دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

هرمنوتیك حقوقی


هرمنوتیك حقوقی

هرمنوتیك حقوقی رشته ای است كه به مطالعه فرایند تفسیر متون حقوقی می پردازد در این مقاله, سابقهٔ هرمنوتیك حقوقی, به زمان تدوین كلاسیك حقوق یونان و روم باستان ارجاع داده شده و ظهور آن با رواج و پذیرش حقوق روم در قرون وسطی هم زمان دانسته شده است

هرمنوتیك‌ حقوقی رشته‌ای است كه به مطالعه فرایند تفسیر متون حقوقی می‌پردازد. در این مقاله، سابقهٔ هرمنوتیك حقوقی، به زمان تدوین كلاسیك حقوق یونان و روم باستان ارجاع داده شده و ظهور آن با رواج و پذیرش حقوق روم در قرون وسطی هم‌زمان دانسته شده است. حفظ، تفسیر، و انتقال متون مهم حقوق روم منجر به ظهور رشته خاص هرمنوتیك گردید. در دوره‌های بعد و به ویژه در دوران بحران یا نوسازی سنت حقوقی، مشكلات متن، تفسیر و معنا در قوانین، منجر به احیای دغدغه‌ها و سنت‌های هرمنوتیك حقوقی گردید. در بخش نخست این مقاله، ریشه لغوی واژه هرمنوتیك تشریح و پس از آن تاریخ‌چه‌ كوتاهی از هرمنوتیك حقوقی بیان می‌گردد. در بخش دوم، رابطه هرمنوتیك و حقوق مورد بررسی قرار می‌گیرد. فلسفه زبان، رویه قضایی و هرمنوتیك, بخش سوم مقاله را تشكیل می‌دهد؛ در همین بخش تعریف گادامر از هرمنوتیك حقوقی و مشكلات فرا روی هرمنوتیك مورد بررسی قرار می‌گیرد. در بخش پایانی مقاله مبحثی به نام هرمنوتیك حقوقی انتقادی عرضه می‌گردد كه در آن، رویكردهای مختلف مكاتب نوین حقوقی نسبت به مشكل تفسیر متون حقوقی مورد بررسی قرار گرفته است.

هرمنوتیك‌‌ حقوقی از راه مقایسه با رشته مرتبط با آن یعنی خطابه ‌قضایی (forensic rhetoric) كه عبارت از مطالعه, استدلال و متقاعدسازی شفاهی در دادگاه است به مطالعهٔ تفسیر و معنای حقوق مكتوب می¬پردازد. بهترین تعریف برای هرمنوتیك حقوقی این است كه رشته‌ای است كه به مطالعه متن می¬پردازد و سابقهٔ آن به زمان تدوین كلاسیك حقوق یونان و روم باستان باز می¬گردد. هر چند واژهٔ هرمنوتیك برگرفته از پیام‌آور خدای ــ هــرمس ــ است و ارسطو آن را برای عنوان یك اثر خـــود در رابطه با منطق تفسیر به كار برده (Peri hermeneias) اما هرمنوتیك در واقع با رواج و پذیرش حقوق روم در قرون وسطی ظهور یافت. سنت حقوقی روم به طور عمده سنتی مبتنی بر ius scriptum یا حقوق مكتوب و متشكل از قوانین و مقررات مدوّن بود. حفظ، تفسیر، و انتقال متون مهم حقوق روم منجر به ظهور رشته خاص هرمنوتیك گردید. كار آن حفظ، مقابله، ترجمه و به كارگیری متن‌های پراكندهٔ قدیمی و خارجی (لاتین) مربوط به سنت حقوقی در شرایط كنونی و بومی بود كه به لحاظ زمان و مكان بسیار متفاوت از شرایط اصلی حقوق مكتوب بود. در دوره‌های بعد و به ویژه در دوران بحران یا نوسازی سنت حقوقی، مشكلات متن، تفسیر و معنا در قوانین، منجر به احیای دغدغه‌ها و سنت‌های هرمنوتیك حقوقی ¬گردید.

۱) حقوق، لغت‌شناسی و هرمنوتیك

نخستین معنای واژهٔ ”هرمنوتیك“ برگرفته از نقش خدای یونان، هرمس، است كه گفته شده پیام‌های خدایان را به عالم فانی می¬آورد. هرمس زبان خدایان را به صورت گفتار انسان‌ها ترجمه می‌كرد و به همین دلیل به اتفاق همتای لاتینی خود, مركوری، نماد كار ترجمه بین نظام‌ها، زمان‌ها و مكان‌های مختلف گردید, تا جایی كه هرمس حامل و ابلاغ كننده سخنان، فصاحت و اقتدار خدایان بود و وظیفه او همیشه به مسئلهٔ حقوق پیوند خورده بود. هرمنوتیك، بنا بر كلی‌ترین تعریف خود، مشكل معنا و تفسیر را با دسترسی به منبع الهی و روح تمام قوانین بشری شناسایی نمود. پس هرمنوتیك، فن تفسیر را با فن آشكارسازی و ترجمهٔ پیام‌های غریب یا پنهانِ خداوند یا نویسنده دیرآشنای قوانین مرتبط ساخت. هر چند الگوی عمدهٔ هرمنوتیك ادبیِ پس از دورهٔ یونان و روم باستان، الگوی الهیاتی بود و به تعبیر و تفسیر متون مقدس و شرعیات یا قوانین كلیسا اهتمام داشت، اما سنتی از هرمنوتیك حقوقی نیز به موازات آن وجود داشت. الگوی عرفی هرمنوتیك حقوقی در آغاز و تقریباً به طور متناقض, پیرامون دو مجموعه قوانین عمدهٔ حقوق روم، ”الواح دوازده‌گانه“(The Twelve Tables) متعلق به قرن پنجم قبل از میلاد و ”مجموعه قوانین مدنی“ (Corpus iuris civils) متعلق به قرن ششم شكل گرفت. این دو مجموعه قوانین، اگرچه از نظر شكل كاملاً متفاوت بودند، هر دو می‌كوشیدند مجموعه قوانین الهی و مطلق را به گونه¬ای بیان كنند تا نیازی به تفسیر نباشد. الواح دوازده‌گانه، به موضوعات حقوقی مورد اختلاف مـــی‌پرداخت و هدف از آن این بود كه با استفاده از كتابت، حل و فصل این گونه مسایل را از دست پاپ، كه مفسر قوانین بود، خارج كند. امپراتور روم شرقی، ژوستنین نیز مجموعه قوانین گستردهٔ حقوق روم را به طور رسمی اعلام كرد و این دستور خود را ضمیمهٔ آن نمود كه: ”هیچ كس ـ نه آن‌هایی كه در حــال حاضر مجری قـوانین هستند و نه آن‌هایی كه در آینده مـجری قانون خواهند بود ـ نمی‌تواند تصور نگارش تفسیر بر این قوانین را به خود راه دهد“؛ اندكی بعد در توضیح آن، آورده شد كه تفسیر و تحریف قانون یكسان تلقی می‌شود. بنابراین حقوق‌دان یا كسی كه در حوزهٔ هرمنوتیك حقوقی كار مــی¬كرد، در اصل باید قانون را شناخته و از آن اطاعت مـــی‌كرد نه این‌كه آن را تفسیر می¬نمود؛ دقیقاً به دلیل آن‌كه مرجعیت قانون بسیار بیش‌تر از هر گونه تفسیر بود.

اما هرمس, سارق هم بود: او كلام خدایان را سرقت كرده در بافتی سكولار و نو ارایه كرده بود. گذر زمان و تغییر شرایط و اوضاع و احوال اجرای قوانین، مقتضی تفسیر آن است. هر جا كه شرایط تغییر می‌كرد یا زمان باعث می‌شد كه حقوق مكتوب كم‌تر با بافت جدید تناسب داشته باشد، قاضی مجبور بود نخست با استفاده از فرض و سپس با قیاس، آن را اجرا نماید. بنابراین فن هرمنوتیك به طور پنهان به صورت مكمل حقوق مكتوب و وضع معانی جدید در قالب بازسازی متن عمل می‌كرد و ضمناً اختیار قانون‌گذار را به سرقت می¬برد هرچند این كار در پوشش نظارت یا در قالب خودپنهان‌سازی مفسر حقوقی صورت می‌گرفت.

هرمنوتیك حقوقی، در دوره‌های یونان و روم باستان، و به ویژه در زمان پذیرش حقوق روم در قرون وسطی یا ”انقلاب قرن دوازدهم در تفسیر“ از حیث بازسازی واژه شناختیِ ”حق“ یا معنای لغوی و تحت¬اللفظی متون حقوقی, شكل اجرای عملی به خود گرفت. به دلیل محدودیت ناشی از ممنوعیت تفسیر، مفسرین قانون فقط می‌توانستند قوانین حقوقی را به لحاظ دستوری و گرامری و به صورت كلمه به كلمه شرح و توضیح دهند. كار آن‌ها هماهنگ و نظام‌مند ساختن میراث قدیمی و پراكندهٔ متون قانون از طریق درك جزئیات آن به گونه‌ای عمیق‌تر و یافتن راه‌های اِعمال آن در شرایط و بافت عصرِ بعد بود. شارح، نمونهٔ ایده‌آل مفسر حقوقی، كارشناس متبحر معنا اما گمنام، و لغت‌شناس در زمینهٔ حقوق بود كه ادعا داشت بدون هر گونه مداخله بین لفظ قانون و هدف آن، شرایط و قواعد حقوق مكتوب را بازسازی و هماهنگ می‌كند. به این ترتیب، هرمنوتیك، رشته‌ای بود كه از سنت و متن حفاظت می‌كرد.

۲) هرمنوتیك و حقوق (jurisprudence)

شخصیت‌هایی نظیر هرمس و مركوری هم‌چنین حكایت كننده از گذر و تغییر، تردستی، و پرواز كلمات هستند: هرمس ومركوری هم نگهبان هستند و هم اجازهٔ ورود می‌دهند، هم

حفظ می‌كنند و هم خَلق. بُعد دیگر هرمنوتیك حقوقی به سرعت و گریز یا گذر یك قانون

مربوط می‌شود؛ قانونی كه همیشه دارای دو چهره یا تقسیم شده بین منابع الهی و انسانی خود تلقی می‌شد. بنابراین هرمنوتیك با جادو یا هنر نمایش حقوقی و به گفتهٔ كوك، (Coke) با واژه‌های مندرج در قانون نیز ارتباط دارد كه در پس ظاهر عوامانه خود قاموسی از معانی هنری و

حقایق عالمانه را پنهان ساخته‌ است. از این لحاظ هرمنوتیك همواره به طور بالقوه رویه‌ای سیاسی و مداخله‌گرایانه بوده كه طی آن مفسر قانون، معانی جدیدی را خلق می‌كرد و كاربردهای

جدیدی را برای ـ به قول بیكن (Bacon) ـ نثر سرد، واژه‌های خسته یا حروف مردهٔ حقوق

مدون به كار می‌برد. این مفهوم قوی‌تر و مدرن‌تر هرمنوتیك حقوقی در واكنش به روش تفسیر لفظی توسعه یافت و بیش‌تر از طریق كشف مجدد سنت و قانون یونان و روم باستان در دورهٔ رنسانس ظهور یافت. اومانیسم حقوقی، روش تفسیر لفظی را كه مبتنی بر عدم تفكر یا

احترام ”احمقانه“ به گردآوری و افزودن بر حقوق روم در دورهٔ پس از یونان و روم باستان بود، به باد انتقاد گرفت و در عوض به منابع باقی‌مانده از خود حقوق روم روی آورد. اومانیسم به جای اطاعت كوركورانه‌ای كه شارحین از متن و لفظ قانون می‌كردند، به دنبال فهم قانون بر اساس

بافت بیان تاریخی آن بود. به گفتهٔ فرانسوا هاتمن، (Francois Hotman) حقوق روم الگوی مناسبی برای حقوق جدید نبود, بلكه بیان‌گر منافع اموال و امتیازات بورژوازی روم بود و آن را باید

بر اساس همان بافت اجتماعی و سیاسی درك كرد (و به همان بافت محدود نمود). قواعد

روش هرمنوتیك حقوقی كه به وسیلهٔ اومانیست‌ها ابداع شد و ژاك كوژاس، (Jacques Cujas) آندریا آلیچاتو، (Andrea Aliciato) و فرانسوا هاتمن در اروپای برّی و كریستوفر سنت

جرمن (Christopher St German) و بعدها سِر فرانسیس بیكن (Sir Francis Bacon) و سِر ادوارد كوك (Sir Edward Coke) در انگلستان اهتمام خاص به آن داشتند مستلزم حساسیت واژه‌شناختی و آگاهی به معانی بیانی بسیار قوی‌تری بود.

مترجم: بهروز جندقی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.