جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

اسلام و تمدن امروز


اسلام و تمدن امروز

روشنفکران از وقتی که با تمدن امروز آشنا شده اند از راه اعتراض به مسلمانان می گویند ای مسلمانان آیا می خواهید ما را هزار سال به عقب برگردانید

روشنفکران از وقتی که با تمدن امروز آشنا شده‌اند از راه اعتراض به‌ مسلمانان می‌گویند: ای مسلمانان آیا می‌خواهید ما را هزار سال به‌عقب برگردانید؟ می‌‌خواهید دوباره به‌ عهد چادرنشینی و بیابانگردی عودت بدهید؟ واقعاً که اسلام شایسته‌ی آن پابرهنگان خشن، و سزاوار آن اعراب وحشی خونخوار هزار سال پیش است، و با حال بیابانگردی و چادرنشینی که بادیه‌نشنیان آن روز عادت داشتند سازگار است، اما باید ببینیم در این عصر تمدن و در این روزگار ترقی که فکر بشر آن روز از درکش ناتوان بود در عصر هواپیمای صوت‌شکن و بمبهای اتمی و هیدروژنی و خلاصه در عصر موشکهای قاره‌پیما و اقمار کیهان‌نورد و سینماهای سه بعدی باز هم اسلام لازم است؟

حقیقتاً که اسلام یک دین جامد و بی‌خیر است، و با ترقی و تمدن نو بنیاد امروز ابداً سازگار نیست، اگر بخواهیم ما هم مانند سایر مخلوقات خدا از تمدن روز بهره برداریم به‌جز دور انداختن و با یگانی کردن اسلام چاره نیست، این شبهه‌ی جاهلانه یک فرد انگلیسی روشنفکر را به‌یادم آورد که مدت دو سال با فرستادگان سازمان ملل متحد در کشور مصر به‌عنوان کارشناس کشاورزی در بالابردن سطح زندگی کشاورزان مصری خدمت می‌کرد. آری، این هیئت بین‌المللی به‌ این منظور به‌ مصر آمده بودند که بکشاورزان مصری بفهمانند که سرمایه‌داران مغرب زمین و دولتهای سرمایه‌داری جهان غرب، آنها را فقط برای رضای خدا و بخاطر خوشنودی پروردگار شرق و غرب دوست دارند!! و هرگز برای تثبیت پایه های استعمار اقتصادی در این سرزمین قدم رنجه نفرموده‌اند!! و چون این مهمانان ناخوانده بین‌المللی زبان ملت میزبان خود را نمی‌دانستند!! با زبان صاحبخانه‌ای که از صمیم قلب دوستش داشتند آشنا نبودند!! بناچار حکومت وقت مترجمی می‌خواست که مطالب مهمان و میزبان را بیکدیگر برساند، و رابطه‌ی الفت دوستان باشد. خوش بختانه یا بدبختانه قرعه‌ی فال بنام من بیچاره زدند، و از طرف دولت مصر با همکاری این روشنفکر انگلیسی مأمور شدم، و از ساعتی که با وی برخوردم با صراحت لهجه و بی‌پرده آغاز سخن کردم، و فاش بدو گفتم که ما مصریان نه تنها شما را دوست نداریم بلکه، از صمیم قلب از شما بیزاریم!! تا وقتیکه آرتش شما در هر نقطه ای از مشرق زمین فرود آمده و بویران کردن آنجا مشغول است ما هم در عداوت و دشمنی شما پایدارتر خواهیم بود! هم شما را دشمن می‌داریم و هم امریکای شما را!! و هم ملتهای هم پیمان شمارا!

زیرا که بدون جهت کشور مصر را تصرف کرده اید! و بعلاوه از داستان فلسطین از دست شما دلی پر از خونابه داریم و همچنین هر شهر و دیاریکه قدمهای استعمارآمیز شما بدانجا برسد ما را خشمگین تر می‌سازد! وقتی آن مرد این سخنان ناشنیدنی را از من شنید، مدتی خیره خیره بسویم نگاه کرد سپس برگشت بالحن خیلی آمرانه پرسید: آیا تو کمونیستی؟ گفتم که هیهات، من یک فرد مسلمانم و به‌خوبی می‌دانم که نظام اسلام خیلی بهتر از تمدن سرمایه‌داری شماست، در دنیای غرب، و همچنین برتر از تشکیلات دامنه‌دار کمونیستی شما است در عالم شرق، و باز یقین دارم که اسلام بی‌مانندترین نظامی است که تا امروز بدست بشریت رسیده، زیرا که همه‌ی راههای سعادت و خیر زندگی را دارا است و تمام دردهای بشر را با روح طبیبانه‌ی خود علاج می‌کند، نزدیک به‌ سه ساعت این گفتگو در میان ما ادامه داشت، و سرانجام گفت: گاهی می‌بینم از اسلام حقی و حقیقتی را بیان می‌کنی اما چکنم که نمی‌توانم از فواید تمدن امروز محروم بمانم، زیرا خیلی مشتاقم که با هواپیماهای فلک شکاف سفر کنم و در رادیو به‌ نغمه‌های دلنواز موسیقی گوش بدهم متعجبانه باو گفتم: چه ترا از لذایذ تمدن امروز باز می‌دارد؟ در پاسخم گفت: مگر اقتضای اسلام شما این نیست که من به‌ زندگی چادرنشینی و بیابانگردی بر گردم و با آن ابزار وحشیانه‌ی صحرانشینی زندگی کنم!! این بود خلاصه پندار این مهمان ناخوانده.

اما بدیهی است که این یک شبهه جاهلانه است که اگر کسی اندک اطلاعی از تاریخ اسلام داشته باشد هرگز به‌ اینگونه مطالب ناجوانمردانه اعتنا نمی‌کند، آخر کی و کجا و در چه تاریخی اسلام از پیش رفت ترقی و تمدن بشر مانع بوده است؟ واقعاً اسلام در محیطی پر از جهل و نادانی فرود آمده در میان ملتی نازل شد که از اول نیمی‌ از آن در جهالت و نادانی و درشت خوئی و بی‌رحمی‌ بمقامی‌ رسیده بودند که قرآن کریم پر از رحمت درباره‌ی آنها می‌گوید: الْأَعْرَابُ أَشَدُّ کُفْرًا وَنِفَاقًا وَأَجْدَرُ أَلَّا یَعْلَمُوا حُدُودَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَی رَسُولِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ (سوره‌ی توبه آیه ۹۷) «اعراب بادیه نشین از نظر کفر و بت پرستی و ایجاد تفرقه و نفاق از هر ملتی سخت گیرتر و پافشارترند و سزاوارند که حدود آنچه را که خدا بر پیامبرش فرستاده ندانند».

بنابراین، بزرگترین معجزه‌ی اسلام است که از این ملت غلاظ و شداد و از این بشر خارج از صف انسانیت یک ملت برجسته در صفات آدمیت ساخت و به‌ جامعه بشر تحویل داد، از این قوم وحشی ملتی ساخت که تنها به‌ رستگاری و خداشناسی خود قناعت نکردند بلکه، از آن محیط پست حیوانیت خود را به‌ افق عالی انسانیت رساندند، و سرانجام به‌ آنجا رسیدند که هر یک در مقام خود راهنمایان و رهبران برازنده‌ی عالم بشریت گردیدند، و در همه نقاط جهان مردم را برستگاری و خداشناسی خواندند، و تنها این موضوع تاریخی دلیل محکم و برهان روشنی است که در این دین بینظیر چه نیرو و قدرت فوق‌العاده‌ای نهفته است و چگونه مردم را به‌سوی پیشرفت تمدن و ترقی و تهذیب نفوس سوق می‌دهد.

و لکن اسلام تنها باین کردار جوانمردانه و شکست ناپذیر در داخل نفوس بشر اکتفا نکرده در صورتی که خود این عمل یک اقدام حکیمانه است، پرارزش و سزاوار زحمت و کوشش، و شایسته است که به‌روح و روان مردم آمیخته گردد، زیرا که آخرین هدف هر تمدنی فقط همین یک عمل تهذیب نفوس است و بس.

آری، اسلام باین تهذیب عمیق در داخل روان‌ها که خود در افکار و وجدان بشر تأثیر بسزائی دارد اکتفا نکرد، بلکه تمام منابع تمدن را که مردم برای رسیدن به‌آن کوشش کرده و رنجهای فراوان می‌برند و حتی آن را بزرگترین سرمایه‌ی زندگی می‌دانند بتهذیب نفوس ضمیمه ساخت، زیرا همه‌ی ابزار تمدن و ترقی را که در کشورهای مفتوحه در مصر و ایران و در ممالک روم پیدا می‌کرد مادام که با عقیده‌ی یکتاپرستی و خداشناسی اسلام مخالف نبود قبول و امضا می‌نمود، و هرگز مردم را از رساندن خیر لازم برای بندگان خدا منصرف نمی‌ساخت، و از آن همه جنبش های علمی که در کشور یونان پدید آمده بود مانند علم طب و ستاره شناسی و علوم ریاضی و طبیعی و شیمی و فلسفی با آغوش باز استقبال نموده، و همه جا آنها را برسمیت شناخت و هر روز صفحات جدید و درخشانتری بر آن علوم افزود، که همه حکایت از افکار عمیق و کوشش بیپایان مسلمانان در طلب دانش می‌کرد، و نیز همه اینها بارزترین دلیل است که مسلمانها تاچه حد از صمیم قلب بعلم و دانش علاقمند بوده و چه اندازه در تحصیل فضل و کمال کوششها بکار می‌بردند، بطوریکه نمونه بارزو نتیجه‌ی آن تلاشها در اندک زمانی در آندلس تازه‌مسلمان بخوبی نمایان شد، و این همان جنبش علمی است که نهضت اروپای نوبنیاد از هر سو با تمام قوا علیه پیروزیهای درخشان علمی و صنعتی آن بسیج شد، و با وجود این حقیقت انکار ناپذیر هم اکنون باید دید کی و کجا اسلام به‌روی تمدن سعادتمندانه بشریت شمشیر کشیده و مانع از پیش رفت آن شده است، اما مقام و موقعیت اسلام در برابر تمدن غربی امروز که در همه جا معمول است مانند موقعیت آن‌است در برابر سایر تمدن‌های قبل از اسلام، هر آنچه قابل پذیرش و خیر عموم بشر در آن‌است و با قوانین حکیمانه‌اش مخالف نیست، آن را برسمیت می‌شناسد و هر آنچه بضرر و زیان مردم و مایه شر و فساد است غیرقانونی و مردودش می‌داند، پس با توجه باین حقیقت روشن پیداست که اسلام هرگز بشریت را بگوشه گیری و عزلت گزینی مادی و معنوی دعوت نکرده و نخواهد کرد، و همچنین با سایر تمدنها عداوت شخصی و ملی و دینی اظهار ننموده و نخواهد نمود، زیرا که اسلام بوحدت بشریت ایمان دارد و معتقد است که رگها و ریشه ها و شاخه های این سر و آزاد، از هر جهت با یکدیگر پیوند ناگسستنی دارد.

اکنون که این حقیقت روشن شد دیگر جای ترس و هراسی نیست که دعوت حق اسلام در مقابل آثار مضره‌ی تمدن امروز مقاومت و در برابر بعضی نیروهای زیان آورش مخالفت بنماید، چنانکه بعضی بی خردان تحصیل کرده و روشنفکران بیفکر امروزی در این مورد اظهار ناراحتی می‌کنند، و تاکنون مسلمانها شرط نکرده اند که روی پوست تمام ابزار زندگی باید بسم اللّه نوشته شود، تا آنان در منازل و مزرعه ها و کارخانجات و سایر شئون زندگی خود آنها را بکار ببندند. بلکه برای مسلمانان این افتخار بس است که همه وسائل زندگی را در جهان بنام خدا و بیاد خدا و در راه خدا استخدام بکنند، آخر این ابزار موجود در اصل خود ممکن نیست که دارای دین و آئین و وطن مخصوص و یا از جنس بخصوصی باشد. بلکه، بزرگترین هدف از بکار انداختن آنها این است که در تمام مراحل زندگی هر یک بسهم خود تأثیری داشته باشد، تا امور حیات اجتماعی و انفرادی بشریت سعادتمندانه پیش برود، مثلاً وسیله دفاعی در اصل یک مخلوق بشری و دارای هیچگونه عنوانی نیست، اما اگر همین وسیله‌ی بی عنوان را تو در سرکوبی مردم بیگناه بکار ببری بطور یقین مسلمان نیستی، و از زمره‌ی این گروه بیرونی؛ بلی، در نظام بی‌مانند اسلام شرط بکاربردن آن این است که یا برای دفاع از تجاوز دشمن مهاجم و یا برای احقاق حق و بزرگداشت نام خدا بکار آید، و همچنین سینما در اصل یک اختراع بشری است و دارای عنوان مخصوصی نبوده و تو می‌توانی مسلمان باشی و این ابزار فرهنگی را در خدمت بعالم بشریت و در نشان دادن عاطفه های پاک و بی آلایش انسانیت واقعی و نمایش کوششهای ارزنده‌ی مردان زنده در راه خیر و سعادت کاروان فرزندان آدم و حوا استخدام کنی، اما مسلماً از صف پرعظمت مسلمانان خارجی اگر همین سینما را در نمایش جسمهای برهنه‌ی شهوتزا و شهوتهای رسوا کننده و در نشان دادن انسانیت های آلوده بفساد اخلاقی و روحی و فکری بکار ببندی، زیرا که تنها عیب این فیلمهای شهوت انگیز این نیست که بازارهای جهان را پر کرده و اقتصاد عالم را به نابودی تهدید و فضای آن را با برانگیختن غبار غرائز شهوات آلوده می‌سازد.

بلکه، از همه مهمتر این است که زندگی بشر را بی ارزش و این سرمایه جاودانی را در هدفهای پست و سفیهانه محصور می‌کند، که هرگز ممکن نیست سازگار با روح بشریت گردد، و همچنین دعوت اسلامی‌ هیچگاه مانع از پیشرفت افکار بشر نبوده، افکاریکه از هر بشری و در هر نقطه‌ی روی زمین ظاهر شود در نظر اسلام دارای ارزش بوده و تا ابد هم خواهد بود. بنابراین، هر تجربه‌ی عاقلانه که برای تغذیه‌ی روح و تقویت نیروی بشر مفید و سازگار است در نظر اسلام باید مسلمانان آن را آزمایش نموده و در راه سعادت مردم بکار اندازند. آری، این فرمان لازم الاجرای جهانی را پیامبر اسلام ص صادر کرد، و با صدورش تحصیل علم و دانش را برای همه‌ی افراد آدمی واجب ملی و همگانی اعلام نمود، در این فرمان حکیمانه می‌گوید که «آموختن علم و فراگرفتن هنر برای اولاد آدم واجب است». و بدیهی است علمی که در این فرمان بیان شده بدون قید و شرط است و به‌ همه‌ی علوم شامل است، پس به‌خوبی پیداست که دعوت پیامبر روشن‌ضمیر اسلام شامل همه‌ی علوم و ابزار و مقدمات آنست. هیهات، که ما از آن بترسیم!! که اسلام در مقابل پاره ای از مظاهر تمدن امروز قرار بگیرد، و با این اقدام سود بیشتری را بجامعه‌ی انسانیت برساند. آری، اگر تمدن تنها شراب و قمار و قماربازی و باده‌پیمائی و رسوائی اخلاقی و بکار انداختن نیروی ناپاک استعمار و تصویب قوانین بردگی است تحت هر عنوانی که باشد مسلماً اسلام از آن بیزار است، و واقعاً در مقابل چنین تمدن خودسر نیرو پیاده کرده، و با تمام وسائل موجود علیه آن قیام نموده و تا می‌تواند مردم را از آن پرتگاه مرگبار نجات خواهد داد. زنده باد اسلام، و مرگ بر این تمدن، تمدن‌نمای عالمگیر و رسوا کننده.

نویسنده‌: استاد محمد قطب