چهارشنبه, ۲۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 12 February, 2025
مدار صفر درجه
![مدار صفر درجه](/web/imgs/16/143/3k0re1.jpeg)
اقتباس از آثار شاخص ادبی برای تولید فیلمهای سینمایی در ایران، همیشه جزو موضوعات بحث برانگیز بوده است. اگر در ذهن تان، از فیلمهای سینمای کلاسیک جهان گرفته تا سینمای امروز را مرور کنید، می بینید که اکثر آنها بر پایه یک اثر ادبی ساخته شده اند که اگر بخواهیم فقط عنوان این فیلمها را بیاوریم، فهرست بلندبالایی خواهد شد که بسیاری از آنها، تجربه های موفقی هم بوده اند. در جایی خواندم که حدود یک چهارم فیلمهای سینمای جهان، اقتباسهای ادبی بوده اند، اما پرسشی که پس از خواندن این نکته به ذهن من خطور کرد، احتمالاً همان سؤالی است که الان در ذهن شماست: «سینمای ما چقدر از ادبیات ارزشمند سرزمینش، استفاده کرده است؟! »
● فهرست کوتاه اقتباس ادبی در سینمای ایران
با اینکه اقتباس ادبی در سینمای ایران سابقه دارد، ولی جز در مواردی انگشت شمار، این اتفاق، به نتایج خوب و ماندگاری ختم نشده است. تنگسیر، آرامش در حضور دیگران، خاک، شوهر آهوخانم، بوف کور، داش آکل، گاو، عزاداران بیل، سایه های بلند باد، شازده احتجاب، دایره مینا و چند اثر دیگر، از جمله اقتباسهایی هستند که تاکنون، سینمای ایران، برای خلق آثارش از آنها بهره گرفته است.
جریانی که شروع آن، به سینمای پیش از انقلاب بر می گشت و هرچه ادامه یافت و به این روزها رسید، کمرنگ و کمرنگ تر شد، تا آنجا که فیلمهای ساخته شده بر اساس آثار ادبی در سینمای پس از انقلاب، از تعداد انگشتان دو دست هم تجاوز نکرد!
«نیمه پنهان» ساخته تهمینه میلانی و بر اساس داستان «بعد از عشق» نوشته فریده گلبو، «درخت گلابی» ساخته داریوش مهرجویی و بر اساس داستانی از گلی ترقی، «مهمان مامان» باز هم ساخته داریوش مهرجویی و بر اساس داستانی از هوشنگ مرادی کرمانی، «گاو خونی» ساخته بهروز افخمی و بر اساس رمان مشهور جعفر مدرس صادقی، «اتوبوس شب» ساخته کیومرث پوراحمد و بر اساس «داستانهای شهر جنگی» حبیب احمدزاده و «پاداش سکوت» ساخته مازیار میری و بر اساس داستان «من قاتل پسرتان هستم» احمد دهقان، تجربه های نسبتاً موفق اقتباسهای ادبی سینمای ایران در سه دهه اخیر بوده اند.
اتفاقی که بیشتر، نتیجه علایق شخصی سازندگان این آثار به بعضی از داستانها بوده و هیچ عامل دیگری همچون «نیازسنجی مخاطبان» یا «ارزش گذاری به متون ادبی فارسی» یا «بهره گیری از ظرفیت بالای ادبیات ایران در جهت رفع مشکلات فیلمنامه ای سینمای ایران»، بر شکل گیری و جهت دهی این اتفاق مؤثر نبوده است. اما سؤال همچنان به قوت خود باقی است: «چرا اقتباس ادبی در سینمای ایران به جریان تبدیل نشده است؟! »
▪ مقصر: ادبیات یا سینما؟
به نظر نویسندگان، فیلمسازان ایرانی اهل کتاب و مطالعه نیستند و اصلاً ادبیات را نمی شناسند. به نظر نویسندگان، سینماگران وقتی می خواهند از یک اثر ادبی (قصه، داستان، رمان و...) اقتباس کنند، به جای اینکه خودشان را تا حد ادبیات بالا بیاورند، می خواهند آن را در حد اندیشه خود پایین بیاورند!
مسأله دیگر (که مشکل عمومی نویسندگان ادبی در مواجهه با نویسندگان فیلمنامه یا کارگردانانی است که قصد ساختن فیلمی بر اساس نوشته آنان را دارند) دست بردن در اثر ادبی است.
به باور نویسندگان آثار ادبی، اگر برای تبدیل یک داستان به فیلمنامه، قرار است تغییراتی در اثر ادبی اعمال شود، این اتفاق باید با مشورت نویسنده متن باشد تا صاحب اثر هم در جریان تغییرات اعمال شده قرار گیرد و بتواند نویسنده فیلمنامه یا کارگردان را، در دستیابی هر چه بیشتر و بهتر به مضمون مورد نظر خود، یاری کند. اتفاقی که معمولاً نمی افتد و باعث نارضایتی اکثر نویسندگانی می شود که فیلمی بر اساس نوشته آنها ساخته شده است.
نکته آخر آنکه به نظر نویسندگان، سینمای ایران هنوز به آن حد از بلوغ و توانایی ساختاری و تکنیکی نرسیده که بتواند برای اقتباس از بعضی آثار ادبی، پا پیش بگذارد. مثلاً این سینما با چه ابزاری می تواند سراغ «منطق الطیر» عطار برود و اثری سینمایی بر مبنای این شاهکار عرفانی ایرانی بسازد؟! حالا به این فهرست، لیلی و مجنون، خسرو و شیرین و صدها اثری که به واسطه وجه دراماتیک قدرتمندی که دارند راحت تر به تصویر تبدیل می شوند، را هم اضافه کنید.
از سوی دیگر، برخی سینماگران ایرانی هم معتقدند نویسندگان ایرانی، بسیار انتزاعی می نویسند و یک اثر انتزاعی، قابلیت برگردان شدن به زبان تصویر را ندارد.از نظر این سینماگران، تعدد شخصیتها در یک داستان، ضعف زبانی و تصویری، عدم پردازش درست موقعیتها و آدمها و بی توجهی ادبیات داستانی امروز نسبت به مسایل روز جامعه، از مهمترین دلایلی است که باعث بی رغبتی سینماگران برای ساخت فیلم بر اساس آثار ادبی شده است.
● قهر ادبیات و سینما
به هر حال آنچه در حال حاضر به چشم می آید این است که اقتباسهای سینمایی از ادبیات این سرزمین، در مقایسه با حجم آثاری که در سینمای ایران تولید می شود، بسیار اندک و ناچیز است و این مسأله نشان می دهد در کشور ما، پیوندی میان ادبیات و سینمایش وجود ندارد، در حالی که ادبیات فارسی ایران، گنجینه عظیمی است برای کسانی که دستی در سینما دارند و می خواهند از این سرمایه ارزشمند استفاده کنند.
شاید راهکارهایی شبیه تشکیل شورای اقتباس ادبی در بنیاد فارابی، اضافه کردن جایزه سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه اقتباسی در جشنواره فجر و گرایش «سیمافیلم» به ساخت آثاری بر اساس متون ادبی، باید به شکل هدفمندتر و با شتاب بیشتری صورت بگیرد و باید در کنار این مراکز، راهکارهای تازه تری نیز، برای رسیدن به یک نتیجه مطلوب مورد توجه قرار بگیرد تا وضعیت مناسب تری را برای تعامل بیشتر ادبیات و سینما در این سرزمین فراهم آورد.
باید دید چه وقت تهیه کننده خصوصی خطر این ریسک را خواهد پذیرفت که امتیاز رمانهای مشهور ایرانی را خریداری کند و یا چه وقت یک تهیه کننده دولتی، خود را موظف به این خواهد دانست که قدمی در راه گسترش ادبیات این سرزمین در عرصه سینما بردارد و یا یافتن پاسخی برای این پرسش که ادبیاتی ها چه وقت از سختگیریهای بی مورد خود دست برخواهند داشت و به سینما روی خوش نشان خواهند داد؟!
حتماً یافتن پاسخی برای این پرسشها، امیدی برای باز شدن این گره کور ایجاد خواهد کرد.
خدیجه زمانیان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست