جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
خارج از محدوده
انسان فقیر، ناچار است در برابر بی ارجی خود نسبت به جامعه بزرگ تر، به زندگی در متن حاشیه ها و حاشیه شهرها تن دهد. این تعبیر اسكار لوییس، جامعه شناس شهری از نمود روشن فقر و انعكاس آن در آیینه تاریك حاشیه نشینی است. ناچاری زندگی و ناگزیری تنفس در متن حاشیه ها، نمایشی صامت را به تصویر می كشد، چنان كه آدمی به خود می آید و درمی یابد كه چطور ناخودآگاه، بنای نهادینه شدن فرهنگ فقر را در برزخ حاشیه نشینی استوار كرده است. در حالی كه عمق یافتن شكاف های اجتماعی و اقتصادی و تمركز امكانات و زیرساخت ها در فضای شهری، انبوهی از جمعیت را به برزخ تجربه نوعی متفاوت از زندگی كشانده است، فقدان زیرساخت های زندگی شهری، درآمد پایین، جمعیت بالا، فقدان مراكز سالم تفریحی، جدایی گزینی فضایی از فضای اصلی شهر و دورافتادگی و رواج انحراف ها در حاشیه ها، بر ترغیب و تقویت فرهنگ فقر و نهادینه شدن آن در پشت دیوار پوشالی شهرها، پای می فشارد. آنچه از پس بررسی ها و آمارهای سربه مهر، خود را فاش می سازد، پرشدن تدریجی گسست و فاصله هراس انگیز میان شهرها و حاشیه ها به مرور زمان و تبدیل حاشیه های دیروز به شهرهای امروز است، اما حاشیه نشینی براساس همین آمارها، پدیده ای است كه از هیچ شهری جدایی نمی پذیرد، حتی از شهری كه خود تا دیروز حاشیه بوده است. برخی بررسی ها حكایت از آن دارند كه حاشیه نشینی در ایران به دنبال رشد شهرها و مهاجرت روستاییان و ساكنان شهرهای كوچك تر به طور مشخص از دهه چهل شكل گرفت، اما رشد آن كند بود. براساس گزارشی از روند رو به رشد حاشیه نشینی در ایران، در دهه چهل، بسیاری از روستاییان زمین های ارزان قیمت درون محدوده شهری را خریداری كردند. اما روند به این نحو ادامه نیافت و روز به روز، حاشیه شهرها، رشد جنون آمیزی یافت. تا سال ۱۳۵۵، غیر از زاغه های داخل تهران كه جمعیتی چند هزار نفری را در دل خود جای داده بود، یك سكونتگاه غیر رسمی در حاشیه شهر به وجود آمد كه اكنون به شهر بدل شده است، آن هم شهری با حاشیه ای مملو از سكونتگاه های غیررسمی.در ابتدا، جمعیت ساكن در این سكونت گاه ها فراتر از ۶۰ هزار نفر نمی رفت یعنی ۳/۱ درصد كل جمعیت تهران. اما تا سال ۷۵، براساس آمار رسمی موجود حدود ۶/۱۸ درصد از جمعیت تهران بزرگ در حاشیه شهر تهران و در سكونتگاه های غیررسمی ساكن بود یعنی حدود ۲ میلیون نفر كه در حال حاضر، به مرزهای ۳ میلیون نفر قدم نهاده است. این وضعیت در بسیاری از شهرهای ایران به ویژه شهرهای بزرگ مانند مشهد، اصفهان و تبریز نیز نمایان است. اعظم خاتم كارشناس مسائل شهری با اشاره به نتایج آمار مربوط به مطالعات طرح مجموعه شهری تهران می گوید: برآوردها از آمارهای سال ۷۵ نشان داد كه ۱۰ درصد جمعیت كلان شهر تهران در شهرك هایی زندگی می كنند كه نه شهر هستند و نه روستا، حتی جز شهرك های برنامه ریزی شده نیز به شمار نمی روند. در حالی كه این امكان وجود دارد كه حاشیه ها با رشد غیررسمی به شهر تبدیل شوند. همان طور كه امروزه، بیش از نیمی از نقاطی كه در استان تهران به شهر تبدیل شده اند، حاشیه هایی بودند كه رشد غیررسمی داشته اند. خاتم می افزاید: در حاشیه ها، كه مهاجران روستایی، شهرنشینان فقیر در پی مسكن و برخی اتباع خارجی اسكان دارند، مسكن سازی بسیار شتابزده، بدون پروانه ساختمان و فارغ از برنامه ریزی رسمی شهرسازی شكل گرفته است. فضای كالبدی، آشفته و مصالح به كار رفته در ساخت و سازها، ابتدایی است. زمین ارزان با ساخت و سازی با حداقل هزینه كه آن نیز به سختی تامین می شود، برای اقشار كم درآمد سرپناهی می شود كه خود، نمادی از فقر ساكنان آن است. وی مهم ترین ویژگی حاشیه نشینی را سكونت گاه هایی می داند كه استانداردهای آن از بافت موجود متعارف شهری پایین تر است و می افزاید: پایین بودن استانداردها، محرومیت های اصلی حاشیه نشینی را شامل می شود. حاشیه ها، مجوز قانونی و امنیت سكونت ندارند. محیطی با كیفیت پایین زندگی، كمبود شدید خدمات و زیربناهای شهری و تراكم بالای جمعیت از ویژگی های ظاهری حاشیه هاست. هیچ فضای سبز و تفریحی، مدرسه، بیمارستان و درمانگاه و نیروی انتظامی و دیگر خدمات شهری در حاشیه ها وجود ندارد. تمام فضاهای موجود به واحدهای مسكونی تبدیل شده اند. آنگونه كه زمانی كه این حاشیه ها به شهر تبدیل شوند و دولت تلاش كند كه خدمات و سیستم های رفاهی در این مناطق ایجاد كند، با مشكلات جدی روبه رو است. دكتر حسن احمدی، استاد یار گروه شهرسازی و معماری دانشگاه علم و صنعت، حاشیه نشینی را پدیده زندگی در حاشیه اجتماع می داند و می گوید: بافت حاشیه شهرها، از نظر كالبد، ظاهر و فیزیك، تفاوت عمده ای با متن شهرها دارد. در حاشیه ها، نه تنها ضوابط ساخت و ساز به درستی رعایت نمی شود بلكه ساخت و سازها، غیرقانونی و بدون نظارت است و تنها با این هدف ساخته می شود كه مشكل كم درآمدها را حل كنند. وی می افزاید: در شهرها، حداقل امكانات رفاهی برای شهروندان تعریف شده كه استاندارد است ضمن آنكه متن شهرها براساس برنامه و اندیشه شكل گرفته است. درست برخلاف آن چه در حاشیه ها حاكم است، به طوری كه فشار تمام كمبودهایی كه در حاشیه ها موجود است، به شهرها وارد می شود. خاتم، می گوید: شاید به سختی بتوان باور كرد كه در حاشیه ها خانواده های ۵ تا ۶ نفری بسیاری در خانه ای ۲۵ تا ۳۰ متری زندگی می كنند. در حاشیه پاكدشت، خانه های ۱۰۰ متری بسیاری را می توان یافت كه در گذشته متعلق به یك خانواده بوده است، اما این خانه اكنون با تغییر داخل آن به ۳ تا ۴ واحد مسكونی جداگانه تبدیل شده و چهار خانواده حداقل ۴ نفری را در خود جای داده است. یعنی در منطقه ای كه به عنوان مثال ۱۰۰۰ نفر ساكن بوده اند، بدون گسترش فضایی، اكنون ۴۰۰۰ نفر زندگی می كنند. در شهرك انقلاب، خاتون آباد نیز نمونه های این خانه ها زیاد است. وی ضمن تا كید بر اینكه رشد و گسترش حاشیه نشینی موجب می شود كه همبستگی اجتماعی در حد مطلوب شكل نگیرد، می گوید: جدا شدن افراد از فضایی با همبستگی های اولیه و به قول دوركیم، مكانیكی و قرار گرفتن در محیطی كه دیگر آن همبستگی وجود ندارد، یا احساس تعلق به محیط و عضو محله شدن را شكل نمی دهد یا در طولانی مدت ایجاد می كند.شورش هایی كه از سال ۷۴ به این سو در حاشیه شهرها اتفاق افتاده بود، نمونه ای از تعارض میان شهر و حاشیه و آسیب دیدن جدی همبستگی اجتماعی است.
اسارت در چنگال قهر فقر
امروزه، آن گونه كه گمان می رفت، طریق زیست كنونی در حال فروپاشی و تولد دیگری در راه است. فقر، آنچنان آدمیان چندی را در چنگال خود به اسارت گرفته است كه گویی، كسی از شانه سابیدن به شانه كسانی كه با مرگ مسابقه می دهند، واهمه ای ندارد، حتی خیال رهایی را نیز به ذهن خود راه نمی دهد. اگر چه بد نوشتن در مورد اثرات و نتایج بد و تلخی كه فقر به همراه می آورد، ممكن است آن را بزرگ كند ولی چنین اتفاقی را در بطن اجتماع می توان درك كرد كه فقر خود در بستری از ناملایمات اجتماعی و فردی قرار گرفته و حركت به سوی رفاه كه همان یافتن وضعیت آرامش و آسودگی در جهان متن است به سختی صورت می پذیرد. با این حال، اگر چه دكتر احمدی، حاشیه نشینی را پدیده ای اجتماعی و اقتصادی كه نمود جمعیتی دارد، توصیف می كند، خاتم، كارشناس مسائل شهری، حاشیه نشینی را مهم ترین جلوه فقر شهری می داند و می گوید: امروزه حاشیه نشینان، گروه های كم درآمد شهری هستند كه به دلیل داشتن درآمدی نامطمئن و نگرانی از تامین معیشت خود همواره احساس ضعف و ناتوانی می كنند و همین امر موجب می شود كه به جای كوشش و فعالیت بیشتر به دنبال شانس و سرنوشت خود بگردند.وی معتقد است: حجم گروه های جمعیتی كم درآمد در كلان شهرها زیاد است و آنها قادر به پاسخگویی به هزینه های بالای زندگی در كلان شهرها نیستند. برنامه های حمایتی دولت در بخش مسكن نیز، گروه های كم درآمد را به فراموشی سپرده است، به همین دلیل است كه افراد كم درآمد شهرنشین به حاشیه ها رانده می شوند. در یك كلام، تمركزی از فقر در پیرامون شهرهای بزرگ به وجود می آید كه امكان ارتقای اجتماعی برای نسل های بعدی را كاهش می یابد. این كارشناس مسائل شهری ضمن تا كید بر اینكه بافت فقیر حاشیه ها، بافتی جرم زاست، از تمركز ناهنجاری های اجتماعی در این بافت فقیر سخن می راند و می گوید: نقص شخصیتی انسان حاشیه نشین كاملاً طبیعی است و باید به آن، فقر شدید اقتصادی و ناتوانی سرپرست خانوار در برآوردن نیازهایی كه در مواجهه با جامعه، بزرگ تر رخ می نماید، افزود. وی میافزاید: فاصله و شكاف بین درآمد و هزینه برای گروه های كارگری در كلان شهرها بالاتر است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست