سه شنبه, ۲ مرداد, ۱۴۰۳ / 23 July, 2024
مجله ویستا

هنر, ماندگار است


هنر, ماندگار است

گفت وگو با علی پویان, کارگردان «رودکی, شاعرواژه های سبز»

علی پویان در حالی این نمایش را به روی صحنه می‌برد که از او نمایش بدرود امپراتور، برداشت و بازنویسی از نمایشنامه جان گابریل بورکمن، نوشته ایبسن را در سالن چهارسو و بعدا سالن اصلی تئاتر شهر روی صحنه دیده بودیم. آنچه در انتخاب و کارگردانی او از نمایشنامه‌های ایرانی و غیرایرانی حائز اهمیت است، حضور پرتعداد بازیگران و کاراکترهای فراوان نمایشی است.

او نشان داده که در رهبری و هدایت بازیگران زیاد تسلط دارد ولی آنچه نمایش رودکی را به لحاظ هنری و کارکردی اهمیت ویژه می‌بخشد شخصیت منحصربه‌فرد و پر ماجرای اوست که در طول تاریخ تحریف‌های زیادی از آن صورت گرفته است. برخی کوری رودکی را مادر زادی و بعضی در نتیجه یک دادگاه بدوی و ناعادلانه دانسته‌اند.

در هر صورت اهمیت و ویژگی اشعار او آنقدر مهم و گرانقدر است که امروزه هم به آن توجه ویژه می‌شود. بحث دیگری که می‌توان درباره نمایش رودکی کرد نوع اقتباس نمایشی از آثار تاریخی است که متاسفانه اینگونه آثار همیشه دچار نوعی برخورد کلیشه‌ای و تکراری می‌شوند و دست ما را در دیدن نمایشی با رویکرد نو و خلاقانه تهی می‌گذارد اما این بار قرار است اتفاق دیگری بیفتد و با توجه به ادعای کارگردان و نگارش متن توسط ایوب آقاخانی، شاهد نمایشی نو بارویکردی متفاوت باشیم. چه اینکه آقاخانی جوان، قطعا این نکته را در نظر داشته است.

اجرایی که من دیدم البته نتوانسته بود این خواسته‌ها را برآورده کند. ولی اجرای ژنرال یک نمایش قطعا بیانگر همه آنچه قرار است در نمایش اتفاق بیفتد نیست و ما در صدد اثبات ادعای کارگردان و نمایشنامه نویس جوان و صاحب‌نامش منتظر اجراهای بعدی می‌مانیم اما این مصاحبه در شب اجرای نخستین نمایش پیرامون موضوعات مطرح شده تهیه شد که خواندن آن خالی از فایده نیست.

▪ در ابتدا بفرمایید مراجعه شما به یک متن تاریخی چگونه بود و چه مراحلی طی شد؟

ـ اظهار بازنگری در تاریخ را برای نسل امروز و آینده بسیار مهم می‌دانم. من تصور می‌کنم در این عرصه کمتر قدم گذاشته و دقت و توجه شده است. این کمبود را به سهم خودم سعی کردم جبران کنم و گذشته و تاریخ ایران را به نسل امروز معرفی کنم. شاید جذابیتی که نمایش و هنرهای تصویری دارد مسوولیت تئاتر را خیلی سنگین‌تر کرده است. من راه سختی را طی کردم. از متن قبلی جواب نگرفتیم و با تلاش مجدانه‌ای که دوستان و همکاران داشتند متنی دیگر را با بازنگری جدید توسط ایوب آقاخانی انتخاب و روی آن کار کردیم. آنچه شما امروز روی صحنه دیدید حاصل ۸ ماه تلاش پیگیر یک گروه ۶۰ نفره است. اعم از بخش فرم، صحنه، نور، موسیقی، صدا، گریم، بازیگری و کارگردانی. تاریخ یک هویت ملی است. این هویت برای کسانی که در عرصه هنر زحمت می‌کشند مسوولیت بیشتر وسنگین‌تری دارد. چرا که اگر در آن بی‌توجهی شود آیندگان به ما نخواهند بخشید.

▪ با توجه به متنی که در اختیار داشتید چه رویکردی را برای اجرا لحاظ کردید؟

ـ متن بسیار فاخر، با ادبیاتی مناسب و قلمی بسیار توانمند که مشخص است کلماتش را با وسواس و به سختی انتخاب کرده است. من هم تا آنجا که متن اجازه می‌داد به آن نگاه کردم و این رویکرد را با توجه به جذابیت تصویر، کارگردانی نموده‌ام. چون به‌طور کلی متن نوشته‌ای است که اگر تصویر مناسب برای انتخاب و میزانسن کارگردانی بر آن لحاظ نشود، در نهایت ما را به آن پیام اصلی نمی‌رساند.

▪ پیام اصلی شما چه بود؟

ـ ما از اول مشخص کرده بودیم که چه می‌خواستیم بگوییم. شعار و هدف ما این بود که بگوییم هنر ماندگار است. آدم‌های هنرمند شاید به دلیل کج سلیقگی‌های حکام به هر حال از بین بروند ولی هنر بر جای می‌ماند. و این پیام بزرگی است. ما سعی کردیم ماندگاری هنر را سرلوحه و سرمشق قرار داده و بر اساس آن همه میزانسن‌ها و تابلوهای نمایشی را با تبعیت از آن جلوه‌گر سازیم. امیدوارم همه آنهایی که شیفته‌اند و ذره ذره وجودشان خاک و با این مرز و بوم عجین شده ببینند که فرزندان آنها برای یکی از هنرمندان و مفاخر آن سرزمین چه کار کردند.

▪ چقدر به متن وفادار بودید؟

ـ من اگر بخواهم درصدی نگاه کنم امکانپذیر نیست. سعی کردم متن را پیش روی خودم قرار دهم ولی حرکت از من باشد. متن محور بوده ولی نگاه کارگردان بعضی وقت‌ها فراتر رفته است. من وظیفه کارگردانی‌ام را انجام دادم. قرار نیست آن متنی که به دست من می‌رسد عینا اجرا شود.در آن‌صورت ترفندها و ظرایف و دقت و تجربه کارگردانی کجا می‌رود؟ شما شکسپیر هم اجرا می‌کنید، شکسپیری است که فلان کارگردان اجرا کرده با توجه به متن شکسپیرماحصل اندیشه و دیدگاه کارگردان است که آن را مهم می‌نماید. به هر حال متن خیلی می‌تواند کمک کند و در این نمایش خیلی کمک کرد.

▪ در طراحی صحنه و نور چقدر اعمال نظر کردید و چقدر دیدگاه شما در آن لحاظ گردید؟

ـ همه چیز زیر نظرمن بود. ما چون از این روایت وارد

فلاش بک می‌شدیم چاره‌ای جز استفاده مکرر از تعویض صحنه به شیوه چرخان نداشتیم. همانطور که شما هم دیدید چون به‌طور مکرر به گذشته و حال می‌رویم و برمی‌گردیم پس شیوه خاص خودرا هم در آن لحاظ نمودم.

▪ اگر کلی‌تر به قضیه نگاه کنیم، آیا نمایش شما دچار همان آسیب‌های همیشگی نمایش‌های تاریخی نشده است؟

ـ متاسفانه وقتی می‌خواهیم یک نمایش تاریخی را به صحنه ببریم، تصور می‌کنیم که باید تاریخ را همانگونه که دیدیم و خواندیم اجرا کنیم. پرداخت به جزئیات سبب می‌شود تا ما از اصل قضیه دور بمانیم. حتی بعضی وقت‌ها منجر به این خواهیم شد که از پرداختن به بعضی وقایع تاریخی پرهیز کنیم. بیشتر سعی می‌کنیم تاریخ را کاملا و عینا اجرا کنیم که در آن‌صورت یک کار یکنواخت از آب درمی‌آید. به همین دلیل من فکر می‌کنم که هوشمندانه‌ترین تمهید آن است که نگاه تاریخی را در کنار ویژگی‌ها و خاصیت اصلی و جنس کار برای آن واقعه تاریخی داشته باشیم و بهره لازم و کافی را ببریم. تا هم جذابیت داشته باشد و اینکه نوعی روایت شود که بعضا مورد کسل شدن تماشاگرانش نشود. من از همه شیوه‌ها استفاده کردم. نه اینکه ازطرفی صد در صد وفادار بمانم واز طرف دیگر تاریخی صرف ببینم. هردو را سعی داشتم لحاظ کنم.

▪ می‌توانید جزئی‌تر بفرمایید این مساله در کدام قسمت بیشتر لحاظ شده است؟

ـ ما دو روایت در تاریخ داریم. یکی می‌گوید رودکی کور مادرزاد بوده و دیگری مدعی است او را در سنین میانسالی نابینا می‌کنند. من اگر می‌خواستم به روایت اول وفادار باشم، یقین بدانید که از برخی جذابیت‌های صحنه‌ام کاسته می‌شد. ولی شما فکر کنید اگر دادگاهی تشکیل شود و در آن حکم به شکستن چنگ او داده شود تا میل بر چشمانش بکشند، در واقع از این بخش تاریخی به نفع جذابیت‌های صحنه‌ام سود برده‌ام. شما حتما دقت کردید که رودکی هیچ وقت نمی‌افتد. زمانی می‌افتد که چنگش را می‌گیرند و می‌شکنند. در واقع این هنر و ارزش هنر است که او را سرپا نگاه داشته و او از آن دفاع می‌کند.

ممکن است این در تاریخ نباشد ولی من اگر برجسته‌اش می‌کنم به دلیل ماندگاری و ارزش والای هنر است. این هویتی است که نسل من، نسل شما و نسل بعد از شما هم به آن خواهد رسید.

▪ فکر نمی‌کنید یکسری کلیشه‌هایی که در آثار تاریخی وجود دارد و ما آنها را تکراری می‌دانیم، اعم از بازی‌های یکجور، زبان خاص، قصه‌ای که گره محکمی جهت ارتباط بیشتر و محکم‌تر برای پیشبرد نمایش ندارد تا ما را با آن همراه کند، در نمایش شما هم وجود داشته باشد؟

ـ من با این باور کار را شروع کردم تا بتوانم از ترفندها و هنرهایی استفاده کنم که در جهت و خدمت مسیر اجرا باشد. می‌شد خیلی کارهای دیگر هم کرد. شما یک رقص نور در صحنه ندیدید. برای اینکه می‌خواستم نمایش من با وجوه تاریخی که دارد با نور تخت اجرا شود. اگر تلالو رنگ و نور هم هست به دلیل رنگبندی و جنس طراحی صحنه نمایش است. نورهای من کاملا ثابت است. ما می‌خواستیم عظمت تاریخ را نشان دهیم. و نمی‌خواستیم جذابیت کاذب ایجاب کنیم. اگر تصویر در ذهن تماشاگر من بماند، تصویری است که کاملا بکر و ماندگاراست. حتی تصویری نیست که در جایی نمونه آن را دیده باشد. چون این تصاویر بر اساس دیالوگ‌ها تنظیم شده است. هدف و پایه نمایش ما این بود.

▪ اگراین نمایش را به شکل موزیکال برای اولین بار اجرا می‌کردید، تاثیر بیشتری نمی‌گذاشت؟

ـ بله می‌توانست خیلی چیزهای دیگر باشد. چنانکه من به این شیوه اجرا هم فکر کرده بودم. ولی یادمان باشد که شما امشب با یک اجرای ژنرال روبه‌رو بودید. شما اشعار رودکی را لابه لای تعویض صحنه‌ها نشنیدید. چون هنوز به نمایش اضافه نشده است. حتی تمهیدی که برای ساز چنگ در نظر گرفته شده را نشنیدید. هنوز از آن فضای مه که همه در آخر نمایش از آن بیرون می‌روند استفاده نکردیم. در واقع این مه تمام فضای شهر بخارا را در بر می‌گیرد و اشعار رودکی در آن طنین انداز می‌شود.

▪ ما در نمایش شما دچار نوسان ریتم هستیم. آنجایی که نمایش پس از استفاده از حرکات موزون و موسیقی آوایی به دام دیالوگ‌های بلند و کش دار می‌افتد.

ـ حتما همینطور است. بخش موسیقایی کامل نبود و من دوست داشتم آوای بوی جوی مولیان با صدای استاد بنان پخش بشود که خب اینگونه نشد. ولی سعی می‌کنم که در اجراهای بعدی از موسیقی که در فکرم هست به آن صورت که دوست دارم استفاده بشود. حتی در برخی از صحنه‌ها که شما هم اشاره هوشمندانه‌ای داشتید، دچار افت ریتم است. به این یکنواختی و تناسب ریتم قطعا در اجراهای بعدی خواهم پرداخت و قضاوت درباره این نمایش را به آینده اجراهای دیگرم موکول می‌کنم.

جمال جعفری آثار