جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

دكترین مهدویت و كاركرد آن از منظر انسان شناسی و جامعه شناسی


دكترین مهدویت و كاركرد آن از منظر انسان شناسی و جامعه شناسی

دكترین مهدویت, آموزه و اعتقادی دینی بر محور فرهنگ مهدوی است كه در دو عصر غیبت و ظهور توانایی و قابلیت نظریه پردازی و ارائه راه حل های راهبردی در حوزه های متفاوت انسانی و اجتماعی را داراست, به گونه ای كه می توان بر اساس این دكترین در عرصه فردی و اجتماعی نظریه پردازی نمود

دكترین مهدویت، آموزه و اعتقادی دینی بر محور فرهنگ مهدوی است كه در دو عصر غیبت و ظهور توانایی و قابلیت نظریه پردازی و ارائه راه حل های راهبردی در حوزه های متفاوت انسانی و اجتماعی را داراست، به گونه ای كه می توان بر اساس این دكترین در عرصه فردی و اجتماعی نظریه پردازی نمود. تفسیر مهدوی از دین مدخل و منظریست كه از تمامی دیگر مولفه‌ها و آموزه های دینی تفسیری ژرف و عمیق ارائه می دهد و علاوه بر آن كه خود مولفه ای از مولفه های دینی است و در كنار دیگر آموزه ها می نشیند اما ساختار و بنیادی است كه همه ی دیگر آموزه های اعتقادی و اجتماعی توسط آن قرائت می پذیرند و از آن دیدگاه نگریسته می شوند. این مقاله می كوشد تا كاركرد و تاثیر دكترین مهدویت را در دو حوزه انسان شناسی و جامعه شناسی در عصر غیبت و ظهور مورد تامل قرار دهد.

● مقدمه

در میان مؤلفه‌های دینی متشكّل از آموزه‌های اعتقادی، اخلاقی و آداب دینی (احكام)، می‌توان بر حسب اولویت و اهمیت آموزه‌ها، یك تقسیم بندی ساختاری ارائه داد. هر یك از آموزه ها و تعالیم دینی نسبت به یكدیگر از رتبه و درجه خاصی از اهمیت و اولویت برخوردار هستند و در امر دین‌داری و رسیدن به كمال دینی نقش ویژه‌ای را ایفا می‌كنند، به طوری كه نمی‌توان گفت تمامی تعالیم دینی در امر دین‌شناسی و دین‌داری از اهمیت یكسانی برخوردار هستند. همین امر كه در تعالیم دینی از سلسله مراتب مفاهیم تكلیفی و وضعی استفاده شده و در قوانین جزایی و حقوقی برای هر یك از امور پاداش و جریمهٔ خاصی لحاظ گردیده است، خود دلیل این است كه نوعی اولویت بندی مورد توجّه دین قرار گرفته است. در واقع، این تفاوت‌ها به مؤمنان اهمیت و میزان ارزش اعمال را گوشزد می‌كند.

حال با توجّه به اولویت بندی میان تعالیم دینی، اگر به اعتقاد یا آموزه‌ای دینی اهمیت لازم و شایسته داده نشود یا بی جهت به امری كه از ارزش دینی كمتری برخوردار است، بیش از اندازه اهمیت دهیم، در هر دو صورت حقِّ آموزه‌های دینی را ادا ننموده و به آن‌ها ارزش لازم را نداده‌ایم، در حالی كه لازم است شأن و منزلت تعالیم دینی متناسب با توصیه‌های وحیانی حفظ شود و از افراط و تفریط پرهیز گردد. در واقع، اگر مؤمنان اعتقادی بنیادین و دینی را به اندازه‌ای كه مورد توجّه دین قرار دارد، اهمیت ندهند و به آن بی اعتنا باشند، مثل آن می‌ماند كه انسان لباس با ارزش و گران قیمت را در جایگاه خود استفاده نكند یا این‌كه دانش‌آموزی در لحظات پایانی جلسه امتحان كه به دو پرسش پاسخ نداده، به جای پاسخ دادن به سؤال سه نمره‌ای به سؤال نیم نمره‌ای بپردازد و به جای پاسخ به سؤال مهم‌تر، توجّه خود را به سؤال كم اهمیت‌تر معطوف سازد.بی‌تردید در نظام آموزه‌ای تمامی ادیان نوعی رتبه‌بندی میان تعالیم به چشم می‌خورد و پاره‌ای از مؤلفه‌های دینی نسبت به دیگر مؤلفه‌ها، از ارزش ساختاری و بنیادین برخوردار است. مثلاً در تمامی ادیان ابراهیمی و غیر ابراهیمی مسأله وجود خداوند، عالم پس از مرگ، جاودانگی، نبوّت، سعادت، امید و رضایت نسبت به زندگی و هستی، نجات و رستگاری، اصلاح جهانی یا منجی‌گرایی و امثال آن مورد توجّه خاص قرار گرفته است، به طوری كه هیچ دینی از پاسخ به این پرسش‌ها بی‌نیاز نیست و بر خود وظیفه می‌داند كه به این پرسش‌های وجودی مؤمنان و پیروان خویش پاسخی منطقی و رضایت بخش دهد.

در مقاله حاضر، ابتدا به این مسأله پرداخته شده است كه چرا از مسأله مهدویت كه در منابع دینی و تمدّن اسلامی موقعیت حساسی دارد، در حوزه انسان شناسی و جامعه شناسی، استفاده لازم نمی‌شود؟ آموزه‌ای كه تعیین كنندهٔ حركت جوامع، فلسفه تاریخ و وظایف مؤمنان‌ چه قبل از ظهور و چه بعد از ظهور‌برای رسیدن به یك جامعه ایده‌آل همراه با انسان‌های متعالی است. سپس به این مسأله پرداخته شده كه چرا فرهنگ مهدویت در بنیان‌های اصلی زندگی مسلمانان و در نظریه پردازی‌های آنان مهجور و متروك مانده است؟ در حالی كه مهدویت از مباحث مشترك مذاهب اسلامی است و بیش‌ترین تأثیر فردی و اجتماعی را در طول تاریخ تمدّن و فرهنگ اسلامی داشته است. بررسی مدعیان دروغین مهدویت در تاریخ اسلامی خود بیانگر اهمیت و منزلتی است كه این موضوع در نزد مسلمانان و همه فرقه‌های اسلامی داشته است. با وجود این، از مسأله مهدویت برای نظریه‌پردازی در قلمروهای متفاوت انسانی و اجتماعی كمك گرفته نمی‌شود و توانایی و قابلیت آن مورد غفلت واقع شده است.

● تعریف اصطلاح دكترین

طبق پژوهش‌های مذكور در دائرهٔ المعارف دین[۱] و بیش‌تر فرهنگ‌های لغت، دو معنا برای كلمه دكترین (doctrine) بر شمرده شده است: معنای نخست آن « تصدیق نمودن یا اعتقاد داشتن به یك حقیقت»[۲] و معنای دوم آن «آموزه»[۳] و مترادف با كلماتی همچون

«tenet / اعتقاد»، « teaching / آموزه، تعلیم» و « dogma / آیین» می‌باشد. كلمه دكترین در معنای نخست (اعتقاد و باور به یك حقیقت) دارای ساختار فلسفی است، امّا در معنای دوم (آموزه) جنبه عملی آن بیش‌تر است.

از منظر اصطلاح شناسی، كلمه دكترین در علوم متفاوت دارای معانی و كاربردهای جداگانه‌ای است. گاه در علوم سیاسی به كار می‌رود و به معنای طرح و مدل یا یك اصل سیاسی است كه از جانب یك سیاستمدار یا اندیشمند سیاسی مطرح می‌شود مانند «دكترین تساوی انسان»،[۴] «دكترین ترومن» و « دكترین برژنف»[۵] كه منظور از دكترین در این جا، استراتژی یا نظریهٔ خاص سیاسی است. در علوم تجربی و معارف بشری به معنای تئوری علمی است كه روند اثبات را طی می‌كند، امّا هنوز به مرحله اثبات نرسیده است، مانند «دكترین تكامل»[۶] كه در این حالت « دكترین» به معنای آموزه نیست و منظور از آن تئوری است.

در ادیان و مذاهب از واژه دكترین آموزه­های مذهبی و كلامی اراده می­گردد كه بنیادین و اصیل، امری بدیهی و فوق چون و چرا، دارای مبنای استوار در متون دینی، مورد اعتقاد مؤمنان و دارای جنبه عملی و راهبردی باشد، مانند «دكترین بودا»، «دكترین مایا» و «دكترین مهدویت».

در آیین مسیحیان اصطلاحِ «دكترین» یا «دگما» به معنای آموزه­هایی است كه برای پیروانش رستگاری را به ارمغان می­آورد[۷]. در دائرهٔالمعارف كاتولیك آمده است كه این اصطلاح برای « تعالیم مذهبی شفاهی[۸]» یا «تبشیرهای انجیل[۹]» به­كار می­رود.[۱۰] در آیین یهودیان نیز به معنای «آموزه یا تعلیم» است كه بیش­تر برای تعالیم تورات به­كار برده می­شود. در اسلام منظور از آن آموزه یا آموزه­های اعتقادی و كلامی است كه هم اصیل و بنیادین است و هم جنبه راهبردی دارد.[۱۱] گاه بر حسب استعمال و به مقتضای اضافه شدن «دكترین» به آموزه­ای دینی همچون «مهدویت» از آن معانی­ای همچون فلسفه[۱۲]، مكتب فكری[۱۳] و نوعی گرایش[۱۴] می­توان استنباط نمود، مانند «دكترین مهدویت» كه به معنای « فلسفه مهدویت» و «مكتب فكری مهدویت» و «مهدویت گرایی» است.

● اصطلاح شناسی دكترین مهدویت

بعضی از مؤلفه­های دینی دارای محوریت است و از آن­ها به آموزه­های اعتقادی یا «دكترین» تعبیر می­شود. مثلاً در آیین بودایی مسأله « دوهكه»[۱۵] یا رهایی از رنج و رسیدن به نیروانا چنان اهمیت دارد كه از آن به «دكترین دوهكه یا دكترین بودا» یاد گردیده است یا در آیین هندو از مسأله « مایا » كه به معنای غیر واقعی و سراب بودن جهان و ماسوایِ برهمن است، به «دكترین مایا»[۱۶] تعبیر شده است.[۱۷]

از جمله اعتقاداتی كه در اسلام از منزلت و مقامی اصیل و بنیادین برخوردار است، مسألهٔ مهدویت است كه قابل تطبیق با مسأله «موعود گرایی یا منجی گرایی[۱۸]»، « نجات یا رستگاری[۱۹]» و «هزاره گرایی[۲۰]» در دیگر ادیان می باشد. مسأله نجات و حكومت جهانی مهدوی در نزد فرقه­های اسلامی از وفاق جمعی برخوردار است و در متون روایی فرقه­های اسلامی همچون صحاح سته (كتاب­های ششگانه ) از احادیث صحیح ذیل چهار عنوان از آن سخن گفته شده است: ۱ـ كتاب المهدی ۲ـ باب الفتن ( آشوب و فتنه­ها) ۳ـ باب الملاحم (آشوب­های بزرگ) ۴ـ اشراط الساعه (علایم روز قیامت) و هیچ یك از مذاهب اسلامی در آن تردید ندارند و هر چند در چگونگی و كیفیت مسأله مهدویت در میان مذاهب اسلامی، اختلافاتی به چشم می­خورد، در بنیادی و اصیل بودن و حتمیت وقوع آن هیچ­گونه اختلافی میان آن­ها وجود ندارد.

ازطرف دیگر با توجه به تكرار و بسامد مسأله مهدویت در متون دینی فریقین (شیعه/ سنی) به نظر می­رسد كه مسأله مهدویت از مشترك­ترین و مورد وفاق­ترین مباحث در اعتقادات اسلامی است كه همه مذاهب اسلامی آن را تصدیق نموده­اند. از كاركردهای عملی و راهبردی دكترین مهدویت این است كه با این­كه مسأله امامت و خلافت از آسیب پذیرترین و اختلافی­ترین موضوعات در تاریخ اندیشه فریقین شمرده می­شود و اختلافات مذاهب اسلامی با یكدیگر در نخستین امام و خلیفه موجب دسته­بندی­های مذهبی شده است، اما این اختلافات با آمدن و ظهور آخرین امام و خلیفه یعنی امام مهدی۴ به یك اتفاق نظر و وحدت منجر خواهد گشت، گویی سرانجامِ تمامی فرقه های اسلامی با ظهور مهدوی یا دكترین مهدویت به اتحادی اعتقادی تبدیل خواهد شد و همه مسلمانان بر سر سفره نبوی با قرائتی مهدوی با یكدیگر دست دوستی خواهند داد و به پرستش خداوند خواهند پرداخت. در واقع به تعبیر قرآن امام مهدی۴ تجلّی بخش بازگشت همه امور به خداوند خواهد بود[۲۱] و همه انسان­ها را به یك امّت تبدیل خواهد نمود.[۲۲]

اگر مقام و منزلت مسأله مهدویت در منابع دینی شیعه و اهل سنت بررسی شود، بی تردید تصدیق می­گردد كه از این مؤلفهٔ دینی می­توان به عنوان یك نظریه اعتقادی ـ جهانی استفاده نمود كه قابلیت تفسیر حوزه­های متفاوت حیات فردی و جمعی همچون سیاست، حكومت، اقتصاد، مدیریت، انسان شناسی، روان شناسی، جامعه شناسی و امثال آن را داراست، به طوری كه می­توان نظریه­ها و الگوهای متفاوتی را در این ساحت­ها بر اساس فرهنگ مهدویت ارائه داد.

منظور از دكترین مهدویت مجموعه آموزه­هایی است كه بر محور مهدویت می­باشد و می­توان از آن آموزه­ها، چه پیش از عصر ظهور و چه پس از عصر ظهور، در ارائه راه حل­های كاربردی و طرح نظریه­های راهبردی در حوزه­های متفاوت، استفاده نمود. در تفكر و نظام فكری مسلمانان، دكترین مهدویت شاخصی انسجام بخش و سامان دهنده است كه در بسیاری از نظریه پردازی­ها و ارائه الگوهای فكری می تواند حضور داشته باشد.

در طول تاریخ شیعه از بحث مهدویت برای نظریه­پردازی در موضوع حكومت و دولت، شرایط و ویژگی­های حاكمان در عصر غیبت و نحوه اداره جامعه توسط آنان استفاده می­شده است و فقها و علمای اسلام مسألهٔ مهدویت را به عنوان یك اصل و پارادایم مورد بحث و گفت­وگو قرار می­داده­اند و هیچ فقیهی نبوده كه در عصر غیبت برای موضوعاتی همچون حكومت، ولایت، خلافت، و ویژگی­های حاكمان به روایاتی كه در باب امامت، مهدویت و شخصیت حضرت ولیّ عصر۴ آمده است، استناد نكرده باشد، امّا متأسفانه این توجّه به فرهنگ مهدویت منحصر به همین حوزه بوده و در دیگر ساحت­ها كمتر مورد توجّه قرار گرفته است، در حالی كه می­توان از مسأله مهدویت نه تنها در عرصه تئوری­های حكومت، بلكه در عرصه فلسفه تاریخ، فلسفه سیاسی، علوم اجتماعی و دیگر حوزه­ها استفاده نمود و آن را در نحوه مدیریت جامعه، اقتصاد، نحوه فقر زدایی، رفتار سازمانی، روابط و مناسبات اجتماعی، قانونمند سازی و قانون پذیری جامعه، انسان شناسی، روان شناسی و دیگر موارد به­كار گرفت. در باور اسلامی، ظهور امام مهدی۴ سامان بخشِ همه این عرصه­ها است و محدود به یك زمینه نمی­شود، لیكن تا كنون توجّه به فرهنگ مهدویت تنها در عرصه سیاسی و حكومتی بوده و متأسفانه نگاه فراگیر و گسترده به آن نشده است.

توجّه مستمر و پیوسته به دكترین مهدویت و حضور آن در قلمروهای گوناگون، مانند توجّه و مراقبتی كه یك بیمار قلبی در همه حالات به وضعیت قلبی خود دارد. این شخص در هنگام غذا خوردن، خوابیدن، ورزش، مسافرت و هرگونه فعالیت دیگر توجه دارد كه شرایط زندگی و برنامه­های او سازگار و هماهنگ با وضعیت قلبش باشد. همچنین مهدویت نیز به مثابه قلب اندیشه اسلامی باید در تمامی شؤون زندگی حاكمیت داشته و جهت بخش باشد، نه این­كه توجّه به مهدویت در حاشیه نظریه پردازی قرار گیرد و آن را یك امر تاریخی و گاه اسطوره ­گرایانه تلقّی كنیم.

مسأله مهدویت در تفكّر دینی پس از این­كه دوره امامت امام مهدی۴ آغاز گردید، نسبت به بسیاری از دیگر اعتقادات اسلامی از رتبه و مقامی برتر برخوردار است. از كاركردهای مهدویت گرایی این است كه تمامی قرائت­های رسمی و غیر رسمی از مذاهب و ادیان با ظهور مهدوی تصحیح خواهد شد و ظهور ایشان ارمغان­آور تفسیری وحیانی و مطابق با منطق وحیانی تمامی انبیای پیشین می­باشد كه به اختلافات مذهبی پایان خواهد داد. بنابراین، ادبیات و فرهنگ مهدوی مدخلی است كه تمامی اعتقادات اسلامی و حتی نظام اعتقادی دیگر ادیان از آن منظر نگریسته می­شود و در عین حال كه مهدویت قسیم دیگر اعتقادات همچون توحید، نبوت، معاد و امثال آن است، امّا شاخصه مهمّی دارد كه آن را حتّی از نبوّت رسولان ممتاز می­سازد و به آن، شایستگی احراز جایگاه یك دكترین جهانی را می­دهد و آن تمامیت بخشی و تكمیل كاركردهای تمامی انبیا در طول تاریخ بشر، به وحدت رساندن تمامی آموزه­های ادیان گذشته، تفسیر خالص و توانا از اعتقادات دینی و قطعی بودن تحقّق این ایده آل و آرمان دینی است.

نویسنده:رضی موسوی گیلانی

منابع فارسی:

ابن حنبل، احمد، دارصادر، بیروت، بدون تاریخ.

ابن طاووس، رضی الدین ابوالقاسم، الملاحم و الفتن فی ظهور الغائب المنتظر، بیروت، موسسه الوفاء، س ۱۴۰۳.

ابن عربی، محیی الدین، فتوحات مكیه، قم، چاپ حاج اسماعیل هدایتی، ج ۳.

البخاری الجعفی، ابو عبد الله، صحیح البخاری، تحقیق قاسم الشماعی الرفاعی، بیروت، دارالقلم، بیروت، سال ۱۹۸۷.

الیاده، میرچا، دین پژوهی، بهاء الدین خرمشاهی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، س۱۳۷۸، دفتر دوم.

بركات، جمال، فرهنگ اصطلاحات سیاسی، صادق آئینه وند و فیروز حریرچی، تهران، نشر رجاء، س ۱۳۶۸.

البعلبكی، منیر، المورد، الطبعه الخامسه و العشرون، بیروت، دار الملایین، س ۱۹۹۱.

بیهقی، احمد بن حسین، السنن الكبری، بیروت، دار الفكر، س ۲۰۰۳م.

پازاردگاد، بهاءالدین، مكتب های سیاسی، تهران، انتشارات اقبال، بدون تاریخ.

پوپر، كارل، جامعه باز و دشمنانش، ترجمه عزت الله فولادوند، تهران، خوارزمی، س ۱۳۶۵.

پوپر، كارل، درس این قرن، ترجمه علی پایا، تهران، طرح نو، س ۱۳۷۹.

الترمذی، ابو عیسی، الجامع الصحیح، تحقیق ابراهیم عطوه عوض، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج ۴.

تفتازانی، مسعود بن اسعد، شرح المقاصد، تحقیق عمیره عبدالرحمن، قم، الشریف الرضی، (افست)، س ۱۳۷۰.

حائری یزدی، علی، الزام الناصب فی اثبات الحجه الغائب، قم، مكتبه الرضی، س ۱۴۰۴.

حكیمی، محمد، در فجر ساحل، چاپ نهم، قم، دفترانتشارات اسلامی، بدون تاریخ.

حكیمی، محمد رضا، خورشید مغرب، چاپ هفدهم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، س۱۳۷۹.

جهانبگلو، رامین، نقد عقل مدرن، ترجمه حسین سامعی، چاپ دوم، تهران، نشر و پژوهش فروزان روز، س۱۳۷۷.

راسل، برتراند، تاریخ فلسفه غرب، ترجمه، نجف دریابندری، تهران، نشر پرواز، ۱۳۶۵، ج ۲.

راسل، برتراند، تاثیر علم بر اجتماع، ترجمه، محمود حیدریان، تهران، انتشارات بابك، س۲۵۳۵.

سجستانی ازدی، ابوداوود، سنن ابی داوود، تحقیق محمد محیی الدین عبد الحمید، بیروت، المكتبه المصریه، تاریخ نامعلوم.

سروش، عبدالكریم و همكاران، سنت و سكولاریسم، تهران، صراط، س ۱۳۸۱.

سلیمان، كامل، روزگار رهایی، ترجمه علی­اكبر مهدی­پور، چاپ دوم، تهران، نشر آفاق، س۱۴۰۷.

شایگان، داریوش، ادیان و مكتب های فلسفی هند، چاپ پنجم، تهران، امیركبیر، س۱۳۸۳.

شولت، یان آرت، جهانی شدن، مسعود كرباسیان، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، س۱۳۸۲.

صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب­الاثر، تهران، مكتب الصدر، بدون تاریخ.

صدوق، محمد بن علی، الخصال، تصحیح علی اكبر الغفاری، تهران، موسسه النشرالاسلامی، س ۱۳۶۲ ق.

طبرسی، احمد، الاحتجاج، تصحیح ابراهیم بهادری و محمد هادی به، قم، انتشارات اسوه، س ۱۴۱۳.

عطیه الله، احمد، القاموس السیاسی، الطبعه الثالثه، قاهره، دار النهضه العربیه، س ۱۹۶۸

علی بن ابیطالب، نهج البلاغه، گردآوری سید رضی، ترجمه محمد دشتی، تهران، ستاد اقامه نماز، س ۱۳۷۹.

عنایت، حمید، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، بهاءالدین خرمشاهی، چاپ چهارم، تهران، خوارزمی، س ۱۳۸۰، صص ۲۷۴ – ۲۷۱.

فارابی، محمد بن محمد، الجمع بین رأیی الحكمین، بیروت، دار المشرق، س ۱۴۰۵.

فقیه ایمانی، مهدی، الامام المهدی عند أهل السنه، قم، مطبعه الخیام، س ۱۴۰۱.

القزوینی، ابوعبد الله، سنن ابن ماجه، تحقیق محمود حسن نصار، بیروت، دارالكتب العلمیه، سال ۱۹۹۸.

القشیری النیشابوری، ابوالحسن، صحیح مسلم، بیروت، دار ابن حزم، سال ۱۹۹۵.

قندوزی، سلیمان ابن ابراهیم، ینابیع الموده، بیروت، دار الاسوه للطباعه و النشر، س۱۴۱۶ق.

قونوی، صدرالدین، فكوك، محمد خواجوی، تهران، انتشارات مولی، س ۱۳۷۲.

كلینی، محمد بن یعقوب، اصول كافی، تهران، دارالكتب الاسلامیه، س۱۳۶۵.

كورانی،علی، معجم احادیث الامام المهدی، قم، موسسه معارف اسلامی، س ۱۴۱۱.

كورانی، علی، عصر ظهور، عباس جلالی، چاپ دوم، تهران، شركت چاپ و نشر بین الملل سازمان تبلیغات، س ۱۳۷۹.

كونگ، هانس، تاریخ كلیسای كاتولیك، حسن قنبری، قم، مركز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، س ۱۳۸۴.

كهن، آبراهام، گنجینه ای از تلمود، امیرفریدون گرگانی، تهران، انتشارات اساطیر، سال۱۳۸۲.

كیوپیت، دان، دریای ایمان، ترجمه حسن كامشاد، تهران، طرح نو، س ۱۳۷۸.

گلبرك، اتان، كتابخانه ابن طاووس، سید علی قرائی و رسول جعفریان، كتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، س ۱۳۷۱.

المجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، الطبعه الثالثه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، س۱۹۸۳.

مسیح، عیسی، كتاب مقدس، تهران، انجمن كتاب مقدس ایران، س ۱۹۸۳.

المقدسی الشافعی، یوسف بن یحیی، عقد الدرر فی اخبار المنتظر، تصحیح عبد الفتاح محمد حلو، بیروت، مكتبه عالم الفكر، س ۱۹۷۹.

موسوی اصفهانی، سید محمد تقی، مكیال المكارم، سید مهدی حائری قزوینی، چاپ دوم، دفتر تحقیقات و انتشارات بدر، س ۱۳۷۲.

مهدی پور، علی اكبر، قم، كتابنامه حضرت مهدی۴، الهادی، س۱۳۷۵.

نصر، سید حسین، معرفت و معنویت، انشاءالله رحمتی، تهران، دفتر پژوهش و نشر سهروردی، س ۱۳۸۰.

نصر، سید حسین، معرفت و امر قدسی، فرزاد حاجی میرزائی، تهران، نشر فروزان، س۱۳۸۰.

نعمانی، محمد بن ابراهیم ، كتاب غیبت، سید احمدفهری زنجانی، چاپ چهارم، دارالكتب الاسلامیه، سال۱۳۶۲.

نوروزی خیابانی، مهدی، فرهنگ و اصطلاحات سیاسی، چاپ ششم، تهران، نشر نی، س۱۳۷۶.

النیشابوری ابوعبدالله، المستدرك علی الصحیحین، تحقیق محمود مطرجی، بیروت، دارالفكر، س۲۰۰۲.

نیك آئین، امیر و همكاران، واژه های سیاسی، تهران، انتشارات پژوهش، بدون تاریخ.

واترز، مالكوم، جهانی شدن، اسماعیل مردانی گیوی، تهران، سازمان مدیریت صنعتی، س۱۳۷۹.

ونسینك، آرنت یان، المعجم المفهرس لالفاظ الحدیث النبوی، لیدن، مكتبه بریل، س۱۹۳۶.

الهیئه العلمیه فی موسسه نهج البلاغه، قم، موسوعه احادیث امیرالمومنین، اعتماد، س۱۴۱۶ق.

یاسپرس، كارل، مسیح، احمد سمیعی، تهران، خوارزمی، س ۱۳۷۳.

منابع انگلیسی

۱- Babcock Gove, Philip, Websters, third New Internationl Dictoinary, Merriam– Webster, PHILIPPINES( copy right), ۱۹۹۳.

۲- Comstock, W. Richard, The Encyclopedia of Religion,edited by Mircea Eliade , macmillan publishing company, New York, ۱۹۸۷, vol ۴.

۳- Soukhanov, Anne H, American Heritage dictionary, Houghton Mifflin company, Boston, ۱۹۹۲.

۴- William, M. E, New catholic Encyclopedia, second edition, Thomson Gale, washington, D.C, ۲۰۰۳,

[۱] . Richard Comstock, The Encyclopedia of Religion,edited by Mircea Eliade, macmillan publishing company, New York, ۱۹۸۷, vol ۴, pp. ۳۸۴ – ۳۸۵.

[۲] . Affirmation of a thruth .

[۳] . teaching .

[۴] . The doctrine of the equality of man.

۵. ن.ك: مهدی نوروزی خیابانی، فرهنگ و اصطلاحات سیاسی، تهران، نشر نی، ۱۳۷۶، چ ۶، ص ۸۵ (ذیل واژه دكترین ) / و احمد عطیه الله، القاموس السیاسی، قاهره، دار النهضه العربیه، ۱۹۶۸، الطبعه الثالثه، ص ۲۸۷، ( تحت عنوان ترومن).

[۶] . The doctrine of evolution.

[۷] . The Encyclopedia of Religion, vol ۴, p.۳۸۵.

[۸] . CATHECHESIS.

[۹] . KERYGMA.

[۱۰] . M. E. William, New catholic Encyclopedia, second edition, Thomson Gale, washington, D.C, ۲۰۰۳, vol ۴, p. ۸۰۲.

[۱۱] . W. Richard Comstock, op. cit, p. ۳۸۵.

[۱۲] . Philosophy.

[۱۳] . School of thought.

[۱۴] . ism.

[۱۵] . dukkha / duhkha.

[۱۶] . Doctrine of MAYA.

۱۱. «مایا، تخیل جهانی و نیروی سحرآمیز خلقت و نیروی استتار است، جهان را سرابی بس فریبنده پنداشت و واقعیت معادله «آتمان مساوی است با برهمن» را به شیوه طرد ماسوای حق آموخت». ن.ك به: داریوش شایگان، ادیان و مكتب های فلسفی هند، تهران، امیر كبیر، س ۱۳۸۳، چ ۵، ج ۱، ص ۱۴.

[۱۸] . Soteriology.

[۱۹] . Salvation.

[۲۰] . Millenarianism.

منبع:فصلنامه انتظار ، شماره ۱۶


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 5 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.