سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

نرخ تورم صد هزار درصد


نرخ تورم صد هزار درصد

نتیجه سه دهه ریاست جمهوری موگابه

در خردادماه ۱۳۸۵ نرخ تورم در کشور آفریقایی زیمبابوه- رودزیای سابق - از هزار درصد تجاوز کرد. به همین مناسبت اینجانب گزارشی از وضع اقتصادی رودزیا تهیه کردم که در نشریات آن تاریخ منعکس شد. اکنون پس از کمتر از دو سال نرخ تورم رسمی در این کشور از مرز صدهزار درصد گذشته است، یعنی سالانه قیمت ها بیش از هزار برابر می شود، یعنی هر روز به طور متوسط ۷/۲ برابر. شاید تصور درد و رنج مردمی که با این نرخ تورم و نرخ بیکاری ۸۰ درصد روبه رو هستند قابل تصور نباشد. یک چهارم مردم این کشور در کشور های همسایه از جمله آفریقای جنوبی آواره و سرگردان هستند و اگر بخت با آنها یاری کند به کارهای پست و سخت تن درمی دهند تا زنده بمانند و به معاش خانواده فرومانده در کشورشان کمک کنند. در بسیاری از موارد نیز این آوارگان به وسیله ماموران دولتی و ساکنان مرزی کشورهای همجوار، همچون بردگان فراری قرن پیش شکار شده و به کشورشان عودت داده می شوند. در این کشور اخیراً یک انتخابات برای انتخاب رئیس جمهور برگزار شد که رابرت موگابه قصد داشت دوران ریاست جمهوری سی ساله خود را تمدید کند. برای این کار نیز از همه تمهیدات جهان سومی بهره گرفت. تعداد رقبای انتخابات را دو نفر تعیین کرد تا آرای مخالفان شکسته شود. از وسایل ارتباط جمعی برای تبلیغ خود و ضدرقبا استفاده کرد. از نظامیان و شبه نظامیان برای تهدید و ترساندن مخالفان استفاده کرد و شبکه حزبی (زانوپی اف) خود را برای جمع آوری رای تجهیز کرد. لکن طبق شواهد نهایتاً رای نیاورد، کمیته برگزاری انتخابات که قانوناً باید طی یک هفته نتایج را اعلام کند در این کار تاخیر کرد و رئیس آن گفت که «اعلام نتایج ریسک دارد.» او دستگیر شد. یکی از احزاب رقیب یعنی حزب «جنبش برای تغییر دموکراتیک» بر اساس جمع آوری نتایج آرای حوزه ها، کاندیدای خود برای ریاست جمهوری یعنی مورگان ریچارد تسوانگیرای را برنده اعلام کرد. او در جریان مبارزات سیاسی به دفعات توسط شبه نظامی ها کتک خورده بود و یک بار بستری شد. بعضی اعضای این حزب هم مورد تهاجم نیروهای نظامی قرار گرفته و بعضی مسوولان آن بازداشت شدند. عده یی از کوشندگان حقوق مدنی خواستند به دادگاه عالی شکایت کنند که طبق قانون موجود کمیته انتخابات را موظف به انتشار نتایج کند. پلیس اجازه ورود به دادگستری را به آنها نداد. بالاخره نیز دادگاه عالی اعلام کرد که چند ماه طول می کشد تا دادگاه عالی بررسی کرده و به کمیته انتخابات یادآوری کند که قانوناً باید یک هفته پس از انتخابات نتایج اعلام شود، اکنون کشمکش ادامه دارد. اگر پرسیده شود به جز نرخ تورم، نرخ بیکاری و درجه بی نوایی مردم، این کشور در چه چیز دیگری رکورد دارد؟ جواب این است که زیمبابوه پردرآمد ترین ژنرال های دنیا را نیز دارد. و خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.به این دلیل که تجارب سایرین برای ما می تواند بسیار با ارزش و عبرت آموز باشد. در این نوشته زمینه ها و علل زندگی رقت انگیز مردم زیمبابوه مجدداً مرور می شود. به دلیل اینکه در شرایط تاریخی و سیاسی و سیاست های اقتصادی کشور مزبور تغییر حادث نشده و این نوشته تا حد زیادی بر گرفته از همان مطلب سال ۱۳۸۵ است.

● بی ارزش ترین چیزی که در زباله ها یافت می شود

اقتصاددانان از ده ها سال پیش، نرخ بالای تورم را نه فقط به عنوان یک نشانه از سوءمدیریت مالی و پولی بلکه یک نشانه سوءمدیریت گسترده نظام اقتصادی و سیاسی تلقی می کرده اند. به همین دلیل نیز آثار گسترده سوءمدیریت در سایر وجنات اقتصاد این کشور قابل مشاهده است. زیمبابوه در یک حیطه دیگر نیز رکورددار است. یعنی کشوری است با بالا ترین نرخ ذوب شدن اقتصاد. در شش سال بین سال های ۲۰۰۵-۲۰۰۰ این کشور ۴۰درصد از تولید و درآمد ملی خود را از دست داده است و ۸۰-۷۰ درصد از نیروی کار فعال آن بیکار هستند. زیربناها مضمحل و خدمات زیربنایی مانند آب و برق و مخابرات فرو پاشیده و نارسا است و فقر و بیماری وسیع و گسترده شده است. طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی در سال ۲۰۰۶، امید به زندگی (یعنی برآورد میانگین عمر در بدو تولد) از حدود ۶۳ سال در اواسط دهه ۱۹۹۰ به حدود ۳۵ سال تنزل کرده است. امید به زندگی زنان ۳۴ و مردان ۳۷ سال است. علل مرگ و میر زنان به ترتیب عبارتند از مشکلات حین زایمان، بیماری ایدز و سایر بیماری ها. هر هفته حداقل جسد بیست نوزاد یا جنین در فاضلاب های شهر حراره - یعنی پایتخت- یافت می شود و یافتن بقایای اجساد نوزادان و کودکان در زباله های شهری حادثه عادی است. این کشور با یک فاجعه انسانی روبه رو است. هزینه آن سوءمدیریت، عبارت است از فقر و بیماری و ناامیدی گسترده یی که مردم در نهایت با جان خود پرداخت می کنند ؛ اگر جان مردم توسط دولتمردان این کشورها به عنوان هزینه به حساب آید.

● به یاد دارید کدام وسیله روشنایی قبل از شمع آمد؟

رئیس این کشور آفریقایی مردی است به نام رابرت موگابه که اکنون حدود ۸۴ سال دارد و حدود سی سال است ریاست کشور مزبور را به عهده دارد. برای جوانان دیروز مانند نگارنده این سطور که مبارزات ضداستعماری را با علاقه زیر نظر داشته اند، سرگذشت موگابه خود حیرت انگیز است. در دهه ۱۹۷۰ مردم زیمبابوه (رودزیای آن زمان) مانند مردم آفریقای جنوبی- که در مبارزه مشابهی درگیر بودند- در مبارزه برای بیرون انداختن رژیم سفیدپوست یان اسمیت کوشا بودند. یان اسمیت انگلیسی تبار حکومتی را اداره می کرد که سیاست رسمی آن جدایی و تبعیض نژادی به نفع اقلیت سفیدپوستان بود. این مقاومت و مبارزه دو رهبر داشت که هرکدام بر مبنای محلی و قبیله یی گروه هایی از مقاومت را هدایت می کردند. یکی رابرت موگابه رهبر حزب «زانو» و دیگری جاشوا انکومو رهبر حزب«زاپو». پیروزی آن مبارزه خود پیروزی همه کشورهای تحت استعمار جدید و قدیم به حساب می آمد. اینکه او کشور خود را به مسیری مصیبت بار هدایت کند که مردم وضع خود را از هر نظر بد تر از دوران استعمار ببینند قابل تاسف است. یک شوخی که توسط مردم به کرات مطرح می شود طرح این سوال است که ما قبل از شمع از چه وسیله یی برای روشنایی استفاده می کردیم؟ و پاسخ این است که از برق.

● فقط یک حزب

پس از پیروزی مبارزه، جنگ قدرت شروع شد. موگابه در توطئه چینی و ایراد اتهام و افشای فساد، انجام خرابکاری و سرزنش کردن رقیب و مانند آن- چنان که رسم نظام هایی است که از فرهنگ سیاسی و نهاد های قانونی و حقوقی عقب مانده و اخلاق اجتماعی پایین برخوردارند- بر علیه انکومو روش تهاجمی تری را پی گرفت و بالاخره رفیق قدیمی را از میدان به در کرد. انکومو میدان را خالی کرد و از کشور خارج شد. در یک مصاحبه گفت که دلیل خالی کردن میدان، آمادگی موگابه برای قتل عام هواداران او بوده و این اقدام را برای ممانعت از این حادثه اتخاذ کرده است. انکومو در سال ۱۹۹۹ درگذشت. موگابه یک سیستم سیاسی یک حزبی برقرار و تسلط بر کشور از طریق حکومت متکی بر ارتش را به انحصار خود درآورد. تحت رهبری موگابه مردم شعار های هیجان انگیز سر دادند و راهپیمایی ها کردند و به اربابان استعمارگر سابق ناسزا ها گفتند و عقده گشایی کردند. و برحسب همان قول ها و سخنرانی ها مطمئن شدند که بهروزی و سعادت در همان پیچ بعدی جاده زندگی در انتظار آنان است و فقط باید موگابه را همراهی کنند تا این دشمن بعدی را از سر راه بردارد و آن توطئه جدید را خنثی کند و آن مجموعه روزنامه نگار و فعال سیاسی را آواره و دربه در یا زندانی کند. تا بر سر پیچ بعدی جاده تاریخ همه قول ها عملی شود و شاهد بخت آغوش گشاید. لکن نمونه آنچه که در بالا گفته شد نهایت چیزی بود که برای آن مردم فراچنگ آمد.

● انقلابیگری قاطع

روزی در سال ۲۰۰۰ موگابه دستور مصادره زمین های سفیدپوستان را صادر کرد و به مردم گفت خود به تصرف مزارع سفیدپوستان بپردازید و زمین خانه و وسایل سفیدپوستان را که توانستید تصرف کنید. حرکت سیاهپوستان فقیر برای تصرف زمین و در واقع غارت اموال به برخورد های مسلحانه انجامید و در نهایت هزاران زمین دار انگلیسی تبار مزارع خود را رها کرده و از زیمبابوه خارج شدند. از جمله چهار هزار مزرعه عمده که بیش از نیمی از صادرات این کشور و بیش از نیمی از درآمد ارزی خارجی را به دست می آورد، تصرف شد. پس از آن، او قانونی را گذراند که میلیون ها هکتار زمین را ملی کرد و در نتیجه آن ۵/۱ میلیون نفر ساکن این اراضی بیکار و از ممر معاش و مسکن خود اخراج شدند. زمین های مصادره و ملی شده به تدریج به صورت زمین های بایر رها شد چرا که تصرف کنندگان نیز کشاورز نبودند و چنین نیتی نیز نداشتند. این حرکت ها و مشابه آن اقتصاد را در سراشیبی قرار داد. این مردم آواره برای خود ماوایی به صورت زندگی چادرنشینی یا خانه های حلبی و مقوایی جست وجو کردند و در مناطق مختلف پراکنده شدند.در سال های اخیر یک حرکت قاطع دیگر نیز انجام شد. برای حذف حلبی آباد های فقیرنشین که در اطراف شهر ها و خصوصاً پایتخت ایجاد شده بود، موگابه راه حل ساده یی را به مرحله اجرا گذاشت. به بولدوزر های ارتش دستور داد تمام آنها را صاف کنند و ده ها هزار مسکن فقیرانه و محل کسب و کار و دستفروشی که ممر معاش این افراد بود را با خاک یکسان کرده و ۷۰۰ هزار نفر را بی خانمان کرد. ارتش نیز تمام کسانی که برای جمع آوری وسایل زندگی خود قبل و بعد از تخریب تلاش کردند را با باتوم کتک زده و دور کرد.سیاست باتوم ادامه یافت. او دستور داد سیاهپوستانی که زمین های سفیدپوستان را مصادره کرده و در آن کپر و آلونک برای زندگی خود ساخته بودند باتوم کتک زده و از آنجا اخراج و خانه های آنها را آتش بزنند. سپس در تجمع وسیع نظامیان در روز ارتش در حالی که به شدت به نفع رئیس شعار های احساسی داده می شد، قول داد بخشی از زمین های کشاورزی و زمین های صاف شده اطراف شهرها را بین نظامیان تقسیم کند و آنها به عدالت موعود برسند. در حالی که رئیس بانک مرکزی در جای دیگری مطرح می کرد که بهتر است مزرعه داران سفیدپوست مجدداً به کشور دعوت شوند تا بلکه تولید مجدداً برقرار شود.

● الماس های خون آلود

هنگامی که یک ملت در شرایطی اینچنین ملاحظه می شود در ذهن انسان این پرسش مطرح می شود که عامل محرکه پشت سر چنین گرفتاری هایی کدام است؟ چنین شرایطی نمی تواند به صورت صرفاً تصادفی حادث شود. آیا در پشت این فلاکت ها منافع خاصی تامین می شود؟ زیمبابوه در کنار کنگو، سیرالئون، لیبریا و آنگولا در قسمتی از آفریقا قرار دارد که معادن الماس و سایر کانی های قیمتی فراوان است. این مناطق در جنگ های داخلی و محلی بی پایانی درگیر هستند که موضوع آن کنترل بر این معادن است و هزینه این جنگ ها، خون هزاران انسانی است که هدر می رود و دستاورد آن الماس ها و سایر کانی هایی است که در اصطلاح به «الماس های خون آلود» شهرت یافته است. در این جنگ ها نیروهای پنهان به طرفین جنگ ها کمک می کنند تا اسلحه به دست آورند این اسلحه عمدتاً از اروپا و اسرائیل می آید. قیمت آن با الماس و مانند آن پرداخت می شود. دلال های این تجارت بعضی از سیاستمداران اروپایی و مقامات سیاسی و امنیتی اروپا و خصوصاً انگلستان و بلژیک و دلال های اروپایی و اسرائیلی هستند. چند سال پیش درگیری پسر خانم تاچر در یکی از این موارد رسوایی بزرگی را به بار آورد. زیمبابوه در مرکز این مبادلات قرار دارد و موگابه، نزدیکان او و مقامات حزبی زانو از تسهیل کنندگان این تجارت خون آلود به حساب می آیند و در نتیجه توسط عوامل پشت پرده قدرتمند حمایت شده و به رغم چهره بین المللی نامطلوب بر سر کار باقی مانده اند.

● درس هایی از اقتصاد بخش عمومی

به منظور درک این شرایط می توان چند درس از اقتصاد بخش عمومی را مورد استفاده قرار داد. یکی اینکه الزاماً تابع هدف حکومتگران با تابع هدف مردم یکی نیست. مردم در انتظار بیشینه شدن بهروزی خود هستند و حکومتگران در پی بیشینه شدن قدرت و منابع تحت کنترل مجموعه خود. این دو رویکرد الزاماً با یکدیگر همراه نیست. بسیار ترتیب ها و نهاد های پیچیده لازم است که این دو را در یک جهت قرار دهد. به این مجموعه نهاد ها و ترتیب ها به طور خلاصه نهاد های دموکراتیک گویند. دوم اینکه در شرایط درماندگی و بینوایی جمعی، علاوه بر ملزومات معیشت (مانند غذا و مسکن و دارو...) یکی از کالاهایی که دچار کمیابی فزاینده می شود، «امید» است. مانند هر کالای دیگر، هرچه کمیابی امید بیشتر باشد مطلوبیت نهایی آن افزون تر و در نتیجه امکان موثر افتادن وعده و وعید بالاتر. در شرایطی که نهاد های سیاسی قوی موجود نباشد تا حکومتگران را بر حسب پیگیری عینی بهروزی مردم بر سر کار آورد یا برکنار کند، یک نیروی نظامی ذی نفع برای اقتدار داخلی کافی است. بنابراین پیگیری منافع خاص، بی توجهی به حل مشکلات مردم و ارائه وعده و وعید یک تعادل در این بازی سیاسی ایجاد می کند که از نوع «تعارض زندانی» در نظریه بازی ها است. ممکن است این شرایط تعادل در حلقه نکبت داخلی، توسط بازیگران بیرونی به هم زده شود. بنابراین یافتن و شریک کردن صاحبان قدرت بیرونی نیز می تواند فشار های بین المللی برای تغییر را خنثی کند. در میان تعادل منافع این بازیگران داخلی و خارجی می توان زوال روزگار ملت ها و میلیون ها انسان را نظاره کرد. نرخ های بسیار بالای تورم، بیکاری و مرگ ومیر فقط یکی از اسم های این بازی است.

دکتر محمد طبیبیان



همچنین مشاهده کنید