حدیث آن كس كه بر انسان می گرید, اگر بگرید

هشتم خرداد ۱۳۳۶ در جنوب شهر تهران به دنیا آمد به دلیل فقر خانواده از هشت سالگی تا ۱۷ سالگی در سیزده شغل مختلف شاگردی و كارگری كرد تا مخارج زندگی خود و مادرش را تأمین كند

هشتم خرداد ۱۳۳۶ در جنوب شهر تهران به دنیا آمد. به دلیل فقر خانواده از هشت سالگی تا ۱۷ سالگی در سیزده شغل مختلف شاگردی و كارگری كرد تا مخارج زندگی خود و مادرش را تأمین كند.

از سن پانزده‏سالگی در گروهی چریكی‏ كه خود تشكیل داده بود به فعالیت سیاسی و مخفی پرداخت. در سن ۱۷ سالگی در جریان عملیات خلع سلاح یك پلیس، تیر خورد و دستگیر شد و از سال ۱۳۵۳ تا زمان انقلاب به مدت چهار سال و پنج ماه در زندان ماند.

به دلیل آن كه مشكل جامعه ایران را فقر فرهنگی یافته بود، بعد از انقلاب، سیاست را كنار گذاشت و به ادبیات و سینما روی آورد.در زمینه‏های رمان، داستان كوتاه، نمایشنامه، فیلمنامه و تحقیق هنری تاكنون ۲۷ جلد كتاب از او به چاپ رسیده و برخی از نوشته‏های او به زبان‏ انگلیسی، فرانسه، ایتالیایی، عربی، اردو، كردی، تركی استانبولی، کره ای، پرتقالی، آلمانی، بوسنیایی، روسی و ژاپنی ترجمه شده‏اند.طی ۲۰ سال گذشته، علاوه بر ۱۸ فیلم سینمایی ۶ فیلم كوتاه نیز ساخته است.

از نوشته های او فیلمسازان دیگری فیلم ساخته اند و فیلم هایی از دیگران توسط او تدوین شده است.فیلم‏های محسن مخملباف در ده سال اخیر بیش از ۱۰۰۰ بار در جشنواره های جهانی حضور یافته‏اند و جوایز بسیاری را از آن خود كرده اند.درباره محسن مخملباف به زبان‏های انگلیسی، ایتالیایی، ژاپنی، كره ای و آلمانی كتاب یا فیلم تهیه شده است.در این اواخر وی چندین سال فعالیت فیلمسازی خود را تقریباً رها كرد تا به چندین نفر كه نیمی از آن‏ها اهل خانواده‏اش بودند سینما را بیاموزد.

او که برای تحقیق درباره ساخت فیلم سفر قندهار مخفیانه به افغانستان دوران طالبان سفر کرده بود، با دیدن اوضاع نابسامان ناشی از جهل و جور و فقر چنان متأثر شد که پس از اتمام فیلم سفر قندهار به مدت ۲ سال با اجرای ۸۰ پروژه آموزشی و بهداشتی در داخل افغانستان و برای بهبود پناهندگان افغانی درون ایران تلاش کرد.بسیاری از کارهای محسن مخملباف از جمله فیلم ها و نوشته های او در ایران مورد سانسور و بی مهری واقع شده اند و ...

احمد شاملو شاعر نامی ایران درباره وی گفته است: نمی دانم چرا اسم مخملباف را از قلم انداخته اید؟... من به شدت از عاقبت این سینماگر وحشت می کنم... او کاملاً ناگهانی پرومته یی شد که چیزی سینما را دم دست اش گذاشته تا هر چه خطرناکتر بتواند با آن آتش بازی کند... خطرناکتر به این دلیل که فرش و خانه و محله و شهر و زمانه اش از دم نی ساز است و خودش هم این را بهتر از دیگران می داند، و مهم تر این که می داند ققنوس یک افسانه بیشتر نیست و از خاکسترش چیزی بیرون نمی آید...عمداً دارم قلمبه پرانی می کنم، با او ارزش اش را دارد.

● فیلم‌های بلند سینمایی:

▪ توبه نصوح

▪ دوچشم بی سو

▪ استعاذه

▪ بایكوت

▪ دستفروش

▪ بایسیكل ران (فیلمنامه)

▪ عروسی خوبان

▪ نوبت عاشقی (فیلمنامه)

▪ شب‌های زاینده رود

▪ ناصرالدین شاه آكتور سینما (فیلمنامه)

▪ هنرپیشه

▪ سلام سینما (فیلمنامه)

▪ گبه (فیلمنامه)

▪ نون و گلدون (فیلمنامه)

▪ سكوت (فیلمنامه)

▪ سفرقندهار (فیلمنامه)

▪ سکس و فلسفه (فیلمنامه)

▪ فریاد مورچه ها