از این که عاشـقید خجالت نکشـید

وقتی علاقه ای ایجاد شده و نمی دانید چه باید بکنید

معجزه‌ای اتفاق نمی‌افتد. اگر شما دوستش دارید و می‌خواهید که برای همیشه در کنارش زندگی کنید، هیچ‌چیز جز گفتن این موضوع نمی‌تواند مشکل‌تان را حل کند. خجالت یا ترس از به هم ریختن رابطه دوستی یا همکاری‌تان نباید مانع این کار شود. اگر عشق شما یک عشق واقعی باشد، همه این مشکلات را به جان خواهید خرید و به جای ماندن در این دوراهی، تکلیف ارتباط‌تان را روشن خواهید کرد. اگر شما به کسی علاقه‌مندید اما توان بیان‌ کردن این موضوع را ندارید نکته‌های زیر را نادیده نگیرید.

البته قبل از هر چیز، فراموش نکنید که شما قرار است سال ها با هم زندگی کنید پس هم عاقل باشید، هم عاشق!

● خودتان را به‌خاطر این حس سرزنش نکنید

بلکه با مطرح کردنش شانس خود را برای در کنار او بودن بسنجید. فضای ترحم، تهدید یا احساس مسئولیت را ایجاد نکنید و بدون ایجاد چنین سوءتفاهم‌هایی تنها این واقعیت که دوست دارید تا پایان عمر در کنار او باشید را مطرح کنید و از او بخواهید که به خواسته شما فکر کند.

● عاشقانه رفتار کنید

قبل از مطرح کردن احساس‌تان، با رفتارهای‌تان به او نشان دهید که برایتان فردی دیگر است و به او توجه خاصی دارید. با دیدن واکنش‌های او به این رفتارها می‌توانید بفهمید که آیا او هم حسی نسبت به شما دارد یا نه. مدتی صبر کنید و به او فرصت دهید که متوجه حس شما شود و آمادگی مطرح شدن چنین موضوعی در رابطه شما ایجاد شود.

● به عواقب کارتان فکر کنید

مسئولیت تصمیم‌تان را بپذیرید. ممکن است او به اندازه شما عاشق نباشد و میلی به این ازدواج نداشته باشد. آیا طاقت نه شنیدن را دارید؟ به این فکر کنید که جواب نه او چه تاثیری روی رابطه شما می‌گذارد. اگر او همکار شماست آیا در رابطه همکاری‌تان خدشه‌ای وارد می‌شود؟ اگر یکی از دوستان خانوادگی‌تان است آیا تاثیری در روابط شما در آینده می‌گذارد؟

● امروز و فردا نکنید

یادتان نرود که هیچ کس تا ابد منتظر شما نمی‌ماند. پس اگر به او علاقه دارید و می‌دانید که او هم به شما علاقه‌مند است، بهانه‌هایی از قبیل مساعد شدن شرایط و گذشت زمان را نیاورید بلکه در همین شرایطی که هستید نظر او را بپرسید و برنامه‌های آینده‌تان را برایش توضیح دهید.

● تصمیم‌تان را بگیرید

آیا واقعا او را دوست دارید یا این‌که تنها یک علاقه یا توجه ساده به او دارید؟ برای خودتان دلیل بیاورید و دلایلی که به شما ثابت می‌کند این یک حس عمیق و متفاوت است را روی کاغذ بنویسید. آیا باز هم می‌خواهید که او همسرتان باشد؟

● وقتی نمی‌دانید چطور علاقه‌تان را به همسرتان نشان دهید

▪ زندگی‌تان را نجـــات دهیــــد

سکوت در زندگی زناشویی یعنی تمام شدن همه چیز. اگر می‌خواهید ارتباط‌تان مثل روز اول پیش برود چاره‌ای جز مطرح کردن خواسته‌ها و احساسات‌تان نخواهید داشت. یادتان نرود که همین نگفتن‌های کوچک می‌تواند انباری از احساسات مطرح نشده در شما بسازد و ارتباطی که از خراب شدنش می‌ترسید را تهدید کند. پس اگر می‌خواهید با همسرتان رابطه نزدیک‌تری داشته باشید، با کمک این راه‌ها احساسات و خواسته هایتان را بیان کنید:

▪ راه و رسم درد دل کردن با مردها

زبان بی‌زبانی را فراموش کنید. مردها و زن‌ها آنقدر تفاوت دارند که حتی گفتن شفاف موضوعات می‌تواند سوء تفاهم‌های زیادی را میان‌شان ایجاد کند. پس با زبان چشم و ابرو با او حرف نزنید و به جای گفتن ناراحتی یا خواسته‌های‌تان سکوت را انتخاب کنید.

زمان مناسبی را برای حرف زدن انتخاب کنید. زمانی که مسابقه ورزشی مورد علاقه‌اش را می‌بیند، خسته از سر کار آمده و یا مشغول انجام کارهای ناتمامش در خانه است، اصلا برای گفت‌وگو در مورد احساسات‌تان مناسب نخواهد بود. سعی کنید در شرایطی با او صحبت کنید که آرامش روانی داشته باشد و فضای عاطفی‌ای میان شما حاکم باشد.

اگر به خاطر سکوت‌های طولانی‌تان از احساسات منفی پر شده‌اید، گناهش را بر گردن او نیندازید و با محکوم کردن و انگشت اتهام به سمت او گرفتن این گفت‌وگو را تمام نکنید. فقط احساسات و خواسته‌های‌تان را به همراه دلایل‌شان برایش توضیح دهید. شاید مجبور شوید بارها و بارها در موردش با او صحبت کنید، پس فکر نکنید که یک گفت‌وگوی چند دقیقه‌ای رابطه شما را زیر و رو می‌کند.

اگر خواسته‌ای از او دارید و قرار است کاری برای‌تان انجام دهد، باز هم به او یادآوری کنید و اهمیت این موضوع را برایش به‌طور شفاف توضیح دهید. باز هم باید تاکید کنیم که فضای دعوا و سرزنش را فراهم نکنید و در کمال آرامش با او صحبت کنید تا در مقابل خواسته‌های شما احساس مسئولیت کند.

از احساسات‌تان خجالت نکشید و فکر نکنید که بی‌معنی یا بی‌اهمیت هستند. فکر نکنید که او باید احساسات‌تان را حدس بزند و اگر سکوت کرده است به خاطر این است که به آن‌ها اهمیت نمی‌دهد. با اعتماد به نفس در موردشان با او صحبت کنید. شاید برخی از حرف‌ها‌ی‌تان به‌نظرش عجیب، غریب و اغراق شده باشد پس باید توضیحات‌تان را کامل کنید و بگویید که این مسائل چه تاثیری روی شما می‌گذارد.

ممکن است او خواسته‌های شما را درک کند اما راهی برای حل کردن‌شان نداشته باشد. اگر فکر می‌کنید برای آرامش و رفع مشکلات شما باید کار خاصی انجام دهد، حتما این کلید را به او نشان دهید. باز هم تکرار می‌کنیم که صراحت حرف اول را می‌زند، پس به شفاف‌ترین شکل ممکن بگویید که چه کاری می‌تواند برای‌تان بکند.

▪ راه و رسم درد دل کردن با زن‌ها

شاید فکر کنید که دنیای شما و همسر خانه دارتان، آنقدر با هم تفاوت می‌کند که حرف‌ها و مشکلات‌تان برایش قابل درک نخواهد بود اما اشتباه می‌کنید. اگر شما بخواهید و برایش تلاش کنید، در یک زندگی مشترک فاصله تفکرات شما و همسرتان کمتر از چیزی خواهد شد که انتظارش را دارید. اگر هر روز برایش از خاطرات کارتان و شرایط‌تان صحبت کنید، درک مشکلات شما برایش آسان‌تر خواهد بود. اگر هر روز او را از احساسات‌تان و مشکلاتی که برایتان پیش آمده با خبر کنید، او بهترین همراه‌تان خواهد شد و در مواقعی که حتی انتظارش را ندارید به شما کمک خواهد کرد.

نقش مرد داستان‌های عاشقانه را بازی نکنید و فکر نکنید که یک تنه باید جور همه مشکلات را بکشید و نگذارید کسی از آن‌ها خبردار شود. اگر همسر شما در جریان مشکلات‌تان باشد، حتی در صورتی که راه حلی برای‌شان نداشته باشد، درک احساس‌تان برایش آسان‌تر خواهد بود. پس باز زندگی را به تنهایی به دوش نکشید.

اگر موضوعی شما را آزار داده آن را پنهان نکنید. نه با دعوا و نه با تهدید بلکه در کمال دوستی و آرامش خواسته‌تان را به او بگویید. اگر کاری کرده که از آن ناراضی هستید و حرفی زده که شما را ناراحت کرده، سعی کنید بدون به تعویق انداختن این موضوع و انبار کردن ناراحتی‌های‌تان روی هم در موردش با هم صحبت کنید. با زبان خودش وارد بحث شوید و نگذارید که انتقاد شما او را مضطرب یا ناراحت کند.

قرار نیست برای راحت کردن خودتان به همه خواسته‌های او جواب منفی بدهید اما باید قدرت نه گفتن را هم به توانایی‌های دیگرتان اضافه کنید. از ترس ناراحتی او یا ایجاد تنش در زندگی مسئولیت‌هایی که خارج از توا‌ن‌تان هستند یا برای‌تان فشاری غیرقابل تحمل دارند را قبول نکنید. هرگز برای خوشحال کردنش وعده‌ای به او ندهید که عملی کردنش برای‌تان تبدیل به یک استرس بزرگ و فشار روانی شود. غم‌ها و شادی‌های رابطه را با هم تحمل کنید. از این طریق احساسات دیگری را بهتر خواهید شناخت و باعث خواهید شد که هر روز بیشتر از روز قبل به یکدیگر نزدیک شوید.

اگر از گفتن موضوعی هراس دارید و فکر می‌کنید به رابطه شما آسیب می‌زند، سعی کنید که با زبان همسرتان این حس یا این واقعیت را با او در میان بگذارید. خط قرمزهایش را بشناسید و بفهمید که مطرح کردن این موضوع با چه واژه‌ها و در چه شرایطی به نفع رابطه شما تمام می‌شود. یادتان نرود در دنیای زندگی مشترک، هیچ حرفی نباید ناگفته بماند بلکه باید تمامی حرف‌های‌تان را با زبان و حال و هوای مناسب خودش به زبان بیاورید.

● وقتی نمی‌دانید چطور حرف‌تان را به دوستان یا همکارانتان بگویید

▪ گفتنی‌ها و نگفتنـی‌های محیط کار

سکوت‌های پی در پی در مقابل مشکلات یا بی‌عدالتی‌های محیط کار، می‌تواند از شما یک کارمند حاشیه‌ای بسازد که نه به حق و حقوقش می‌رسد و نه آنطور که شایسته‌اش است پیشرفت می‌کند. بیان خواسته‌ها یا نه گفتن به خواسته دیگران در محیط کار راه و رسم خودش را دارد، پس با راهنمایی‌های روان‌شناسان، ترس را کنار بگذارید و حق و حقوق کاری‌تان را از آن خود کنید:

▪ بگذارید همکارتان فقط یک همکار باشد

محدوده دوستی و همکاری را جدا کنید. شما می‌توانید دوست صمیمی همکارتان باشید اما با حفظ محدوده‌ها. باید توجه داشته باشید در کمال صمیمیت شما باید وظایفی که به‌عهده همکاران دیگرتان هست را از آن‌ها بخواهید. می‌توانید در شرایطی که واقعا به کمک شما نیاز دارند، به آن‌ها کمک کنید اما نباید بگذارید که این دوستی به کار شما آسیبی برساند. حریم‌ها را در محیط کار حفظ کرده و از این طریق حریم خودتان را هم حفظ کنید. اگر با یک فامیل یا دوست نزدیک همکار هستید، دلیلی ندارد که این ارتباط را به محیط کارتان هم وارد کنید. بگذارید در اداره هر کدام از شما فقط مسئول انجام یک کار باشد و از این طریق جلوی خواسته‌های غیرمنطقی را بگیرید و خودتان را در جایگاهی قرار ندهید که دیگران از شما خواسته‌های غیرمنطقی داشته باشند و شما توان پاسخ گفتن به این خواسته‌ها را نداشته باشید.

▪ تهاجمی رفتار نکنید

اگر می‌خواهید به همکارتان نه بگویید هرگز حالت دفاعی به‌خود نگیرید. فکر نکنید که به شما زور می‌گوید یا شما را کنترل می‌کند. این تصور می‌تواند در لحن و برخورد شما تاثیر بگذارد. پس در کمال آرامش به او توضیح دهید که توان انجام این کار را ندارید و اگر اصرار بیشتری کرد باز هم با آرامش او را به قسمتی که مسئولیت انجام آن کار را دارد ارجاع دهید.

▪ تکلیف‌تان را روشن کنید

زمانی که می‌خواهید یک محیط کار تازه را تجربه کنید قبل از هر چیز در کمال احترام و آرامش سنگ‌های‌تان را وا بکنید. شرح وظایف‌تان را بپرسید و از این‌که باید از چه کسانی دستور بگیرید و با چه کسانی همکاری داشته باشید مطمئن شوید. از این طریق شما می‌توانید یک محدوده امن کاری برای خود بسازید و باعث شوید که کارهای اضافه و خارج از وظایف‌تان روی میز شما انبار نشوند.

▪ هرجایی سفره دل‌تان را باز نکنید

حرف‌های‌تان را به کسی بزنید که صلاحیت و قدرت رسیدگی به آن‌ها را داشته باشد. به جای مطرح کردن خواسته‌های‌تان با کسی که در سمت مورد نظر است، با دوستان کاری و همکاران زیردست حرف نزنید. زیرا گوش به گوش چرخیدن این حرف‌ها می‌تواند شرایط شما را سخت‌تر از زمانی کند که با مسئول مورد نظر در مورد خواسته‌های‌تان حرف زده‌اید. البته در زمان مطرح کردن این موضوعات، جایگاه‌تان را فراموش نکنید. قطعا گفت‌وگوی یک کارمند درجه ۳ با مدیرعامل در مورد یک موضوع پیش پاافتاده، نتیجه‌ای جز سوءتفاهم و مشکلات بیشتر نخواهد داشت. پس با درنظر گرفتن مرتبه کاری خودتان و کسی که قرار است با او مذاکره کنید، مشکلات‌تان را حل کنید.

▪ در مقابل بی‌عدالتی سکوت نکنید

این‌که فردی بالادست شماست، نمی‌تواند دلیل کافی برای انجام دادن تمام خواسته‌های او یا سکوت در برابر تمام مشکلات کاری‌تان باشد. اگر احساس می‌کنید مورد بی‌عدالتی قرار گرفته‌اید یا شایسته شرایطی بهتر از این هستید، در یک ملاقات رسمی و سرشار از احترام این موضوع را با رئیس‌تان در میان بگذارید. برای تمام ادعاهای‌تان یک دلیل منطقی داشته باشید چون بهتر است در همین لحظه نتیجه مورد نظرتان را بگیرید و با تکرار مرتب نارضایتی‌تان به یک فرد همیشه شاکی تبدیل نشوید.

▪ بدون بهانه آوردن بگویید «نه!»

اگر جواب شما به خواسته همکارتان منفی است، بهانه نیاورید و دلیلی غیرواقعی را مطرح نکنید. به‌خودتان گوشزد کنید که حق با شماست و به دلیل یک «نه» گفتن منطقی، نباید عذاب وجدان یا احساس ترس داشته باشید.