یکشنبه, ۳۱ تیر, ۱۴۰۳ / 21 July, 2024
مجله ویستا

تفسیر سوره غاشیه


تفسیر سوره غاشیه

غاشیه, از ریشه غشاوهٔ به معنی پوشاندن است انتخاب این نام برای قیامت به دلیل حوادث وحشتناكی است كه ناگهان همه را در بر می گیرد

این سوره در مكه نازل شده و ۲۶ آیه دارد:

بسم الله الرحمن الرحیم

هل أتیك حدیث الغاشیهٔ۱ وجوه یومئذ خاشعهٔ۲ عاملهٔ ناصبهٔ۳ تصلی ناراً حامیهٔ۴ تسقی من عین ءانیهٔ۵ لیس لهم إلا من ضریع۶ لا یسمن و لا یغنی من جوع۷ وجوه یومئذ ناعمهٔ۸ لسعیها راضیهٔ۹ فی جنهٔ عالیهٔ۱۰ لا تسمع فیها لاغیهٔ۱۱ فیها عین جاریهٔ۱۲ فیها سرر مرفوعهٔ۱۳ و أكواب موضوعهٔ۱۴ و نمارق مصفوفهٔ۱۵ و زرابی مبثوثهٔ۱۶ أفلا ینظرون إلی الإبل كیف خلقت۱۷ و إلی السماء كیف رفعت۱۸ و إلی الجبال كیف نصبت ۱۹ و إلی الأرض كیف سطحت ۲۰ فذكر إنما أنت مذكر۲۱ لست علیهم بمصیطر۲۲ إلا من تولی و كفر ۲۳ فیعذبه الله العذاب الأكبر ۲۴ إن إلینا إیابهم۲۵ ثم إن علینا حسابهم ۲۶

محتوای سوره غاشیه:

این سوره كه از سُوَر مكی است بر سه محور عمده تاكید می ورزد :

محور اول، بحث" معاد" است كه مخصوص كیفرهای دردناك مجرمان و پاداشهای شوق انگیز مؤمنان؛ محور دوم، بحث " توحید" است كه با اشاره به آفرینش موجودات ، آسمان ، كوه ها و زمین توجه انسان را به این سه موضوع اسرارآمیز معطوف داشته ؛ و محور سوم، " نبوت" و گوشه ای از وظایف پیامبر اسلام(ص)را به بحث می گذارد و در مجموع اهداف سوره های مكی را كه تقویت مبانی ایمان و اعتقاد است بررسی می كند.

تفسیر:

در آغاز سوره به نام تازه ای درباره قیامت برمی خوریم كه آن" غاشیه" است، می فرماید:

هل أتیك حدیث الغاشیهٔ آیا داستان غاشیه به تو رسیده است

غاشیه، از ریشه" غشاوهٔ" به معنی پوشاندن است. انتخاب این نام برای قیامت به دلیل حوادث وحشتناكی است كه ناگهان همه را در بر می گیرد.

بعضی گفته اند: به خاطر آن است كه خلق اولین و آخرین در آن روز برای حساب جمع می شوند.

و نیز گفته اند كه منظور آتشی است كه چهره های كفار و مجرمان را می پوشاند. ولی تفسیر اول از همه مناسبتر است. ظاهراً مخاطب در این آیه شخص پیامبر(ص) است و ذكر اولین آیه به صورت استفهامی از شخص پیامبراكرم(ص) برای بیان عظمت و اهمیت آن روز بزرگ است. بعضی دیگر احتمال داده اند كه مخاطب در این آیه نوع انسان است ولی این معنی بعید به نظر می رسد.

آیه بعدی به بیان چگونگی حال مجرمان پرداخته، می گوید:

وجوه یومئذ خاشعهٔ چهره هائی در آن روز خاشع و ذلت بار است

ذلت و ترس از عذاب و كیفرهای عظیم آن روز تمام وجود آنها را فرامی گیرد، و از آنجا كه چهره آدمی حالات روحی را بیش از دیگر اعضا منعكس می كند، این آیه اشاره به خوف و ذلتی می كند كه چهره مجرمان را می پوشاند.

بعضی نیز گفته اند: منظور از " وجوه" ، بزرگان و روسای كفر است كه در ذلت عمیقی فرو می روند. ولی معنی اول مناسبتر به نظر می رسد.

آنگاه می افزاید:

عاملهٔ ناصبهٔ:اینها كسانی هستند كه پیوسته عمل كرده و خسته شده اند.

تلاش و كوشش زیادی در زندگی به خرج می دهند، ولی در حقیقت هیچ فایده ای جز خستگی نصیبشان نمی شود، نه عمل مقبولی در درگاه خدا دارند و نه می توانند اندكی از آن همه ثروتی را كه اندوخته اند ، با خود ببرند، و نه نام نیكی از خود به یادگار گذارده اند و نه فرزند صالحی؛ آنها زحمتكشان خسته و بی نوایند و چه تعبیر رسائی است جمله " عاملهٔ ناصبهٔ" در حق آنان.

برخی در تفسیر این آیه گفته اند: منظور این است كه در این دنیا عمل می كنند، اما جز خستگی و رنج به آخرت نمی برند. و بعضی گفته اند: مجرمان را در دوزخ وادار به انجام اعمال شاقه و طاقت فرسا می كنند تا عذاب بیشتری ببینند. اما تفسیر اول صحیح تر به نظر می رسد.

سرانجام این زحمتكشان خسته و بیهوده گر:

تصلی ناراً حامیهٔ وارد آتش داغ و سوزان می شوند و با آن می سوزند.

" تصلی" از ماده " صلی" به معنای ورود در آتش و ماندن و سوختن در آن است.

ولی مجازات آنها به همین جا خاتمه نمی یابد، بلكه هنگامی كه بر اثر حرارت آتش تشنه می شوند:

تسقی من عین آنیهٔ از چشمه ای فوق العاده سوزان به آنها مینوشانند.

آنیهٔ مونث " آنی" به معنی تأخیرافكندن است، و برای بیان فرارسیدن وقت چیزی به كار می رود و در اینجا به معنی آب سوزانی است كه حرارتش به منتها درجه رسیده است.

و آیه بعد خوراك آنها به هنگام گرسنگی چنین توصیف می كند:

لیس لهم طعام إلا من ضریع آنها طعامی جز ضریع ندارند.

در اینكه " ضریع" چیست؟ مفسران تفسیرهای گوناگونی دارند:

بعضی گفته اند: نوعی خار است كه به زمین می چسبد و گیاهی است سمی كه هیچ حیوانی به آن نزدیك نمی شود. ، و قریش این نوع خار را هنگامی كه تازه بود " شبرق" و وقتی خشك می شد " ضریع" می نامید . خلیل، از علمای لغت می گوید: " ضریع" گیاه سبز بدبوئی است كه از دریا بیرون می افتد.

ابن عباس، گفته است: درختی است از آتش كه اگر در دنیا باشد زمین و هر چه را در آن است می سوزاند.

ولی در حدیثی از پیامبراكرم(ص) می خوانیم: ضریع چیزی است در آتش دوزخ، شبیه خار، تلخ تر از صبر( نوعی گیاه بسیار تلخ ) ، و متعفن تر از مردار، و سوزنده تر از آتش، خداوند آن را ضریع نام نهاده است.

بعضی نیز گفته اند: "ضریع" طعامی است ذلت آفرین كه دوزخیان برای رهائی از آن به درگاه خدا تضرع می كنند.

این تفاسیر با هم منافاتی ندارند و ممكن است همه این معانی در مفهوم این واژه بگنجد.

سپس می افزاید:

یا یسمن و لا یغنی من جوع نه آنها را فربه می كند و نه گرسنگی را فرو می نشاند.

مسلماً چنین غذایی برای تقویت جسم و فرونشاندن گرسنگی نیست، غذایی است گلوگیر كه خود نوعی عذاب است. آنها كه در این دنیا انواع غذاهای لذیذ و چرب و شیرین را از راه ظلم و تجاوز به حقوق دیگران فراهم كرده، و اجازه ندادند محرومان جز از غذاهای گلوگیر و ناگوار استفاده برند، باید در آنجا غذائی داشته باشند كه " عذاب الیم" آنان گردد. البته نه نعمت های بهشتی و نه عذاب های دوزخی را نمی توان برای ما محبوسان در زندان دنیا توصیف كرد، اینها همه اشاراتی است كه از دور می بینیم.

به دنبال توصیفی كه آیات گذشته از حال مجرمان و بدكاران در جهان دیگر و عذابهای دوزخی ارائه می دهند ، آیات بعد به شرح حال مؤمنان نیكوكار و توصیف نعمتهای بی نظیر بهشتی می پردازند، تا " قهر" را با " مهر" بیامیزد و " انذار" را با " بشارت" همراه سازد. می فرماید:

وجوه یومئذ ناعمهٔ چهره هائی در آن روز شاداب و باطراوت و غرق در سرور است

به عكس چهره بدكاران، كه در آیات قبل به آن اشاره شده بود كه غرق ذلت و اندوه است.

" ناعمهٔ" از ریشه " نعمهٔ" در اینجا اشاره به چهره هایی است كه غرق نعمت شده و شاداب و نورانی است.

لسعیها راضیهٔ این چهره چنان می نماید كه از سعی و تلاش خود راضی و خشنود است.

به عكس دوزخیان كه از تلاش و كوشش خود جز خستگی و رنج بهره ای نبردند و " عاملهٔ ناصبهٔ" بودند، بهشتیان نتایج تلاش و كوشش خود را به احسن وجه می بینند و كاملاً راضی و خشنودند. تلاشهائی كه در پرتو لطف خدا به صورت چند برابر، گاه ده و گاه هفتصد برابر و گاه بیشتر رشد یافته، و گاه با آن جزای بی حساب را دریافت كرده اند: " انما یوفی الصابرون اجرهم بغیر حساب"( زمر/۱۰)

سپس به شرح این مطلب پرداخته، می گوید: آنان در بهشتی عالی قرار دارند: فی جنهٔ عالیهٔ

واژه " عالیهٔ" ممكن است اشاره به " علو مكانی" باشد یعنی آنها در طبقات عالی بهشتند، و یا " علو مقامی"؛ و مفسران هر دو احتمال را گفته اند. ولی تفسیر دوم مناسب تر به نظر می رسد. هر چند جمع میان دو معنی نیز ممكن است. بعد به توصیف دیگری از این بهشت كه جنبه روحانی و معنوی دارد پرداخته، می افزاید:

لا تسمع فیها لاغیهٔ در آن جا هیچ سخن لغو و بیهوده ای را نمی شنوی

و هیچ سخنی كه حاكی از نفاق ، عداوت و یا جنگ و جدال باشد ، و یا كینه توزی و حسد، دروغ، تهمت ، غیبت و نه حتی لغو و بی فایده. و چه آرام بخش است محیطی كه از همه این سخنان پاك باشد و اگر درست بیندیشیم قسمت عمده ای از ناراحتیهای زندگی دنیا ، شنیدن این گونه سخنان است كه آرامش روح و جان و نظام اجتماعی را برهم زده و آتش فتنه ها را شعله ور می سازد.

بعد از ذكر این نعمت روحانی و آرامش روحی به بیان قسمتی از نعمتهای مادی بهشت پرداخته، می گوید:

فیها عین جاریهٔ در آن بهشت چشمه جاری است

گر چه" عین" در این جا نكره است و نكره معمولاً دلالت بر فرد دارد ، ولی به قرینه سایر آیات قرآن معنی" جنس" از آن استنباط شده و به معنی چشمه های مختلف است.

بعضی نیزگفته اند: در هر قصری از قصرهای بهشتیان چشمه ای جاری است و مفرد بودن" عین" در اینجا ناظر به آن است. چشمه ای كه مطابق میل بهشتیان به هر طرف كه بخواهند جریان پیدا می كند و نیازی به شكافتن نهر و ساختن بستر نیست. البته وجود چشمه های متعدد علاوه بر افزودن بر زیبایی و طراوت این فایده را نیز دارد كه هر كدام نوشابه مخصوصی دارد و ذائقه بهشتیان را هر زمان با انواع شراب طهور شیرین و معطر می كند.

بعد از ذكر چشمه ها به سراغ تختهای بهشتی می رود و می فرماید:

فیها سرر مرفوعهٔ در آن باغهای بهشتی تختهایی بلند وجود دارد.

" سرر" جمع " سریر" از ریشه " سرور" به معنی تختهایی است كه در مجالس انس و سرور بر آن می نشینند.بلند بودن این تختها به خاطر آن است كه بهشتیان بر تمام مناظر اطراف خود مسلط بوده و از مشاهده آن لذت برند. این احتمال نیز وجود دارد كه توصیف این تختها به " مرفوعهٔ" اشاره به گرانبها بودن آنهاست و آن گونه كه بعضی گفته اند از قطعات طلا ساخته شده و مزین به زبرجد و دّر و یاقوت است.

و از آن جا كه استفاه از آن چشمه های گوارا و شراب های طهور بهشتی، نیاز به ظرفهایی دارد، در آیه بعد می افزاید:

و أكواب موضوعهٔ قدحهای زیبا و جالبی در كنار این چشمه ها گذارده شده.

منابع :

۱- تفسیر نمونه

۲- تفسیر المیزان

۳- تفسیر كشف الاسرار و عدهٔ الابرار


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.