جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
مهارت های مقابله ای
۱- مقدمه
با گسترش تكنولوژی و شرایط گذار از جامعه سنتی به جامعه صنعتی به حجم دشواریها و رنجهای انسانها افزوده شده است و عوارضی چون اضطراب، افسردگی، خودكشی، اعتیاد، طلاق، فرار از تحصیل، احساس پوچی و... را بیشتر از گذشته شاهد هستیم. به موازات این دشواریها روانشناسان و پژوهشگران راههای ارزشمندی را در پیش چشم انسانهای خواستار سلامت گشودهاند كه تأمین كننده بهداشت روانی آنها باشد. از نظر جورج آلبی (۱۹۸۲) یكی از مؤلفههای اساسی بهداشت روانی مهارتهای مقابلهای است، در این نوشته به بررسی این عامل مهم پرداخته شده است.
۲- تعریف
از دیدگاه لازاروس و فولكمن (۱۹۸۴) مقابله عبارت است از: تلاشهای فكری، هیجانی و رفتاری فرد كه هنگام رو به رو شدن با فشارهای روانی به منظور غلبه كردن، تحمل كردن و یا به حداقل رساندن عوارض استرس به كار گرفته میشود (دافعی ۱۳۷۶).
مقابله، نیازمند بسیج و آمادهسازی نیروها و انرژی فرد است كه با آموزش و تلاش به دست میآید، لذا با كارهایی كه به طور خودكار انجام میشود تفاوت اساسی دارد.
۳- تدابیر و منابع مقابلهای
تدابیر مقابلهای افكار و رفتارهایی هستند كه پس از روبه رو شدن فرد با رویداد استرسزا به كار گرفته میشوند در حالی كه منابع مقابلهای ویژگیهای خود شخص هستند كه قبل از وقوع استرس وجود دارند، مانند برخورداری از عزت نفس، احساس تسلط بر موقعیت، سبكهای شناختی، منبع كنترل، خوداثربخشی و توانایی حل مسئله (وفایی بوربور ۱۳۷۸). از جمله امور مهم در این رابطه ارزیابی فرد از تواناییهای خودش برای رویارویی با مسئله است. این ارزیابیها ممكن است مطابق با واقعیت و تواناییهای واقعی فرد باشد و یا مطابق با واقعیت و تواناییهای او نباشد، ولی هر چه هست برداشتهای فرد از تواناییها و قابلیتهایش تعیین كننده اصلی برای مقابله با دشواریها میباشد. اگر فرد احساس ناتوانی بكند با وجود همه مهارتهایی كه آموخته نخواهد توانست از عهده مشكل برآید. ارزیابی افراد از توانایی خود برای رویارویی با مسائل طی سه مرحله شكل میگیرد كه در شكل دادن به رفتارهای مقابلهای خیلی مؤثر است:
در این مرحله فرد به ارزیابی موقعیت پیشبینیكننده استرس و تهدید میپردازد. مثلاً شخص این سئوال را از خود میپرسد كه آیا موقعیت تهدیدكننده است یا خیر؟
در این مرحله فرد به ارزیابی توانایی خود جهت انجام دادن كاری در ارتباط با موقعیت استرس زا میپردازد، در این باره فرد از خود میپرسد برای حل مسئله پیش آمده چه میتوان كرد؟
در مرحله سوم فرد به ارزیابی مجدد موقعیت میپردازد كه آیا قضاوت او از موقعیت یا منابع موجود برای رویارویی درست بوده است یا نه. او رفتارهای خود را بر این اساس تعدیل و بازسازی میكند (دافعی ۱۳۷۶).
۳- انواع مقابله
به طور كلی در برخورد با وضعیتهای استرس زا دو نوع مقابله از طرف افراد به كار گرفته میشود:
▪ مقابلههای كارآمد
▪ مقابلههای ناكارآمد
آنچه تحت عنوان مهارتهای مقابلهای مطرح میشود همان روشهای برخورد با مسائل است كه از طرف فرد به طور آگاهانه طراحی و به اجرا درمی آید و نتیجه آن حل مسئله و یا افزایش ظرفیت روانشناختی فرد برای از سرگذراندن موفقیت آمیز شرایط بحرانی و دور ماندن از آسیبهای ناشی از بحرانهای روحی پیش آمده است. مقابلههای ناكارآمد نیز تلاشهایی هستند كه گرچه برای مقابله با شرایط دشوار به كار گرفته میشوند ولی نوعاً به بدتر شدن اوضاع و پیچیدهتر شدن وضعیت منجر میشوند، لذا نمی توان از این دسته مقابلهها به مهارت تعبیر كرد. مثلاً فردی كه برای كاستن از استرس به مواد مخدر روی میآورد، گرچه نوعی مقابله با استرس و هیجان منفی در كوتاه مدت به وقوع میپیوندد ولی باید هزینه این لذتهای كوتاه مدت را به صورت تحمل اعتیاد و عوارض شوم آن بپردازد (ریو ۱۹۹۷ ترجمه سید محمدی ۱۳۷۶).
۳-۱- انواع مقابلههای كارآمد
مقابلههای مؤثر و كارآمد كه ما را در برابر استرسها و شرایط دشوار یاری میدهند به دو دسته تقسیم میشوند:
۳-۱-۱- مقابله متمركز بر مسئله
مقابلههای متمركز بر مسئله، عبارت از عملكردهای مستقیم فكری و رفتاری فرد میباشد كه به منظور تغییر و اصلاح شرایط تهدید كننده محیطی انجام میشود. به بیان دیگر مقابله متمركز بر مسئله به تلاشهای فرد برای تغییر وضعیت و گلاویزی مستقیم با مشكل مربوط میشود.(پاری ۱۹۹۱ ترجمه مقدسی ۱۳۷۵).
هیچ كس بدون كوشش نمیتواند به چیزی دست یابد. تصمیم گیری در مورد این كه فرد هنگام استرس چه كار باید بكند نیازمند به قضاوت خود او است، كه این قضاوتها متأسفانه به وسیله هیجانات منفی كه در اثر تجارب منفی گذشته به وجود آمدهاند تحت تأثیر قرار میگیرند. مثلاً فردی كه بحران زده است اگر در گذشته به ندرت تجربهای موفقیت آمیز در تأثیر گذاردن بر دنیا برای تغییر اوضاع داشته و علاوه بر آن افسردگی در او تولید ناامیدی كرده باشد احتمالاً حتی با وجود كارهای فراوانی كه میتواند برای اصلاح وضعیت خود انجام بدهد در صدد مقابله با مسئله برنمی آید. این افراد به جای این كه خود را بازیگر نقش اصلی در زندگی بدانند خود را قربانی اعمال، رفتار و تلقینات دیگران میدانند. ناباوری نسبت به كارایی خود مانع بزرگی برای حل مسئله است، چون در این حالت فرد كمترین تلاشی برای حل مسئله انجام نمی دهد (پاری ۱۹۹۱ ترجمه مقدسی ۱۳۷۵).
كامپاز و همكاران (۱۹۸۸) در پژوهشی كه در زمینه چگونگی رویارویی نوجوانان با تنشها انجام دادند به این نتیجه رسیدند كه افراد در موقعیتهایی كه از روش متمركز بر مسئله استفاده میكنند كنترل بیشتری بر آن موقعیتها دارند. آنها خاطر نشان كردند كه نوجوانان در رویارویی با رویدادهای تنشزای تحصیلی بیشتر از روش متمركز بر مسئله استفاده میكنند، چون فكر میكنند این تنشها بیشتر قابل كنترل هستند و بر عكس در رویدادهای تنشزای اجتماعی به این دلیل كه كمتر قابل كنترل هستند عمدتاً روش متمركز بر هیجان به كار گرفته میشود.
در پژوهشی كه والینگ و مارتینك (۱۹۹۵) انجام دادهاند نتیجه گرفتند افرادی كه دچار استیصال میشوند در فعالیتهای بدنی و تحصیلی خود كنترل كمتری بر موقعیت دارند. آنها اضافه كردند دانش آموزانی كه احساس میكنند بر موقعیت تسلط دارند میتوانند پیامدهای عملكرد خودشان را نیز كنترل كنند و در برابر فعالیتهایی كه یادگیری آنها مشكل است از روشهای حل مسئله استفاده میكنند (پاری ۱۹۹۱ ترجمه مقدسی ۱۳۷۵).
بر اساس بررسیهای انجام گرفته روشهای مقابلهای متمركز بر مسئله در موقعیتهای قابل كنترل مؤثرتر هستند. در صورتی كه برای موقعیتهای غیرقابل كنترل (مرگ یكی از عزیزان) عمدتاً مقابله متمركز بر هیجان مناسبتر است (دافعی ۱۳۷۶).
در مقابله متمركز بر مسئله افراد تدابیری را به كار میگیرند كه به چند مورد از این تدابیر اشاره مینماییم:
مقابله فعال: فرآیندی است كه شخص در طی آن به طور فعالانه برای تغییر منبع فشار روانی تلاش میكند.
مقابله مبتنی بر برنامهریزی: در این نوع مقابله فرد برای كنترل و حل مشكل با تكیه بر فكر و اندیشه خود به ارزیابی راه حلهای مختلف میپردازد و بعد از آن با انتخاب بهترین شیوه به حل مسئله اقدام میكند.
مقابله بردبارانه: عبارت است از خویشتنداری و اجتناب از فعالیتهای ناپختهای كه منجر به پیچیدهتر شدن مسئله و ایجاد اخلال در روند حل مسئله میشود.
مقابله جستجوی حمایت اجتماعی كارآمد: هنگامی كه فرد خود را برای حل مسئله ناتوان میبیند به راحتی از كمكهای یاورانه افراد دیگر استفاده میكند، این كمك به تناسب نیاز و نوع مشكل میتواند كسب اطلاعات از طریق خدمات راهنمایی، مشاوره و جذب امكانات مادی یا معنوی از دیگران باشد.
۳-۱-۲- مقابله متمركز بر هیجان
این مقابله شامل كلیه فعالیتها یا افكاری میشود كه فرد به منظور كنترل و بهبود احساسات نامطلوب ناشی از شرایط فشارزا به كار میگیرد، این مقابلهها عبارتند از:
مقابله مبتنی بر جستجوی حمایت عاطفی: تلاشهای فرد برای به دست آوردن حمایت اخلاقی، همدلی، همدردی و جو تفاهم و احساس درك شدن توسط دیگران را شامل میشود.
مقابله مبتنی بر تفسیر مجدد مثبت: ارزیابی مثبت از حوادث و موقعیتها كه مبتنی بر نگرش خوشبینانه به رویدادهای زندگی است، این مقابله بیشتر برای اداره و كنترل عواطف و آشفتگی روان به كار میرود تا مربوط به منبع استرس باشد (لازاروس و فولكمن(۱۹۸۴).
مقابله مبتنی بر مذهب: در این مقابله فرد برای رهایی از ناراحتیهای خود به انجام اعمال مذهبی مثل دعا و نیایش، توكل و توسل به خداوند و معصومین(ع) روی میآورد. یافتههای پژوهش مك كری و كتسا نشان میدهد كه این نوع مقابله برای همه مردم مفید واقع میشود زیرا هم به عنوان منبع حمایت عاطفی و هم وسیلهای برای تغییر مثبت عمل میكند و لذا مقابلههای بعدی را تسهیل میكند.
مقابله مبتنی بر پذیرش: عبارت از یك پاسخ مقابلهای كنشی است كه در آن شخص واقعیت شرایط فشارزا را میپذیرد. این امر در شرایطی كه منبع فشار قابل تغییر نیست (فوت یكی از عزیزان) مهم و مؤثر است (كارور و همكاران به نقل از علیمحمدی ۱۳۷۱).
۴- مقابلههای ناكارآمد و غیرمفید
مجموعهای از شیوههای مقابلهای را دربرمی گیرد كه اگر چه برای تغییر منبع فشارها و بهبود احساسات ناشی از موقعیت فشارزا به كار گرفته میشوند ولی متأسفانه این شیوه وضع را بدتر میكنند و لذا نمیتوان از این عوامل مقابلهای به مهارت مقابلهای تعبیر نمود، این مقابلهها عبارتند از:
پرداختن به احساسات دردناك از طریق تفكر آرزومندانه: این مقابله شیوهای برای خنثی كردن آنچه اتفاق افتاده میباشد. این افكار نوعاً با عبارتی از قبیل: اگر فقط ... یا ای كاش حقیقت نداشته باشد كه ... شروع میشود. گاهی اوقات این افكار به شكل آنچه باید اتفاق میافتاد، اگر فقط... یك روش مقابلهای مسكن برای طفره رفتن موقتی از رنج ناشی از حقیقت است، زیان این حالت آن است كه هیچ مقدار از آرزوها جای حقایق را نخواهد گرفت و دیر یا زود واقعیت چهره خود را نمایان خواهد كرد. در این حالت زمان و فرصتی كه میتوانست برای یافتن راههای جدید مواجهه با واقعیت و مشكل اتفاق افتاده مورد استفاده قرار بگیرد به هدر میرود.
استفاده از دارو برای فرار از رنج: گاهی اوقات افراد برای رهایی از رنج ناشی از استرسها و بحرانها از داروهایی مانند الكل، نیكوتین، تریاك، هروئین و مسكنهای خواب آور و ضد افسردگی بدون تجویز پزشك استفاده میكند. استفاده از این داروها و داروهایی كه اخیراً به این عوامل افزوده شده و با نامهای مختلف به بازار وارد میشود مانند اكستازی خطرات زیادی را به همراه میآورد و ضمن مشكلتر كردن روند بازسازی روانی اكثراً خود منبع جدیدی برای افزایش رنج برای فرد استفاده كننده میشوند، مثلاً الكل موجب از دست رفتن نیروی مهار درونی یا خویشتنداری میشود و فرد به هنگام خشم به خشونت روی میآورد. استفاده نادرست از مواد بر فرایندهای ذهنی ما هم كه قبلاً توسط استرس و هیجان شدید بیكفایت شده است به طور جانبی اثر میگذارد و تواناییهایی مانند قضاوت، برنامهریزی، استدلال و تمركز كه برای حل مشكل لازم است آسیب مضاعف میبیند (پاری ۱۹۹۱ ترجمه مقدسی ۱۳۷۵).
تفكر منفی: در این حالت فرد به طور غیر واقع گرایانهای به موارد منفی مشكل تأكید كرده و مشكلات را بیشتر از آنچه هست و به صورت غیرقابل حل ارزیابی میكند (پی ستین، مییر ،۱۹۸۹ ترجمه علیمحمدی ۱۳۷۱).
رفتارهای تكانشی: به شیوه خاصی از مقابله اطلاق میشود كه طی آن فرد بدون فكر، اندیشه و ارزیابی درست از آنچه رخ داده و یا رخ خواهد داد فوراً دست به اقدام و عمل میزند و نوعاً منجر به بدتر شدن وضعیت میشود.
عدم درگیری ذهنی و رفتاری: در این مقابله فرد با انجام رفتارهای متنوع و با رفتارهای مختلف خود را مشغول میكند و به این وسیله سعی میكند به مسئله فكر نكند، مثلاً سرگرم شدن با یك فرد دیگر، پناه بردن به رویاهای روزانه، فرار از مسئله به صورت خوابیدن و یا تماشای تلویزیون و دیدن فیلم (لازاروس و فولكمن ،۱۹۸۴ به نقل از علیمحمدی ۱۳۷۱).
مقابله به صورت انكار: در این مقابله فرد به گونهای برخورد میكند كه انگار مسئلهای روی نداده است. انكار واقعیت رخ داده و حادثه پیش آمده بر وخامت مسئله میافزاید و مانع مقابله مؤثر بعدی میشود (ماتیوز و همكاران ۱۹۸۳ به نقل از ابراهیمی ۱۳۷۱).
نویسنده: ابراهیم فهلی
مراجع
ابراهیمی، امرالله، مطالعه جنبههای روانشناختی سازگاری پس از ضایعه نخاعی، پایان نامه كارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه علوم پزشكی ایران.
پاری، گلنیس. ۱۹۹۱. مقابله با بحران، ترجمه حمید مقدسی(۱۳۷۵) انتشارات دهخدا، چاپ پنجم.
جان ان هیوز، روانشناسی بالینی كودك، ترجمه بهمن نجاریان و همكاران(۱۳۷۵). انتشارات مردمك اهواز.
جان مارشال ریو. انگیزش و هیجان، ترجمه یحیی سید محمدی، ،۱۳۷۶ انتشارات نشر ویرایش.
دافعی، مریم. ۱۳۷۶. بررسی رابطه روشهای مقابلهای با ویژگیهای فردی و سلامت روانی زوجهای نابارور یزد، پایان نامه كارشناسی ارشد، دانشكده علوم پزشكی دانشگاه تربیت مدرس.
علیمحمدی سهراب. ۱۳۷۲. پیش بینی اقدام به خودكشی در بیماران به افسردگی نوروتیك، پایان نامه كارشناسی ارشد، دانشگاه علوم پزشكی ایران.
وفایی بوربور، صدیقه، ۱۳۸۷. نقش جهت گیری دینی و مقابلههای مذهبی در استرس شغلی دبیران زن شهرستان همدان، پایان نامه كارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست