرد فعال در برنامه پیشرفت شغلی كاركنان مدرسه شركت می‏نماید.

● چگونه می‏توان یك رهبر آموزشی موفق شد

گلیكمان (۱۹۹۰)[۱۴] مطالب زیادی را در خصوص تبدیل شدن به یك رهبر موفق اعلام می‏نماید. باید گفت كه رهبری آموزشی موفقیت‏آمیز از سه گروه اصلی تشكیل می‏شود.

۱) اساس دانش

▪ وجود اطلاعات مؤثر

▪ انجام تحقیقات در خصوص مكالمهٔ مؤثر

▪ آگاهی از فلسفه و اعتقادات خود

▪ تغییر دادن تئوری

▪ آگاهی از تئوری موضوعات درسی

۲) وظایف

▪ نظارت ـ ارزیابی دستورالعمل‏ها و روش تدریس

▪ گسترش توانایی‏های كاركنان

▪ گسترش موضوعات درسی

▪ پیشرفت گروهی

▪ تحقیقات

▪ ایجاد جو مثبت در مدرسه

▪ مدرسه و جامعه

۳) مهارت‏ها

▪ بین‏فردی

▪ برقراری ارتباط

▪ مردم

▪ تصمیم‏ ـ گیری

▪ كاربرد

▪ حل مشكلات

▪ فنی

▪ هدف‏گیری

▪ ارزیابی و طراحی

▪ مشاهده

▪ تحقیق و ارزیابی

[۱]- Essentialism

[۲]- Experimentation

Exploratory

[۳]- Existenctialism

[۴]- Lane & Walberg

[۵]- Smylie & Conyers

[۶]- Complex

[۷]- dynamic

[۸]- interactive

[۹]- itellectual

[۱۰]- Transformationa

[۱۱]- resource provider

[۱۲]- instrutional resourse

[۱۳]- effective communicator

[۱۴]- Glickman