چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

جایگاه بازی های كامپیوتری در رشد كودك


جایگاه بازی های كامپیوتری در رشد كودك

طبق یك روش آموزشی در غرب, از دهه ۷۰ به بعد, در كشور های اروپایی بخصوص آلمان, مواد درسی تا سال چهارم دبستان, به طور رسمی به آن ها آموخته نمی شود, بلكه حین بازی تدریس می شود

هدف بازی در مدارس آن ها، تنها برای بردن نیست بلكه هدف های تربیتی و آموزشی را دنبال می كند، ولی امروزه بازی های جدیدی به بازار آمده كه یكی از اهدافش غلبه بر محیط است: بازی های كامپیوتری! «محمود صادقی»، روانشناس و استاد دانشگاه در گفت وگوی حاضر به تبعات مثبت و منفی بازی كامپیوتری اشاره می كند و آن ها را از نقطه نظر روانشناسی مورد تحلیل و بررسی قرار می دهد.

براساس قانون جدید درایالت فلوریدای آمریكا، فروش بازی های كامپیوتری خشن به كودكان، یك جرم درجه سه محسوب می شود. آیا می توان حكم جرم را در مورد یك بازی مجاز دانست؟

یكی از جنبه های مؤثر در فرایند رشد، بازی است. «ژان پیاژه» روانشناس كودك معتقد است: «بازی، تفكر كودك است.» این جمله از یك طرف، شأن و منزلت بازی و از طرف دیگر فلسفه وجودی بازی را عنوان می كند. بازی، اولین و بدیهی ترین چیزی است كه كودك با آن مواجه است. هر سنی، بازی خاص خودش را می طلبد و این موضوع بر می گردد به میزان رشد یافتگی هر كودكی كه بنابه سن خاص، به بازی متناسب و خاص خود پرداخته است یا نه.

بازی های كامپیوتری نیز در دنیای امروز، باوجود پیامد های متفاوتی كه از آن ناشی می شود، وسیله ای برای سرگرم كردن بچه ها به مدت طولانی شده است و هیچ سن خاصی هم نمی شناسد. در حالی كه «راجرز» روانشناس معتقد است كه یك سری از بازی ها، باید در سن خاص خودش صورت گیرد؛ و این یك نیاز است. یك سری بازی های سنتی در فرایند رشد كودك به شكل مثبت آن مؤثر است و فرایند رشد را تسهیل می كند، در بعد هیجانی و احساسی كودك مؤثر است و حتی در بعد فیزیكی و جسمانی او تأثیر می گذارد كه بعد ها به شكل ورزش در می آید.

پس چرا در مورد بازی های كامپیوتری، چنین قانونی تصویب می شود؟

ملاحظه می كنید كه در بازی، كودك فرصت آشكار كردن خودش را پیدا می كند، در واقع بازی زمینه ای را مهیا می كند كه كودك به شكل دلخواه خودش را آشكار كند. از طرف دیگر آزادسازی انرژی است كه در نفس بازی صورت می گیرد. ولی بدین معنا كه انرژی آزاد شده در حین بازی، دوباره به شكل بهینه، وارد ارگانیسم شده، انرژی روانی را مضاعف می كند و شور و شوق و هیجان به محیط اطراف را به فرد درگیر بازی می بخشد. همچنین باید به تخلیه هیجانی اشاره كرد كه مجال آن در بازی فراهم می شود. كودك، هیجانات فشرده و تراكم و حتی فشار هایی را كه به هر دلیل در او جمع شده در حین بازی، بر روی ابزار یا خود بازی تخلیه می كند و عواطف و احساسات و هیجانات دیگری بروز می یابد. ولی در بازی های كامپیوتری، بر انگیختگی هیجانات به نوع دیگری اتفاق می افتد، تا آنجا كه استفاده كنندگان از این بازی ها، گاهی، به علت استفاده بیش از حد، خود را در دنیای واقعی، جای قهرمانان این بازی ها می گذارند و دست به اعمال پرخاشگرانه و حتی جنایتكارانه می زنند. به همین دلیل است كه چنین حكمی در یكی از ایالات آمریكا برای فروش بازی های كامپیوتری خشن، تصویب می شود.

همانطور كه شما اشاره كردید امكان بروز هیجانات و احساسات می تواند عامل مثبتی در رشد محسوب شود، ولی حالا منظورتان از برانگیختگی هیجانات كه به نوع دیگری دربازی های كامپیوتری اتفاق می افتد چیست؟

تخلیه هیجانی یكی از اثرات مثبت هر بازی است ولی بازی های كامپیوتری كه به برانگیختگی هیجانی فرد دامن می زند می تواند خطرناك باشد. بدین ترتیب كه بازی های كامپیوتری، بر اثر هیجاناتی كه در فرد ایجاد می كند، ارگانیسم محركات زیر آستانه ای را تحریك می كند. اغلب اوقات فرد آن چنان در بازی حل می شود و مسائل جاری حاكم در بازی را دریافت می كند كه همگی در بخش ارگانیسم زیر آستانه ای روانی او تلنبار می شود و بعد بر اثر كوچكترین محركی، همه آنچه در زیر آگاهی ارگانیسم جمع شده را به سطح آگاهی می آورد و آنجاست كه ممكن است دست به اعمال خشونت آمیز بزند. از طرف دیگر، در بازی كامپیوتری، از آنچه كه عینی، تجربی و واقعی نیست، فاصله دارد، لذا درگیری او نیز در حین بازی درگیری واقعی نیست، در حالی كه در بازی گروهی، مثلاً قایم موشك، خود بچه ها نقش دارند و می توانند سطح ارتباطاتشان را با دوستانشان تشخیص دهند، اما در بازی های كامپیوتری، خود فرد تنهاست و تسلط تام به بازی دارد و می تواند یك قسمت را بار ها و بار ها تكرار كند تا برطرف مقابل غلبه كند و پیروز شود و نتیجه بازی را آنگونه كه خودش می خواهد رقم بزند، لذا سطح هیجانی او به حد بالای خود رسیده كه همان دامن زدن به برانگیختگی هیجانات است. البته كه هیجانات نقش تعیین كننده ای در بهداشت و سلامت روان دارند ولی در بازی های كامپیوتری و بالاخره خشن، به شكل دیگری است.

فرد دربازی های كامپیوتری، مهاربازی را به دست می گیرد و در عین آنكه با واقعیت ها فاصله گرفته، خودش را جایگزین شخصیت های مهار ناپذیر وقوی می كند كه این خود باعث برانگیخته شدن هیجاناتش می شود. این برانگیختگی بعد از اتمام بازی در او می ماند و در عالم واقع، وقتی بخواهد به حالت تعادل برگردد، بین آنچه از خودش به عنوان یك موجود مهار ناپذیر و قوی در بازی ساخته و آنچه واقعاً هست، تضادی می بیند و همین تضاد نقطه شروع مشكلات رفتاری بعدی را به دنبال می آورد. زیرا تضاد احساس گناه روانی را در فرد دامن می زند و پیامد این احساس، اضطراب را شكل داده و اضطراب هم، رفتار های اضطراب آمیز چون فحاشی، درگیر شدن، آزار رساندن و حتی منزوی شدن و افسردگی ترك تحصیل و... را به دنبال می آورد. تصویری كه از خودش به عنوان فردی قوی و دور از دسترسی دیگران در ذهنش ساخته، وقتی در عالم واقع قرار می گیرد و در مقطعی كه باید به نظم و قانون كلی تن در دهد دیگر زیر بار نمی رود چون هنوز آن برانگیختگی هیجانی و تصورات ذهنی از خودش، در ذهنش باقی است. لذا از قوانین سرباز می زند. تبعات چنین احساسی، هم متوجه خود فرد است و هم متوجه محیط پیرامون او.

فكر نمی كنید همه تحلیل هایی كه ارائه شد، بستگی به نوع بازی كامپیوتری دارد كه فرد درگیر آن است؟

بی شك همین طور است. بسیاری از بازی های كامپیوتری مثل بازی شطرنج طرف مقابل را به فكر كردن، اندیشیدن و حتی تفكر خلاق سوق می دهند. به عبارتی تبعات مثبت این بازی ها را در شكل موجه آن نباید فراموش كرد. بازی های كامپیوتری، مهارت های چشم و گوش را بالا می برند، تا آنجا كه بتوانند كاملاً هماهنگ با هم كار كنند. از طرف دیگر عكس العمل های سریع و بموقع را در او تقویت می كند و تصمیم گیری عقلانی و آنی را به او یاد می دهند. همچنین تخلیه هیجانی ولی در حد مطلوب نیز می تواند یكی دیگر از اثرات مثبت اینگونه بازی های كامپیوتری باشد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.