جمعه, ۱۵ تیر, ۱۴۰۳ / 5 July, 2024
مجله ویستا

زنان پس از متارکه


زنان پس از متارکه

یک مبحث مهم در مورد وضعیت امروز زنان در جامعه ایران بحث افزایش میزان طلاق و در نتیجه افزایش میزان زنان مطلقه است. این مساله‌ای است که باید آن را به عنوان یک موضوع مهم در نظر گرفت …

یک مبحث مهم در مورد وضعیت امروز زنان در جامعه ایران بحث افزایش میزان طلاق و در نتیجه افزایش میزان زنان مطلقه است. این مساله‌ای است که باید آن را به عنوان یک موضوع مهم در نظر گرفت و به آن پرداخت. متمم زیر در واقع بحثی تکمیلی در مورد بحث اصلی این صفحه به عنوان موضوعی فرعی اما مهم است.

وقتی زنی در شرف متارکه است، اغلب دست‌کم نمونه یک زن متارکه‌کرده موفق را در ذهن خود نگه می‌دارد، تا خاطرش جمع باشد که در محاسباتش دقت‌های لازم را به عمل آورده و خطایی در کار نیست. مثلا، زنی پس از جدا شدن از شوهرش، به تحصیل پرداخت و نویسنده شد. در حالی که زن در شرف متارکه، چنانچه خوب بنگرد، می‌بیند که نسبت به آمار پایه بی‌توجه بوده است. وقتی آمار پایه برای زنان متارکه‌کرده موفق بیش از یک به پنج نیست، این نسبت حاکی از آن است که نمونه مورد نظر آن زن کافی نبوده است. در نتیجه آن زن عوامل احتمالی چندی را که ممکن است در زندگی واقعی پس از متارکه روی میزان موفقیت وی تاثیر بگذارند، دست‌کم گرفته یا اصولا مد نظر قرار نداده و از آن غافل مانده است.

جامعه و نهادهای اجتماعی با زن پارادوکسیکال برخورد می‌کنند. از سویی خودشکوفایی و پیشرفت فردی را به او وعده می‌دهند و در عمل نیز امکانات زیادی برای پیشرفت زن فراهم می‌شود تا سرانجام، زن باورش می‌شود. شوهرش را سکه یک پول می‌کند. به همه داشته‌های خانوادگی‌اش پشت پا می‌زند و درصدد برمی‌آید تا با پول امنیت عاطفی‌اش را تامین کند. تازه آن وقت جامعه نمی‌تواند تاب بیاورد که زن با عدم تمکین خود به خانواده، همه چیز را خراب کند. جامعه به زن متارکه‌کرده سخت می‌گیرد. زن می‌بیند، تا پیش از آنکه از شوهرش جدا شود، همه درها به روی او باز بود. هم احترام او را داشتند، هم او را می‌خواستند. از کارمند دون‌پایه تا مدیرعامل، همه به او توجه داشتند. اکنون که فهمیده‌اند او متارکه کرده، جدی‌تر در برابر او ظاهر می‌شوند. فاصله را حفظ می‌کنند. حتی خانواده زن، گرچه به خاطر فرزنددوستی، با طلاق وی موافق بود، اکنون تمایلی ندارد، دختر متارکه‌کرده را، همچون زمانی که شوهر داشت، در خانه بپذیرد. چیزی که زنان را پس از متارکه، به انزوا و افسردگی می‌کشاند، مواجهه با این واقعیت است که پس از طلاق، اوضاع آنچنان پیش نمی‌رود که قبلا انتظار می‌رفت. مردم گویی در قالب یک قانون نانوشته به این نتیجه می‌رسند که این زن دارد شئونات اجتماعی را خدشه‌دار می‌کند یا دارد در مسیر فاسد کردن اخلاق عمومی گام برمی‌دارد. زن مدتی پس از متارکه، در زندگی احساس خلأ می‌کند.

می‌بیند از سوی بخش زیادی از افرادی که اطراف وی هستند، با سردی و سکوت مواجه می‌شود. می‌بیند تنها چند نفر افراد کم‌کیفیت برای رابطه کوتاه‌مدت با وی تمایل نشان می‌دهند. چیزی که قویا زن را از خانواده می‌کند، وعده‌ای است که زن درخصوص دستیابی به سعادت و آرامش به خود می‌دهد. اما زمانی احساس می‌کند، تنها چیزی که ندارد، همین سعادت و آرامش است. زن می‌بیند در یک زندگی سرد و تلخ گیر افتاده است. دیگر ظواهر زندگی او را خرسند نمی‌کند. گویی چیزی در جان او افسرده است. زن به پشتوانه مالی و روابط متفاوت با افراد در پی طرح‌ریزی امنیت روان‌شناختی برای خویش است، اما احساس می‌کند گویی هیچ چیز نمی‌تواند به دنیای متزلزل و ملتهبش یکپارچگی و استحکام ببخشد. زنانی که پس از متارکه تنها زندگی می‌کنند، از آنجا که اغلب با برنامه‌ریزی مسیر طلاق را پیموده‌اند مشکل مالی چندانی ندارند. در عین حال زنان مطلقه از مشکلاتی چون کمبودهای عاطفی، ناامیدی، افسردگی، تحمیل تحقیرهای اجتماعی، محدودیت حضور اجتماعی، افزایش میل به خودکشی و آرزوی مرگ رنج می‌برند.