پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
بی تعارف
«تعارف» که یک واقعیت رایج اخلاقی پذیرفته شده و تثبیت شده اجتماعی درکشور ماست، حدود پانصد سالیست داخل ادبیات و اخلاقیات اجتماعی ما شده است. قبل از دوره صفویه«تعارف» این همه فراگیر نبوده و راستی و درستی و رکگویی خیلی بیشتر از تعارفات بی مغز و هویت بوده است.
با یک نگاه اجمالی به ادبیات منظوم و منظم ما متوجه خواهیم شد که ریشه تمام اغراقها و تعریف و توصیفهای دور از واقعیت از همین «تعارفات» متداول شدهاند و سرچشمه همه اغراقها و مداحیهای تملق بار از«تعارف» است. در یک کلام، اگر ما این تعارفات مزاحم واقعیتها را کنار بگذاریم، در گفتارها و نوشتارهامان حقیقت و واقعیت را به جای «تعارفات» به کار بریم در شناخت واقعیتهای اجتماعی و حتی فردیمان آسانتر و روشنتر به نتیجه میرسیم. ما اگر بدون «تعارف» به واقعیتهای «روابط اجتماعی» مان بنگریم که ما درجامعه بزرگ ایران امروز درباب اخلاقیات و عقاید و رفتارها و گفتارها در عمل در مقابل یکدیگر چگونه عمل میکنیم، مثلا، روابط همسایه با همسایه، روابط فرزندان با پدرومادرها، اغنیابا فقرا، دولت با ملت چگونه است. مسایل پنهان شده در پشت پرده«تعارفات» آشکار میگردد.
حالا که با موضوع مقاله«تعارف» آشنا شدیم برویم سراغ مسایل عینی و اجتماعیمان آن هم «بیتعارف»! آیا ما همان ملت «نجیب» و خوبی هستیم که در تاریخ و در انشاء دانشآموزان مدارس و در سر فصلهای سخنرانیهای حکومیتان گذشته و حال گفته و نوشته میشود؟ آیا ما واقعا یک ملت ایدهآل فرهنگی و اجتماعی و اخلاقی هستیم که باید و شاید حتی الگوی دیگران و دیگر ملتها باشیم؟ این کلمه «نجابت» که بدون حدومرز و بدون قید و شرطی در پسوند«ملت»مان به کار میبریم و خود را «نجیب» مینامیم منظور ما «نجابت تاریخی و نژادی» است یا در حال حاضر خود را «نجیب» میدانیم؟ اگر ما خود را یک ملت خوب و نجیب و شریف «نژادی» و تاریخی مینامیم یا بنامیم شاید بتوان درصدی آن نجابت نژادی و تاریخی را پذیرفت چون رگههایی در سنگ تاریخی گذشته مان همانند رگههایی از «زر» و «فیروزه» در سنگهای معادن دیده میشود، اما این درصد ناچیز رگههای باریک در معادن جهالتها و شقاوت و بیرحمیو ناهنجاریهای گذشته هم نمیتواند دلیل و حجتی باشد که ما خود و ملت خود را «نجیب مطلق» خلقتی و بدون عیب بدانیم و بنامیم.
به ویژه در حال حاضر ما نیازمند یک تجدید نظر و نگاه«نو» و دقیقی به خویشتن خویش هستیم یعنی در واقع ما نیاز مبرم و جدی به یک «رنسانس» اخلاقی و رفتاری و کرداری و پنداری و عقلانی به خود و به کل اجتماعمان و مردممان داریم. که به قول معروف کلاهمان را قاضی کنیم و واقعا اندیشه کنیم که «نجابت» ما در حال حاضر در مقایسه با دیگر ملتها در چه پایه و مقام و مرتبهای قرار دارد؟ ما میتوانیم بدون حب و بغض و بدون «تعارف» به بازارمان و به اداراتمان بنگریم و ببینیم در بازارمان چه میگذرد؟ آیا تجار فعلی ما همانند تجار پنجاه و شصت سال پیش با سی شاهی و دو قران سرو کار دارند و به سه سیر گوشت آبگوشتی قانعند و چهار بعد از ظهر شبهای جمعه را به زیارتگاهها یا به دیدن اقوام به ذیاالقربا میروند و با ایتام و فقرای محل زندگیشان مستقیما ارتباط دارند؟ یا اداراتمان همان اداراتی است که پرسنلها از خوف رئیس اداره در تمام مدت خدمتشان با احتیاط رفتار میکردند و در تمام بانکها نظم شدیدی برقرار بود که با حقوق یکصد و بیست تومانی زندگی میکردند و کل اختلاس احتمالی در یک سال به یکصد هزار تومان هم نمیرسید؟! در مورد «رفتار»مان قدری صحبت کنیم و واقعا خود را در آئینه واقعیتهای عینی بیتعصب و بی«تعارف» ببینیم و شجاعانه به آن چه هستیم اعتراف کنیم و در پی چارهجوئی باشیم که این بیماری «تملق» و «دروغ» چگونه و به وسیله چه عوامل و چه دستهائی وارد فرهنگ ما شده است؟فرضا یک شخصی به رحمت خدا رفته که به جهت تمکن مالی و داشتن «ثروت» فرزندان و یا کسانشان در یک مسجد بالا شهری ختمی برگزار کردهاند و مداحی و منبری درجه یک و مشهوری هم جهت افاضه فیض دعوت شدهاند که تا سقف «یک میلیون» تومان هم دیده شده «حق الزحمه!» دریافت میکنند! و ششصد هفتصد نفری هم در مسجد و در آن ختم اعیانی نشستهاند که مداح محترم نیز از سجایای اخلاقی و از وجود ذیجود متوفی و مرحوم تازه گذشته سخن میگویند آن هم با قسم و آیه و سراسر اغراق! طبیعی است که نود درصد جماعت حاضر در ختم آن مرحوم را میشناسند که آن طوری نبوده که به قول مداحین، تازه گذشته حتما و بدون سوال جواب و بدون قید وشرط «جنت مکان» بوده باشند و اغلب دیده شده همسایه دیوار به دیوار این مرحوم نوگذشته فقیر و مستحق شرعی بوده که مورد لطف و مرحمت این مرحوم نبوده که هیچ، حتی مورد تعدی و غضب این همسایه مثالی نیز بوده است! در خاتمه مقاله خام و شتابزدهام دو سه کلمه از معنای «نجابت» گفته باشم و سلام: «نجابت» یعنی آن چه به خود روا مداری به دیگران نیز روامدار، نجابت یعنی«خداترسی» و حرمت انسانی و انسانیت را در عمل پاسداشتن و بعضی از ما در حال حاضر اینگونه نیستیم«بیتعارف!»
نویسنده : احمدعلی فولادپور«راد»
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست