سه شنبه, ۲ مرداد, ۱۴۰۳ / 23 July, 2024
مجله ویستا

ثمره یک ماه روزه داری


ثمره یک ماه روزه داری

آنچه در پی می آید گفتاری است پیرامون شاخصه های ورود به ماه رمضان و روش شناخت روزه داری حقیقی و تخلق به اخلاق الهی به عنوان ثمره ماه روزه

آنچه در پی می آید گفتاری است پیرامون شاخصه های ورود به ماه رمضان و روش شناخت روزه داری حقیقی و تخلق به اخلاق الهی به عنوان ثمره ماه روزه.

پروردگار عالم باب تقوا را درماه ضیافتش قرار داد. آنها که می خواهند متخلق به اخلاق الهی شوند، تزکیه را به عنوان تنها راه رسیدن به خلیفه پروردگار عالم شدن می دانند و این رسیدن به خلافت الهی باید حتما علم و رحمت الهی را دربرداشته باشد و تا انسان تزکیه نشود و متخلق به اخلاق الهی نگردد، هیچ گاه به علم و حکمت نخواهد رسید. آنچه قرآن کریم می فرماید این است که آغاز اینکه انسان بتواند به آن مقام برسد، تقواست و این تقوا آغاز و ابتدایش- اگر انسان برسد، چون «لعل» است- در شهرالله است؛ در این ماه باعظمتی که به مهمانی حضرت حق دعوت شده اید. آن مهمانی زیبایی که آن قدر عالی است که اولیاء الهی که هیچ گاه برای طول عمر خودشان دعا نمی کردند، از جمله آنها علامه بحرالعلوم یا مقدس اردبیلی وقتی به رجب المرجب می رسیدند، به ذوالجلال والاکرام عرضه می داشتند: خدا! حالا که لطف کردی ما را زنده نگاه داشتی، عاجزانه از تو درخواست می کنیم توفیق مرحمت کنی، ماه مبارک رمضان را درک کنیم. حالا که عمر ما را نگرفتی، محبت کن عمر ما را نگیر تا ماه مبارک را درک کنیم.

منتها مهم این است که این تقوا در اینجا به چه معنایی است. آیا این تقوا به معنی دورشدن از گناهان است؟ از یک جهت بله اما فراتر از این است؛ چون عرض کردیم، ماه مبارک رمضان که ضیافت الله می باشد و خدا ما را به این مهمانی دعوت می کند، آن کسی ورود به مهمانی پیدا می کند که از قبل آمادگی اش را داشته باشد.

● لباس تقوا، حصن حصین

رجب المرجب شست و شوی گناهان است. آمادگی قبلی این است که انسان در ماه رجب از گناه دور شود. پس تقوای اولیه در رجب المرجب است. بنا نیست تازه ما با ماه مبارک رمضان از گناه بیرون بیاییم. درماه مبارک رمضان به ضیافت الله؛ مهمانی پروردگار عالم ورود پیدا می کنیم.

رجب المرجب شست و شوی گناهان، شعبان المعظم، پوشیدن لباس تقوا و انسان در ماه مبارک رمضان به ضیافت الله ورود پیدا می کند.

مثل آن کسی که به او کارت دعوت مخصوص می دهند و او را به یک مهمانی خصوصی دعوت می کنند. آن کسی که می خواهد به این مهمانی ورود پیدا کند، صددرصد اول شست و شو می کند، بعد لباس نو، لباس درخور شأن آن مجلس می پوشد و وارد آن مجلس می شود؛ چون به یک مهمانی خصوصی دعوت شده و در آن مهمانی، بزرگانی هستند. حتی سعی می کند خود را معطر کند، ژولیده و کثیف نمی رود، منظم، مرتب، بدن را شست وشو داده، بوی عرق را از بدن زدوده و با آمادگی وارد مجلس می شود.

رجب المرجب شست وشوی گناهان بود. پس این که اولیاء خدا حسب روایات شریفه بیان می کنند اولین تقوا یعنی دوری جستن از گناه، درماه رجب المرجب محقق شده است، اگر بناست در ضیافت الله وارد شده باشیم.

تازه باید لباس تقوا هم پوشیده باشیم؛ یعنی دیگر از این جا به بعد از گناه بدمان بیاید، دوری جستن از گناه داشته باشیم. تا حالا مذنب بودیم، شست و شوی این گناهان را در ماه رجب المرجب انجام دادیم. چقدر در ماه رجب المرجب استغفار سفارش شده است، آن هم به انواع مختلف که انسان خودش را از همه گناهان شست و شو کند؟ حالا در شعبان المعظم لباس تقوا می پوشد، یعنی این لباس، حصن حصینی است که دیگر اجازه نمی دهد وارد گناه شود، بلکه برعکس؛ وقتی این لباس را پوشید، خودش متنفر از گناه می شود.

مثل آن کسی که مکانیک است، اگر لباس نو پوشید و می خواهد به عروسی برود، خودش هم مراقبت می کند که نکند روغنی به او بریزد. دیگر وارد محل کار نمی شود. محل کار، لباس مخصوص داشت، اینجا آن لباس نو، آن لباس مهمانی، اجازه نمی دهد او وارد شود. خود این لباس حصن حصینی شد برای این که او وارد آن کارگاه و مغازه مکانیکی اش نشود.

پس گناه شسته شد، لباس تقوا پوشید، دیگر گناه نمی کند، حالا دعوتنامه کتبی «کتب علیکم الصیام» برای این ماه صیام به او می دهند و ورود پیدا می کند، «کما کتب علی الذین من قبلکم». ولی عجیب است، می فرماید: همه اینها برای این است که شاید به تقوا برسید «لعلکم تتقون».

اگر لباس تقوا را پوشیدیم، پس این «لعلکم تتقون» چیست؟! دوری جستن از گناه، مرحله تقوای اولیه است؛ آن لباس تقوای شعبانیه، آن انس با قیام در شبش، آن لیالی و نهارش که در این صلوات شعبانیه بیان شد یا آن مناجات شعبانیه که پر از معارف است، با صیامی که چقدر در ماه شعبان تأکید شده که حسب روایات شریفه حتی اگر کسی از دست بدهد، چقدر ثواب های عظیمی را از دست می دهد. پس با این شعبان المعظم هم عادت کردیم به اینکه دیگر از گناه بدمان بیاید، لباس تقوا بپوشیم و از گناه دوری بجوییم، اما این «لعلکم تتقون» در ماه مبارک رمضان چیست؟ این چه حالی به انسان می دهد؟ این تقوا یعنی چه؟

آن تقوای اولیه بود، اما آن تقوای دوم این است که دیگر از اینجا که به بعد نه تنها انسان به سمت گناه نمی رود بلکه تنفر از گناه پیدا می کند. وقتی در ضیافت الله، در آن مهمانی ورود پیدا کردی، وقتی طعامی مافوق همه طعام ها به تو دادند، دیگر از این طعام های دنیوی خوشت نمی آید.

این دهان بستی، دهانی باز شد

تا خورنده لقمه های راز شد

لب فرو بند از طعام و از شراب

سوی خوان آسمانی کن شتاب

وقتی انسان به آن ضیافت الله، آن سفره الهی و آن خوان کرم ورود پیدا کرد و طعام های آن را دید، دیگر نه تنها از لقمه حرام و شبهه ناک بدش می آید، بلکه حتی لقمه حلال را هم رعایت می کند. اصلاً دارند به ما یاد می دهند، نه این که از لقمه حرام دوری کنیم یا نزدیک لقمه شبهه ناک نشویم، بلکه لقمه حلال را هم آرام آرام ترک کنیم.

● دو شاخصه سنجش ورود به ماه مبارک

آیت الله حاج شیخ محمدتقی بروجردی استاد اخلاق و مفسر قرآن علامه حاج میرزا علی اصغر صفار هرندی- او که بخارایی ها، نیک نژادها، اندرز گوها و هرندی ها را تربیت کرد و همه آن شهدای عظیم الشأن شاگردان این مرد الهی بودند- مثال بسیار زیبایی را فرمود.

نزدیک ماه مبارک رمضان بود ، به مناسبتی، ظهری خدمت آن مرد الهی رسیدم.د رحیاط، نزدیک قبر استاد عظیم الشأنشان، عارف بزرگوار، آیت الله محمدتقی بروجردی که در همان مسجد شهید هرندی هستند، ایستاده بودند. با ایشان صحبت می کردیم، گفتم: حالم خوش نیست. امسال ماه شعبان المعظم حقیقتاً احساس می کنم بهره نبردم و احساس می کنم هر شبش که می گذشت خسران بود، افسوسم بیشتر شده، می ترسم با این حال وارد ماه مبارک رمضان شوم.

ایشان لبخندی زدند و فرمودند: من سالی از سال ها همین حال شما را داشتم. به این مرد الهی و بزرگوار- اشاره به قبر حاج شیخ محمدتقی بروجردی کردند- گفتم: آقا! امسال ماه شعبان من این طور است، هر چه می گذرد، شب هایش روزهایش، احساس خسران می کنم.

مرحوم بروجردی فرمودند: آقاجان! ظاهراً پروردگار عالم تو را برای ماه مبارک رمضان آماده کرده است و این ماه رمضان امسال برای تو گوارا خواهد بود. مرحوم صفار هرندی فرمودند: اتفاقاً بعد از آن همین حال هم شد.

فرمایش ایشان که تمام شد، بلافاصله به ذهنم آمد، گفتم: خصوصیاتش چیست که بفهمیم؟

فرمودند: اتفاقاً من هم سؤال کردم آقا خصوصیاتش چیست، ایشان فرمودند: شما خودت می رسی.

گفتم: شما هم می خواهید بگویید ما خودمان می رسیم؟ فرمودند: نه، حالا برای شما می گویم. خصوصیتش این است: در ماه مبارک رمضان هر روز که می گذرد، موقعی که دم افطار می شود، یک فرح خاصی برای شماست که با این که گرسنگی و تشنگی در روزهای بلند تابستان بر شما غالب می شود، دوست نداری روز تمام شود. در سحرها هم؛ همان سحرهای اول وقتی می بینی سحر دوم است، سحر سوم است، هنوز چیزی از ماه مبارک نگذشته، اما احساس می کنی وای! ماه مبارک رمضان دارد تمام می شود.

فرمودند: این دو خصوصیت نشانه این است که تو را برای ماه مبارک رمضان می خواهند. در ماه مبارک تو را به این دو خصوصیت مبتلا می کنند. دوست نداری روز تمام شود. تشنگی غلبه پیدا کرده، دهانت خشک شده، دوست داری جرعه آبی بنوشی اما دوست نداری این حال از بین برود. مدام دوست داری این روز طولانی تر، این گرسنگی بیشتر شده و یک فرح بیشتر و شادمانی عجیبی در تو به وجود می آید. موقعی هم که سحرگاهان می شود، تا می بینی من امروز باید دومین روز ماه مبارک را وارد شوم، یک حالت نگرانی که ماه مبارک دارد می رود، به تو دست می دهد.

● متخلق شدن به اخلاق الهی، راه ورود به ماه مبارک رمضان

بعد فرمودند: حاج شیخ- منظورشان آیت الله حاج شیخ محمد تقی بروجرودی بود- فرمودند: می دانی انسان چه زمانی به این حال می رسد؟ موقعی که به اخلاق الهی متخلق گردد. معلوم می شود اخلاق با ماه مبارک رمضان گره خورده است.

بعد فرمودند: تقوایی که قرآن اشاره می کند اولش همین است، دیگر حتی از خوردن بدت می آید، دوست داری طولانی شود.

بعد تمثیل زدند، فرمودند: ایشان (حاج شیخ محمدتقی بروجردی) فرمودند: ببین آقا موقعی که اذان صبح می شود، پروردگار عالم نمی گوید دست از حرام بکش، نمی گوید دست از شبهه بکش، می گوید: دست از حلالی که به دست آوردی بکش. این لقمه حلالی را که به تعبیر عامیانه با عرق جبین به دست آوردی، نخور. در ماه مبارک رمضان، با گفتن اذان صبح، حلال، حرام می شود، نه حرام، حرام باشد، حرام که حرام بود. نه شبهه ناک حرام باشد، بلکه حلال، حرام می شود!فرمودند: این تقوای ثانویه است که دیگر دوست داری به حلال هم دست نزنی.

یعنی چه انسان دوست ندارد به حلال دست بزند؟! خود قرآن فرموده: «کلوا من طیبات ما رزقناکم»(بقره/۵۷)، خود پروردگار عالم فرموده: «قل من حرم زینه الله التی أخرج لعباده» (اعراف/ ۳۲)، پس این چیست؟! آیا می خواهید زهد بیجا را ترویج کنید؟ خیر، من و شما نمی فهمیم. اینجاست که من و شما باید دستمان را بالا بیاوریم، تسلیم شویم و بگوییم نمی فهمیم. اولیاء می فهمند که یعنی چه انسان از حلال دست بکشد و دیگر حلال را هم طلب نکند.

می دانید مثل این چیست؟ حضرت آیت الله فاضل لنکرانی می فرمودند: شهدا با نفس مطمئنه خودشان یا هر آن کس که نفس مطمئنه است، فقط در «جنتی» وارد می شوند- در قرآن چند بار جنات است، چند بار رضوان است اما یک بار «جنتی» آمده است: «یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی» (فجر/ ۰۳)- و دیگر در آنجا به خوردن و حورالعین مشغول نیستند، فقط فکرشان خداست.

من و شما می گوییم: بهشت می رویم، حسب روایات میوه ها در دستمان است، جوی های عسل، جوی های شیرهای چنین و چنان و...، همه اش در فکر شکم هستیم. ما اهل دلیم آنها هم اهل دل هستند اما آن اهل دلی که با خدا هستند!

● از اهل دل تا اهل دل

آنها از این دل گذشتند، به دل دیگری رسیدند اما ما به این دل وابسته ایم. حتی بهشت را هم برای این دلمان می خواهیم، برای خورد و خوراک. ماه مبارک رمضان به ما می گوید: نخور که به آن تقوا برسی. چه چیز را نخورم، حرام را؟ نه، حلال را نخور. اذان شد، دیگر آن لقمه ای را که به تعبیری به واسطه عرق جبین به دست آوردی، نخور. کسی تو را نمی بیند، می توانی بروی و تنها بخوری اما یک چیزی بین تو و خداست، گفت: نخور، چشم. حالا اذان دیگر شد، بخور، چشم. این اطاعت است- یادمان نرود کد همیشگی ما این است: اطاعت و ادب، دو بال پرواز هستند- مطیعیم، تا گفت نخور، نمی خورم، می گویم: چشم نخوردم اما قربانت بروم، چرا حلال را نخورم؟ خودت حلال کردی!

خودت فرمودی: «کلوا من طیبات ما رزقناکم» می فرماید: چون می خواهم یادت بدهم که باید من را بخواهی، حتی حلالم را هم رها کنی.

پس تقوای ثانویه تنفر از گناه بود. تقوای ثالثه الهیه که انسان را متصل می کند این است که انسان دیگر حلال را هم نخواهد. تمرین کند برای نخواستن ها. «لعلکم تتقون» شما در این ماه مبارک رمضان دعوت شدید که شاید به آنجا برسید که دیگر از اینها به بعد هیچ چیز را نخواهید و فقط خودش را بخواهید.

این تمرین است، تمرین اینکه من می بینم، اما نمی خورم، اما این به این معنا نیست که مع الاسف آن موقع که غروب شد جبران مافات کنم! آن وقت نفهمیدم یعنی چه. این به این معنا نیست که اگر من نخوردم سحر زیاد بخورم. یا حتی بعضی مواقع مع الاسف این طور می شود که می گوید: الحمدلله امروز خوب بود، گرسنه ام نشد! نفهمیدم؛ اتفاقاً بنا بود گرسنه ام بشود. می گوید: امروز خیلی سخت نگذشت، الحمدلله تشنه مان نشد. نفهمید؛ اتفاقاً باید تشنگی باشد.

نمی گویم انسان همین طوری برود بی خود و بی جهت وسط حیاط و خیابان و کوچه بایستد، سرش آفتاب بخورد، منظور این نیست. منظور این است که اتفاقاً انسان آن تشنگی را بفهمد. در روایات فرمودند: درک تشنگی رمضان یعنی اینکه تشنگی قیامت را درک کنی، بفهمی فردای قیامت تشنگی است. نه اینکه انسان تصور کند باید بخورد، بلکه باید بفهمد که این ماه مبارک رمضان اینطور است که باید شیطان را به زنجیر بکشی و بگویی: ببین من حلال را نمی خورم، چه فکر کردی، دیگر می توانی من را به حرام بکشی؟! تقوا یعنی این.

● راه سنجش روزه داری حقیقی

اگر بعد از ماه مبارک رمضان می خواهید بفهمید در این ماه وارد شده بودید یا نه، صیامتان، صیام حقیقی و حتی نزدیک به حقیقت بوده یا نه، راهش این است که دیگر نزدیک به شبهه نشوید، نه نزدیک به حرام.

ما نمی فهمیم «لعلکم تتقون» یعنی چه. آیا به این معناست که دیگر گناهکار نمی شوی؟! عجبا! این را که قبلا در ماه رجب المرجب شست وشوی گناه داشتیم، این را که قبل شعبان المعظم لباس تقوا پوشیدیم.

اتفاقا برای همین اولیاء تقسیم بندی کردند، گفتند: یک صیام، صیام عام است. صیام عام یعنی این که دیگر من و شما بعد از ماه مبارک رمضان گناه نکنیم.

دردآور است! آیت الله مولوی قندهاری می فرمودند: اگر لطفش نباشد- که معمولا آنها کریمند و لطف دارند- اکثر اهل صیام، صیام عام را هم ندارند. باید ببینیم آیا بعد از ماه مبارک رمضان از گناه بدمان می آید یا نه؟ تازه می گویند این صیام عام است. اگر بدمان می آمد که دیگر گناه نمی کردیم. اگر بدمان می آمد که دیگر دنبال لقمه شبهه ناک و حرام نمی رفتیم. اگر بدمان می آمد دیگر گوشمان به غیبت، تهمت و...، گوش نمی سپرد. اگر بدمان می آمد دیگر زبانمان به غیبت و تهمت و بدبینی و... باز نمی شد. اگر بدمان می آمد، این گوش به موسیقی ها، و ترانه های مبتذل گوش نمی داد. این چشم به گناه، به عکس ها به آن چیزهای... نگاه نمی کرد. در خلوتی، تو هستی و خدای خودت اما داری چه می بینی؟ این ماهواره ها چه دارند به تو نشان می دهند؟ این اینترنت دارد چه به تو نشان می دهد؟ اگر اهل صیام بودیم، دیگر مراقبه می کردیم، نه اینکه حالا یک بار بگذار ببینم چیست، بعد حذفش کنم. اصلا نصف بار هم نمی گذاشتی ببینی. ایشان می فرمایند: صیام عام هم نیست. حالا لطف خداست به عنوان یک تکلیفی که انجام دادیم، بپذیرد.برای همین وقتی پیامبر اعظم(ص) آن خطبه شریف را می خواند، مولی الموالی(ع) بلند می شوند، می پرسند: افضل اعمال در ماه مبارک رمضان چیست؟ می فرمایند: «الورع عن محارم الله عز و جل».(۱) اگر این طور شدیم، اصل تنفر از حرام در ما به وجود می آید.

آیت الله حاج شیخ محمدتقی بروجردی به آن مرد اخلاق و مفسر قرآن، حاج میرزا علی اصغر هرندی فرموده بودند: می دانی اینها کی به این مقام می رسند؟ وقتی متخلق به اخلاق الله گردند.

یک مواقعی می گوییم دیر شده، اما خدا لطف دارد، ان شاءالله خودش جبار است، جبران می کند اما اگر حقیقتش را بخواهید، ما از شوال المکرم، ماه رمضان که تمام شد، باید یک دوره قرنطینه داشته باشیم، قرنطینه روحی، قرنطینه جسمی، چشمم را کنترل کنم، زبانم را کنترل کنم، گوشم را کنترل کنم تا شاید ماه مبارک سال آینده را یک مقداری درک کنم چه شده است.

میرزا علی اصغر هرندی فرمودند: اتفاقا من این حال را پیدا کردم، شب چهارم بود، وارد می شدیم، آقا (منظور آیت الله حاج شیخ محمدتقی بروجردی است) تفسیر داشتند، گفتند: چه حالی هستی؟ گفتم: مثل این که دارم...، گفتند: هنیئا لک.

این حال که انسان شب سوم، چهارم احساس کند دارد ماه می رود. همان چیزی است که زین العابدین(ع) بیان فرمودند. ناله می زدند. هنوز ماه مبارک تمام نشده اما از پانزدهم به بعد دعای وداع را می خواندند؛ ای ماهی که هنوز نیامده ای، می خواهی بروی!

● دعای بزرگان برای درک ماه مبارک

هنوز نرفته اما آنها می فهمند یعنی چه. یک سال انتظار می کشند این ماه بیاید. هیچ موقع برای طول عمر دعا نمی کردند، رجب المرجب می شود، می گویند: خدا! حالا که جان ما را نگرفتی، عاجزانه از تو درخواست می کنیم توفیق مرحمت کنی، ماه مبارک رمضان را درک کنیم.

من این را دیده بودم، مثل یک تصویر جلوی ذهن من است، بزرگانی مثل خود آیت الله مولوی قندهاری، آیت الله مرعشی نجفی، آیت الله بهاءالدینی این گونه بیان می کردند. آیت الله مشکینی هم در رجب المرجب یکی از دعاهایش این بود. با آن لحن خاص و شیرین خودش عزوجل را خطاب می کرد، می گفت: کرم کردی، لطف کردی تا به حال نگه داشتی، به آن کسانی که دوستشان داری، به امام زمانمان، به آقاجانمان ما را نگه دار ماه مبارک رمضان را درک کنیم. ملاکشان هم درک بود. ملاک این نبود که فقط در ماه مبارک رمضان ورود پیدا کنیم، یک روزه ظاهری بگیریم. ما خیلی از این بزرگان را دیدیم که این طور می گفتند. این همه انتظار کشیدند، حالا که رسیدند، می گویند: خدایا! جان ما را نگیر، می خواهیم به ماهی که این حالت و این صفا را دارد، برسیم که به ضیافت الله برسند.

● باز شدن تمامی درهای آسمان

خاتم رسل، محمد مصطفی(ص) فرمودند: «ان ابواب السماء تفتح فی اول لیله من شهر رمضان ولا تغلق الی آخر لیله منه» (۲) همان شب اول ماه مبارک رمضان، پروردگار عالم تمام ابواب آسمان را باز می کند.

ذیل همین روایت، ابوالعرفا بیان فرمودند: شب جمعه ابواب آسمان باز است ولی نه همه آنها، اکثرش، اما ماه مبارک رمضان تمام ابواب «ان ابواب السماء» همه، در شب اول ماه گشوده می گردد و دیگر هم بسته نمی شود. ابواب آسمان منظور آن هفت آسمانی است که آن حالات را دارد که فرمودند: در هر بابی هزار باب است. همه این درب ها باز می شوند.

یکی از اولیاء خدا اواخر عمرشان برای من فرمودند: آیت الله ادیب یک شب به ما نشان داد که ابواب آسمان باز می شود، یک چیز عجیبی بود. من بعد از دیدن مست بودم، نمی دانستم. والله راه منزل را گم کردم یک موقع دیدم من جای دیگر هستم، اصلا فقط دارم همین طوری می روم!

آن قدر چیزهای عجیبی هست که ما نمی فهمیم. بالاخره آنها می بینند. چشمی که گناه بین نیست، امام زمان بین است. چشمی که گناه بین نیست، ابواب آسمان را می بیند، این فتوح را می بیند. چشمی که گناه نکند، همه اینها را می شود ببیند. ما نمی فهمیم، تعجب می کنیم.

اگر من و شما سیصد سال پیش بودیم، آن زمان می گفتند: پاره های آهن به هم وصل می شود، انسان ها در آن می نشینند و بالا می روند، می خندیدیم، می گفتیم: این آقا زیادی مطالعه کرده، سیم ها روی هم افتاده. مگر ممکن است؟! جاذبه زمین یک پرکاه را می گیرد، این آقا می گوید: پاره های آهن به هم وصل می شود و بعد در آسمان می رود؟! چه دارد می گوید؟! ولی امروز معما حل شده.

همین ابوالعرفا معمولا حرف نمی زدند و سرشان پایین بود. من آقا را دیده بودم، گاهی هم عبا را تا می کردند، زیر بغل می گرفتند و راه می رفتند، سر هم همیشه زیر بود. جالب است، بعضی از این کسانی را که می شناختند، همین طور که سرشان پایین بود و به ذکر مشغول بودند، می گفتند: سلام آقای فلانی! معلوم بود که می بیند. همه هم می دانستند که آقا این طور است. دیگران هم یک موقع هایی سلام می کردند، ایشان جواب می داد، اما مشغول به ذکر بود، اصلا کاری به اطراف نداشت. وقتی تازه در ایران برای کلانتری های آن موقع بی سیم آمده بود، آقا دیده بودند که این صدا می دهد، سوال کرده بودند: این چیست؟ گفتند: آقا! به این بی سیم می گویند، یک چیزی است که اینها با هم حرف می زنند. آقا بیان فرموده بودند: عجب! چندی دیگر اینها کوچک هایش هم می آید، مردم هم دارند. گفتند: نه آقا! این بی سیم است، مال این هاست. نمی شود کوچک هایش بیاید. گفتند: نه، به نظرم کوچک هایش هم می آید، مردم هم دارند. گفتند: آقا پیرمرد است، یک آدم حوزوی، چه می فهمد الکترونیک چیست و... حالا آقا که نمی فهمد، بگذار بگوییم بله، چه کار کنیم آقا به این گیر داده. گفتیم: بله آقا، شاید همین طور است. نفهمیدند که ایشان می دانست موبایل می آید و کوچک آن دست همه هست.

مردان خدا این طور هستند، می بینند، ما نمی فهمیم. ما چه می فهمیم که این ابواب آسمان باز می شود، هر دری هزار در، غوغا، محشر، بعد آسمان دوم می رود و...! چه می فهمیم؟! ما داستان می شنویم. از یک جهت هم حق با ماست، چون نمی فهمیم.

آن وقت از این ابواب چه می ریزد؟ در این ضیافت الله، این مهمانی پروردگار عالم، اول چیزی که به انسان مرحمت می کنند علم است یک چیزی شبیه علم لدنی، بل علم لدنی. منتها نسبی است. علم هم درجات دارد. همانطور که ایمان درجات دارد و نسبی است، آن هم براساس آن تقوای اولیه و بعد تقوای ثانویه که دیگر تنفر از گناه دارد، «لعلکم تتقون» و به آن ضیافت الله ورود پیدا کند، نسبی است.

۱- بحارالأنوار، ج: ۲۴، ص: ۰۹۱، باب: ۶۲۱

۲-بحارالانوار، ج: ۳۹، ص: ۴۴۳، باب: ۶۴

آیت الله روح الله قرهی