یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

صدقه های کم و پاداش های عجیب


صدقه های کم و پاداش های عجیب

همه ما کم و بیش با آثار و فواید صدقه آشنا هستیم و اکثریت این گفتار صدقه رفع بلاست را شنیده ایم,آیا کمی یا زیادی صدقه در اثرات آن تأثیر دارد حال در این نوشتار بیشتر سعی بر آن است که به یکی از سخنان علی بن ابیطالب در مورد مقدار صدقه بپردازیم که آیا پرداخت صدقه اندک با عدم پرداخت آن یکی است

همه ما کم و بیش با آثار و فواید صدقه آشنا هستیم و اکثریت این گفتار صدقه رفع بلاست را شنیده ایم،آیا کمی یا زیادی صدقه در اثرات آن تأثیر دارد؟حال در این نوشتار بیشتر سعی بر آن است که به یکی از سخنان علی‌بن ابیطالب در مورد مقدار صدقه بپردازیم که آیا پرداخت صدقه اندک با عدم پرداخت آن یکی است؟

● بخشش کم

و قال علی علیه‌السلام : لاَ تَسْتَحِ مِنْ إِعْطَاءِ الْقَلِیلِ، فَإِنَّ الْحِرْمَانَ أَقَلُّ مِنْهُ؛ از بخشش کم حیا مکن زیرا محروم ساختن از آن هم کمتر است! بسیارند کسانی که معتقدند باید بخشش به مقدار قابل ملاحظه باشد و اگر انسان توان آن را نداشت، ترک کند. در حالی که بخشش کم حداقل دو فایده دارد: نخست اینکه در بسیاری از موارد همین مقدار حل مشکلی می‌کند و دیگر اینکه دست رد به سینه درخواست کننده زدن، نوعی اهانت است و این کار جلوی اهانت را می‌گیرد. اضافه بر اینها روح سخاوت را در انسان در تمام حالات پرورش می‌دهد. تعبیر بهإِنَّ الْحِرْمَانَ أَقَلُّ مِنْهُ: نوعی کنایه و تشبیه است، زیرا محروم کردن قابل مقایسه با مقدار مالی که انسان می‌بخشد نیست تا بگوییم این ازآن کمتر است. امام علی(ع) محروم کردن را نیز نوعی بخشش بسیار کم محسوب کرده که هر بخششی از آن بیشتر است. در حدیثی از پیغمبر اکرم(ص) می‌خوانیم: هر کار نیکی صدقه‌‌ای محسوب می‌شود خواه به غنی باشد یا فقیر، بنابراین صدقه را ترک نکنید هر چند به نیمی از دانه خرما باشد و خود را از آتش دوزخ دور دارید هرچند به نیمی از یک دانه خرما باشد، زیرا خداوند متعال این صدقه کوچک را برای صاحبش پرورش می‌دهد.

● فواید صدقه

حضرت علی(ع) فرمود: روزی را به وسیله صدقه فرود آورید! و آن حضرت فرمود: ایمانتان را با صدقه حفظ کنید و اموالتان را با زکات نگهدارید و امواج بلا را با دعا دور سازید. و آن حضرت فرمود: آن گاه که فقیر و نیازمند شدید، با خداوند به وسیله صدقه تجارت کنید. امام ابوجعفر علیه السّلام فرمود: نیکوکاری و صدقه‏ فقر را از میان می‌برند و بر عمر می‏افزایند و هفتاد احتمال مردن به وضع بد را از صاحبشان دفع می‌کنند. امام صادق علیه السّلام فرمود: بیمارانتان را با صدقه‏ مداوا کنید و بلا را با دعا دفع نمائید و نزول رزق را به وسیله صدقه‏ بطلبید، زیرا که صدقه‏ رزق را از میان دو فکّ هفتصد شیطان که همگی مانع وصول آنند رها می‌سازد و هیچ چیز بر شیطان سنگین‏تر از صدقه‏ بر مومن نیست. و صدقه‏ پیش از آنکه در دست بنده واقع شود، در دست خدای تبارک و تعالی قرار می‌گیرد. و آن امام علیه السّلام فرمود: برای شخص بیمار مستحبّ است که بدست خود صدقه‏ را به سائل بدهد و از سائل بخواهد که در باره‏اش دعا کند.

● داستانی شگفت از صدقه‏

مردی به نام عابد، از نیکان قوم موسی، سی سال از حضرت حق درخواست فرزند داشت ولی دعایش به اجابت نرسید. به صومعه یکی از انبیای بنی اسرائیل رفت و گفت: ای پیامبر خدا! برای من دعا کن تا خدا فرزندی به من عطا کند، من سی سال است از خدا درخواست فرزند دارم ولی دعایم به اجابت نمی‏رسد. آن پیامبر دعا کرد و گفت: ای عابد! دعایم برای تو به اجابت رسید، به زودی فرزندی به تو عطا می‏شود، ولی قضای الهی بر این قرار گرفته که شب عروسی آن فرزند شب مرگ اوست!! عابد به خانه آمد و داستان را برای همسرش گفت؛ همسرش در جواب عابد گفت: ما به سبب دعای پیامبر از خدا فرزند خواستیم تا در کنار او در دنیا راحت بینیم، چون به حد بلوغ رسد به جای آن راحت، ما را محنت رسد، در هر صورت باید به قضای حق راضی بود. شوهر گفت: ما هر دو پیر و ناتوان شده‏ایم‏، چه بسا که وقت بلوغ او عمر ما به پایان رسد و ما از محنت فراق او راحت باشیم. پس از نُه ماه پسری نیکو منظر و زیبا طلعت به آنان عطا شد؛ برای رشد و تربیت او رنج فراوان بردند تا به حد رشد و کمال رسید؛ از پدر و مادر درخواست همسری لایق و شایسته کرد؛ پدر و مادر نسبت به ازدواج او سستی روا می‏داشتند، تا از دیدار او بهره بیشتری برند؛ بناچار کار به جایی رسید که لازم آمد برای او عروسی برپا کنند؛ شب عروسی به انتظار بودند که چه وقت سپاه قضا درآید و فرزندشان را از کنار آنان برباید؛ عروس و داماد شب را به سلامت به صبح رساندند و هم چنان به سلامت بودند تا یک هفته بر آنان گذشت، پدر و مادر شادی کنان به نزد پیامبر زمان آمدند و گفتند: با دعایت از خدا برای ما فرزندی خواستی و گفتی که شب عروسی او با شب مرگ او یکی است، اکنون یک هفته گذشته و فرزند ما در کمال سلامت است! پیامبر گفت: شگفتا! آنچه من گفتم از نزد خود نگفتم، بلکه به الهام حق بود، باید دید فرزند شما چه کاری انجام داد که خدای بزرگ، قضایش را از او دفع کرد. در آن لحظه جبرئیل امین آمد و گفت: خدایت سلام می‏رساند و می‏گوید: به پدر و مادر آن جوان بگو: قضا همان بود که بر زبان تو راندم، ولی از آن جوان خیری صادر شد که من حکم مرگ را از پرونده‏اش محو کردم و حکم دیگر به ثبت رساندم و آن خیر این بود که: آن جوان در شب عروسی مشغول غذا خوردن شد، پیری محتاج و نیازمند در خانه آمد و غذا خواست، آن جوان غذای مخصوص خود را نزد او نهاد، آن پیر محتاج غذا را که در ذائقه‏اش خوش آمده بود، خورد و دست به جانب من برداشت و گفت: پروردگارا! بر عمرش بیفزا. من که آفریننده جهانم به برکت دعای آن نیازمند هشتاد سال بر عمر آن جوان افزودم تا جهانیان بدانند که هیچ‏کس در معامله با من از درگاه من زیانکار برنگردد و اجر کسی به دربار من ضایع و تباه نشود.

نتیجه: مهم اینست که انسان در انفاق خود، هر چند کم اخلاص داشته باشد. این خلوص نیت کم را بسیار و کوچک را بزرگ می‌کند.