چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
مجله ویستا

چند کلید طلایی در باب موفقیت


چند کلید طلایی در باب موفقیت

در طول برگزاری کارگاه های دید خلاق و مطالعه , کسب تجربه و برخورد با افراد در رده های سنی و طیف های فکری مختلف, به تجربیات و نکاتی ارزشمند در باب تغییر و تحول در افراد پی بردم که می توان در کنار سایر کلید های گفته شده توسط سایر اساتید فن, در بخش های مختلف زندگی مورد توجه قرار داد

در طول برگزاری کارگاه های دید خلاق و مطالعه ، کسب تجربه و برخورد با افراد در رده های سنی و طیف های فکری مختلف، به تجربیات و نکاتی ارزشمند در باب تغییر و تحول در افراد پی بردم که می توان در کنار سایر کلید های گفته شده توسط سایر اساتید فن، در بخش های مختلف زندگی مورد توجه قرار داد.

1- محیط بازدارنده:

یکی از موانع عمده در شکست و ناکامی افراد، وجود موانع و نیروهای بازدارنده می باشد که سرعت موفقیت افراد را با کندی مواجه می کند منجمله می توان به محیط غیر خلاق و بیمار اشاره کرد که در آن، افراد برای رسیدن به خواسته ها و عملی کردن ایده ها یشان، می بایستی راه و پروسه ی گنگ، غیر شفاف، پیچیده و دشوار را طی کنند. در چنین محیطی ، استعدادها و قابلیت ها، به ندرت و یا به کندی شناسایی ، کشف و مورد توجه قرار می گیرند. درواقع فرایند رسیدن به موفقیت ها نزد افراد، بیشتر تلاش های خود جوش وشخصی می باشد نه نتیجه ی اموزش های محیط پیرامون.

همچنین در چنین محیطی، جریان امور اموزشی و تربیتی افراد، به دست افراد غیر خلاق گردانده می شود که بیشتر باعث اتلاف فرصت های طلایی و هدر دادن هزینه ها و بودجه ها با امور حاشیه ای و فرعی می شوند. یکی از منابع هدر دهنده وقت و هزینه ی افراد، سیستم بوروکراسی و کاغذبازی می باشد که افراد در جریان ان، به خاطر طولانی شدن آن، از ادامه راه و عملی کردن ایده های خلاقانه ی خود، مایوس و سرخورده می شوند.

همچنین به علت نبود اهرم های تایید کننده و تشویق کننده در سیستم آموزشی و خانواده ها، استعدادها و قابلیت ها، سلایق، خلاقیت ها، نگرش و طرز فکر افراد، نادیده، بی اهمیت، ضایع، سرکوب و هدر می رود.

در چنین محیطی، به خاطر عدم رشد قوه ی خلاقیت، هدف ها وراه های رسیدن به آنها، محدود و در نتیجه با محیطی آشفته، پر تردد، بی نظم، متراکم، پرازدحام و بی سروسامان روبه رو هستیم. بعنوان مثال امروز وجود اینترنت و دستگاه های عابر بانک و.... بعنوان پدیده های مدرن که محصول سیستم خلاق کشورهای پیشرفته می باشند، باعث صرفه جویی در وقت، فرصت و هزینه ی افراد و همچنین کاهش ترافیک و تردد خودروها و کاهش آلودگی محیط زیست و به تبع اختلالات روحی وروانی، استرس و اضطراب ها و در نهایت خلوت شدن بانک ها و دیگر مراکز شده است. یا مثلا در حوزه اشتغال زایی و کارآفرینی، افراد به علت نداشتن خلاقیت، پول ها و نقدینگی خود را به جای سرمایه گذاری در امر تولید محصولات یا خدمات جدید و کاربردی، در بانک ها و موسسات پولی به امید دریافت سودهای کلان تلنبار و واریز می کنند. در نتیجه ی این سیستم ناکارآمد، افراد تنبل، مصرف گرا و نا توان رشد خواهند کرد که در تمام احوالات، منتظر یافتن و کشف راه های متقلبانه و سودآور که یک شبه انها را پولدار کند، می باشند.

قطعا چنین سیستم نا امن و بیماری، تاثیرات خود را روی سیستم آموزشی و تربیتی، انتشارات و چاپ کتاب، اقتصاد، طرز فکر ورفتار افراد، فرهنگ وهنر، دانشگاه، شغل، سینما، سبک لباس پوشیدن و غذا خوردن و بطور کلی سبک زندگی افراد خواهد گذاشت.

پس برای تضمین موفقیت افراد، نیاز به محیطی خلاق داریم که افراد در آن از لحاظ فکری، جسمی، عقیدتی و آبرو و حیثیت، روحی روانی، احساس امنیت و شایستگی و در زمان مناسب مورد تشویق و تایید قرار گیرند و به خاطر داشتن ایده ها و فکر های نو و بکر مورد حمایت قرار بگیرند و در محافل به وجود چنین افرادی افتخار کنند.

2- عدم بهره برداری درست از امکانات:

همه افراد کم وبیش و متناسب با جغرافیای محل زندگی، دارای امکانات و ظرفیت های منحصر به فرد و ویژه ی هستند که ممکنه در زندگی سایرین نباشد.اما چون تعبیر و تعریف افراد در جامعه ی تک بعدی و غیر خلاق از امکانات و ثروت ها، همیشه از جنس پول و مادیات و پول بوده، لذا از شناسایی و بهره برداری درست و بهینه از قابلیت ها و استعدادهای درونی و وجودی خود غافل و ناتوان از شناسایی امکانات و منابع بکر و منحصر به فرد در محل زندگی خود می باشند.این افراد هیچ وقت داشتن سلامتی، وجود خداوند، قدرت بینایی، شنوایی، حافظه ی خوب داشتن، داشتن کانون گرم خانواده و وجود نازنین پدر ومادر و... را جزء امکانات و منابع رشد و پیشرفت قلمداد نمی کنند. بعنوان مثال در حالی که همه کشورها بر سر نفت و سایر انرژی ها رقابت و جنگ ودعوا دارند، کشور چین با صنعت عروسک سازی، بسیاری از بازارهای دنیا را در دست می گیرد و از انرژی خورشیدی نهایت استفاده و بهره برداری را می نماید. آفتابی که هر روز من وشما با ان برخورد می کنیم و در بسیاری مواقع از دستش به سایه پناه می بریم و عاجز هستیم، توسط افراد خلاق در قالب تولید انرژی های خورشیدی مورد استفاده قرار می گیرد.

در کشور ما، به علت بی توجهی به ابزار خلاقیت و غفلت از ضرورت و بکار گیری آن در آموزش ها، از بعد سخت افزاری دارای کیلومترها فضای عریض و طویل اداری و دانشگاهی، فرهنگی، بانک و موسسات مالی و اموزشی هستیم اما از بعد نرم افزاری از محتوای خلاقانه و تاثیر گذار خالی هستیم.

لذا افراد فاقد نگاه و مهارتی که بتوانند امکانات بالقوه را شناسایی و مورد بهره برداری قرار دهند، هستند و بایستی در مراکز آموزشی و تربیتی و به خصوص در مقاطع ابتدایی و مهد کودک ها، چنین نگاهی را ترویج و آموزش دهند تا شاهد پرورش نسلی خلاق و نیرومند درآینده باشیم. خوانندگان فرهیخته درباره این موضوع به مقاله ی« ظرفیت های ناشناخته» از همین نویسنده مراجعه فرمایید.

3- اطلاعات بی مصرف:

یکی از فاکتورهای تاثیر گذار در امر موفقیت، کسب و داشتن اطلاعات دقیق و هدفمند در زمینه های تخصصی افراد است. در واقع نیازی نیست در هر زمینه ی صاحب نظر و دارای اطلاعات باشیم و ضرورتی ندارد در جریان تمام مباحث و مسائل قرار بگیریم . بسیاری از این داده ها و اطلاعات با صرف زمان و فرصت های زیادی گرداوری و در ذهن افراد انباشته شده و بدون بهره برداری و کاربردی کردن انها، فقط در حد ذهنیت باقی مانده و بی خود وبی جهت فضای ذهن و حافظه را اشغال کرده اند. داده ها و اطلاعاتی که کابردی نیست و فاقد پشتوانه علمی می باشد، خاصیتی ندارد و فقط باعث آشفتگی فضای ذهن و مانع دریافت و یادگیری بیشتر خواهد شد.

متاسفانه این مشکل در جامعه ی ما، گریبانگیر افراد شده است.افراد در همه زمینه ها صاحب اطلاعات هستند و در هر حوزه ی اظهار نظر می کند. تمام کانال های تلویزیونی را رصد می کنند، در جریان تمام مطالب صفحات روزنامه ها قرار می گیرند. بعد با تجربیات و سابقه ی ذهنی و داده های تلنبار شده قبلی پیوند می دهند و شروع به تحلیل و صدور نظریه های سطحی، نسبی، ناقص وکج و معوج در حوزه های فیزیک هسته ای، محیط زیست، ورزش، اقتصاد، فرهنگ، هنر و..... می کنند.

در امر موفقیت بایستی به افراد یاداوری کرد که جهت گیری مطالعاتی شما، باید محدود و منحصرا به منابع و داده های که در حوزه تخصصی ، کاربرد دارد باشد. شبکه های تلویزیون، سایت ها ی اینترنت و شبکه های مجازی هم بایستی محدود و هدفمند شوند و نیازی به ساعتها پرسه زدن و وقت تلف کردن در چنین فضاهای نیست.در عصر انفجار اطلاعات، ذهن افراد هر ثانیه توسط منابع مختلف بمباران اطلاعاتی می شود .اگر درست و هدفمند از این اطلاعات، استفاده نشود، قدرت تحلیل گری، تفکر و اندیشه را از افراد خواهد گرفت و افراد دارای دیدگاهی سطحی، تک بعدی و بیمارگونه خواهند شد.

4- انتظار معجزه:

آیا معجزه ی بالاتر، گران بهاتر و ارزشمندتر از قدرت تفکر و تعقل در انسان هست؟ قدرت تفکر واراده ی وجودی انسان که منشاء بسیاری از اختراعات، اکتشافات و توسعه یافتگی در دنیا می باشد و تاییدی بر نیروها و قدرت های الهی در وجود انسان می باشد، معجزه نیست؟

پس چرا بسیاری از افراد به جای درک، شناخت و بهره برداری از این امکان بزرگ و معجزه ی الهی در کنار سایر نعمت ها و موهبت ها مثل حواس پنج گانه، سلامتی، ....در راه رسیدن و نیل به اهداف والای انسانی و خلق دنیایی بهتر و زیباتر، استفاده نمی کنند و همچنان منتظر اتفاقات و امدادهای عجیب و غریبی هستند که ناگهانی و یک شبه انها را نجات دهد و به سر منزل مقصود برساند.

اگر قرار باشد خداوند که منشاء ثروت های لاینتهای عالم می باشد، بدون توجه به تلاش های شبانه روزی انسانها و استفاده درست از قدرت های خدادادی که در وجودشان نهاده شده است، صرفا با پناه بردن به ذکر و راز و نیازهای شبانه روزی و خرافات و باورهای غلط به خواسته های افراد پاسخ می داد، الان بایستی جهان سومی ها جزء پیشرفته ترین کشورها و برعکس کشورهای پیشرفته عقب مانده و فقیر می شدند.

قانون خداوند مشخص است و به هر فردی که بر مبنای« از تو حرکت، از خدا برکت» اقدام و عمل نماید و در کنارش با یقین و توکل و اعتماد به نیروهای الهی، حرکت کند، مشمول توجهات و عنایت های بی حد ومرز الهی قرار می گیرد.

متاسفانه افراد زیادی با این تصور و وهم باطل و پناه بردن به رمل و جادو، سنگ شانس، مهره مار و ادعیه و ذکر های یک شبه پولدار شدن سالهای زندگی را تباه کردند و همچنان منتظراتفاق های شانسی، تصادفی و عجیب و غریب غیبی هستند .

5- توهم حقیقت:

یکی دیگر از باورهای که می تواند به افراد کمک کند تا درک بهتر و واقع بینانه تری از جهان پیرامون داشته باشند، رسیدن به این دیدگاه است که همه ی آنچه که درست می پنداریم، در واقع 1 درصد تمام چیزهای درستی است که در دیگران وجود دارد.نباید تصور شود که 100 درصد تمام چیزهای درست در ما وجود دارد. ما نیاز به ارتباط و تعامل برای دریافت 99 درصد چیزهای درستی که در افراد دیگر وجود دارد، داریم.نباید تصور شود تصورات و پندارهای ما، برابر با حقیقت محض است و این دیگران هستند که بایستی طبق خط کش و متر ومیزانی که ما تعیین می کنیم، تغییر کنند. این باور غلطی است که فکر کنیم تمام چیزهای که بعنوان ارزش در وجود ما قرار دارد نمره 20 دارد و بقیه همه نمره 10 و 13 می گیرند. بیشتر درگیری های کلامی و فیزیکی افراد و بسیاری رفتارهای بد به خاطر همین باور غلط است که هر کدام از افراد فکر می کنند دنیای انها درست و عین حقیقت است و دیگران ناقص هستند. در حالی که اگر به این درک والای انسانی می رسیدیم که آنچه ما دنیای خود می پنداریم، در واقع برشی ناچیز، سانسور شده، فیلتر شده و انتخاب شده از حقیقت محض است.

هر کدام از افراد، سالیان سال است با همین برش ناچیز زندگی می کنند و با ان سروکار دارند و با همین درک و برداشت ناقص از حقیقت، از دنیا می روند.

این باور باعث می شود در برخورد با مسائل و در ارتباط با افراد دیگر با اعتقادات و تفکرات مختلف، بهتر وزیبا تر برخورد کنیم.

کاش می فهمیدیم همه آنچه که فکر می کنیم، باور داریم یا اعتقاد داریم، بخشی از آن چیزی های هست که در دیگران وجود دارد. و به این باور می رسیدیم برای دریافت حقیقت، به همه آن چیزهای درستی که در دیگران وجود دارد هم نیاز داریم. باور می کردیم همه آنچه که سالیان ساله درستش می پنداشتیم، غلط و یا نیاز به اصلاح و تجدید نظر دارد. کاش به این درک می رسیدیم که افکار و باورهای ما برابر با حقیقت محض نیست. بلکه جزء بسیار ناچیز، گزینش شده، سانسور شده و انتخاب شده از دنیای حقیقی است.

اگر به این درک والا و انسانی برسیم، با مشکلات زندگی خونسرد، صبورانه تر و آرام تر برخورد می کنیم.

کاش کمی بزرگتر می شدیم، کمی بزرگتر فکر می کردیم و کمی از این زمین لعنتی فاصله می گرفتیم، اونجاست که به حقارت و بی ارزش بودن بسیاری از رفتارها و حرکاتمان می خندیدیم.

6- واژه های بی کاربرد:

همه ما کم وبیش درباره بسیاری از کلمات و واژه ها مانند : صبر وتحمل، استقامت و پایداری، بخشش و گذشت، محبت کردن، نیک اندیشی و... در محافل، سخنرانی ها و..... دارای اطلاعات هستیم و می توانیم ساعتها در این باره و برای تزیین حرف ها و سخنرانی هایمان از توصیه ها و کلام بزرگان نقل قول کنیم و حرف بزنیم . اما متاسفانه این واژه ها مدتهاست در میان بسیاری از افراد، قابلیت ها و ظرفیت های عملی و کاربردیشان را از دست داده اند و در حد لفظ و شعار باقی مانده اند.متاسفانه به کودکانمان در مدارس و سنین ابتدای یاد ندادیم و تاکید نکردیم « صبور بودن » یکی از ویژگیهای انسان های موفق است و داشتنش، یک سلاح قدرتمند درونی است که در مبارزه با بسیاری از ناملایمات و چالش های زندگی، بسیار کارایی دارد. همچنین بخشش، محبت کردن، خیر خواهی و کمک کردن و.... به نوبه ی خود دارای ظرفیت ها و قابلیت های زیادی در خلق و ساختن دنیای زیباتر و متعادل تر می باشد که بایستی در اموزش های تربیتی و فرهنگی به افراد یاد داد.

7- بودن در زمان و مکان درست:

بسیاری از افراد در توجیه ناکامی و شکست های خود به کرات به عدالت خداوند اعتراض دارند که در زمان و مکان نادرست و اشتباهی به دنیا امده اند و اگر در جای دیگر و در شرایطی دیگر متولد می شدیم، موفق تر بودیم.اگر چه محیط و شرایط زندگی و تربیتی در شکل گیری ادراکات و باورهای ذهنی ما تاثیر گذار هستند، ولی به همان دلیلی که گاندی فقیر و تهیدست، در هندوستان به دنیا می آید و بعنوان الگوی رهبر آزادایبخش ملت هند از ان یاد می شود و با دستان خالی وصرفا با باوری قدرتمند وایمانی معنوی، بریتانیای کبیر را شکست می دهد، همانطوری که ژاپنی ها در مقطعی از زمان، در گیر بمباران اتمی بودند و در مکانی زندگی می کنند که ممکنه هر لحظه اماج طغیان سونامی های خانمان برانداز قرار گیرند، همانطور که اروپا در گیر جنگ های اول و دوم جهانی شدند و خسارات جانی و مالی زیادی دیدند و در نهایت همانطور که کشور ما درگیر جنگ ناخواسته با عراق شد، باید بگویم در زمان و مکان درستی به دنیا امدیم. و در همین زمان و مکان است که باید رسالت و حرکت را آغاز کرد و نقش خود را به نحو احسن ایفا کرد.

8- ظرفیت بودن:

سوال این است که آیا در همین مکان و زمان که به دنیا امدیم ، توانسته ایم نهایت بهره برداری را از بودنمان داشته باشیم؟ چقدر از نعمت سلامتیمان درست استفاده کردیم؟ از نعمت بینایی، شنوایی، بویایی، از نعمت فکر و قدرت های ذهنی مان برای رسیدن به اهداف و خواسته هایمان و خلق محیطی بهتر، چقدر توانستیم استفاده کنیم؟ چقدر برای بودنمان شاکر و شکرگذار بودیم.

فکر می کنم بسیاری از افراد به بزرگترین سرمایه و امکان زندگیشان یعنی« بودن » و تاثیر آن در فرایند رسیدن به موفقیت ها، پی نبردند. امکانی که مرده ها از ان محروم هستند.

فخرالدین دوست محمد