یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
مجله ویستا

«کلام» دروغ, «زیبا» نیست


«کلام» دروغ, «زیبا» نیست

یادداشتی در مذمت دروغگویی

وقتی که پاسخ هفته پیش آقای دکتر زیباکلام را نگاه کردم، در تعجب فرو رفتم که خب که چی؟ ایشان بر کرسی وعظ و خطابه نصایحی پدرانه فرموده اند، اما چرا به نام پاسخ به نوشته من؟ این کار بیشتر شبیه دفاعیه متهمی است که به جای پاسخ به اتهام خود، از زمین و زمان سخن می گوید جز مورد اتهام، و طبیعی است که نتیجه هرچه باشد تبرئه نیست. در فکر این معضل بودم که از دست اندرکاران محترم ویژه نامه اعتماد تماس گرفتند و پرسیدند آیا می خواهم جواب دهم. گفتم به چی؟ به چیزی که ربط چندانی به نوشته من نداشت و در تعجب بودم که مدیریت ویژه نامه باید ایشان را راهنمایی می کرد که اصول روزنامه نگاری و اخلاق مطبوعاتی حکم می کند که پاسخ به موارد مذکور داده شود و این نوشته را هم می توانید به عنوان نوشته یی مستقل چاپ کنید، به ویژه آنکه بنده گفته بودم اگر می خواهید پاسخ دهید، حداقل به موارد مشخصی که ذکر کرده بودم، پاسخ دهند. گرچه آن همکار محترم با انتقاد مطرح شده همدلی داشت و همراهی کرد، اما گفت ما می خواستیم به شکل دیگری ادامه یابد، ولی آقای زیباکلام گفته اند چون نوشته آقای عبدی شخصیت ایشان را هدف قرار داده (نقل به مضمون) بنابراین ابتدا باید این پاسخ را مکتوب دهند. و من می خواهم درباره همین نکته متذکر شوم که بله نوشته من می توانست بالقوه حمله بسیار شدیدی به شخصیت ایشان باشد، زیرا به درستی و به صورت تلویحی ایشان را متهم به دروغگویی کرده بودم و البته راه برای ایشان باز بود که با پذیرش اشتباه در تحریف مطلب، خود را مبرا از دروغگویی کنند و پذیرش کم توجهی علمی را بر پذیرش دروغگویی ترجیح می داد و شخصیت خود را از زیر بار این اتهام ویرانگر نجات دهند. اما متاسفانه همان طور که پیش بینی کرده بودم، شجاعت اخلاقی پذیرش این اشتباه را نداشتند و از آن بدتر اینکه کلمه یی هم درباره دروغگویی خود مطلبی ننوشتند. دروغی که خیلی روشن و واضح بود. نکته مهم دیگر نوشته من این بود که انواع موارد را در نقد تفکر و رفتار ایشان نوشته بودم و اگر ایشان می توانست حتی یک مورد از این موارد را پاسخ دهد، حتماً چنین می کرد و نیازی به این درازنویسی بی ارتباط با مساله نبود.

البته متهم کردن کسی به دروغگویی اتهام بسیار بزرگی است و شخصیت متهم را، اگر نتواند خود را مبرا کند نابود می کند، اما اگر کسی دروغ بگوید، چاره یی جز متهم کردن او نیست و من نمی دانم چه کلمه دیگری باید به کار می بردم که ایشان ناراحت نشوند، گرچه نسبت به ناراحتی کسی که عمداً تحریف می کند و به دیگران دروغ می بندد، نباید حساس بود و ارزشی قائل شد. چرا؟

به نظر می رسد اگر فقط و فقط بتوانیم حساسیت خود را نسبت به بدترین خصلت منفی موجود در جامعه یعنی دروغگویی، بسیج و با آن مبارزه کنیم، به یقین همه خصایل دیگر به مرور اصلاح خواهد شد. و طبعاً افرادی که در مقام معلمی شاغلند، اولی به ترک این گناه کبیره هستند، زیرا با دروغگویی خود افراد تحت تعلیم خویش را نیز به دروغگویی ترغیب می کنند و این بدترین خصلت است. چند روز پیش در مطبوعات خواندم که یکی از مقامات مدعی شده تورم در همه کشورهای همسایه ایران ۷۰ درصد است، (در حالی که تورم در همه کشورهای همسایه، از تورم ایران که حدود ۲۰ درصد است کمتر است.) بعد خواستم یادداشتی در زمینه دروغگویی بنویسم و از گوینده بخواهم اگر خطا کرده بپذیرد و اگر نه به عنوان دروغگو باید پاسخگو باشد. البته برای یک مقام مهم اجرایی در کشور ما پذیرش خطا بدتر از پذیرش دروغگویی است و شاید در حد خودکشی سیاسی است. در هر حال وقتی دیدم در جامعه ما آقای زیباکلام که استاد دانشگاه آن هم در علوم سیاسی است، حاضر به اصلاح دروغ های مکرر خویش نیست، از یک مقام اجرایی چه انتظاری می رود؟

اما قضیه خیلی مهم است و نباید در برابر آن سکوت کرد. زیرا ای کاش افسانه پینوکیو درست بود و دماغ دروغگو بزرگ می شد، در این صورت جامعه ما پر از دماغ می شد. بیهوده نیست که داریوش در کتیبه بیستون اعلان می کند که؛ «تو ای کسی که بعدها شاه خواهی شد، مخصوصاً از دروغ بپرهیز. اگر ترا نیز آرزوی آن است که مملکت من پایدار بماند، هر که دروغ گفت او را به سزای سخت برسان.» در اسلام هم تا بخواهید در مذمت دروغ حدیث داریم. این احادیث را از ائمه و پیامبر (ص) مرور کنید کافی است. «دروغگو، دروغ نمی گوید مگر به سبب حقارتی که در نفس خود دارد. دروغگویی باعث روسیاهی است. از دروغگویی بپرهیزید، در موردی که گمان می کنید نجات شما در دروغ گفتن است، بدانید که اشتباه کرده اید و هلاک شما در دروغگویی است. کم نصیب ترین فرد از سجایای مردانگی و فضایل انسانی، دروغگویان هستند و هیچ عمل قبیحی به قبح دروغگویی نیست و...» در غرب هم دروغگویی بسیار ناپسند است. در قضیه مونیکا، اشکال اصلی که به کلینتون وارد کردند، عمل غیراخلاقی او با مونیکا نبود، بلکه دروغگویی او بود. پس از هر سه منبع فکری و فلسفی ممکن برای یک ایرانی شواهد کافی در مذمت دروغگویی آورده ام و شایسته بود که آقای زیباکلام در پاسخ خود، توضیح می دادند که چرا دروغ گفته اند یا اینکه اتهام مرا در دروغگویی خودشان رد می کردند که در این صورت همین مساله برای محکومیت ادعای من کافی بود، چون اگر دروغ بدترین قبایح است، ایراد اتهام ناروا هم در این مورد عمل بسیار قبیحی است.

آقای زیباکلام حتماً عنایت دارند که فرهنگ دروغ ریشه یی بس قدیمی تر از حزب توده دارد. و در نتیجه خصلتی را که به روزگاران در پوست و گوشت و استخوان عده یی رسوخ کرده است، بیرون نمی توان کرد، الا به روزگاران. و لذا انتظار نمی رود که فوراً از این خصلت دور شد، اما کوشش برای پرهیز از تحریف و دروغگویی امر پسندیده یی است که نباید فرصت را برای آن از دست داد.

حتماً خوانندگان خوش بین انتظار داشتند که ایشان اشتباه جاری و بین و مسلم خود را فوری بپذیرند و تضمین دهند که پس و پیش از این کلام دیگران را به دروغ تحریف و مشوه نکرده تا کلام خود را زیبا جلوه دهند، به ویژه آنکه ایشان آمادگی لازم را برای توبه از گذشته های دور خود دارند و همیشه پیشقدم در این توبه بوده اند و بارها با خلوص قلب و با صدای بلند اظهار انابه می کرده اند. و طبیعی است که چنین فردی در توبه از ارتکاب آشکار عمل ناروایی چون تحریف و دروغ به سرعت پیشقدم خواهند شد. اما بنده از ابتدا هم حدس می زدم که آن توبه ها به ضرورت مقتضیات روز انجام می شود و احتمال می دهم که در آینده هم ایشان، از رفتار امروزشان در تحریف و قلب آشکار و عمدی سخنان دیگران، توبه کنند، مشروط بر اینکه در آن زمان هم منافع این توبه بر مضارش بچربد.

عباس عبدی