شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

نگارشی جذاب از زندگی آدم های معمولی


نگارشی جذاب از زندگی آدم های معمولی

آلبرتو موراویا, راوی زندگی مردم رم است

درست مثل کسی که که بخواهد دست دیگران را بگیرد و با خودش ببرد تا در کوچه پس‌کوچه‌های یکی از زیباترین شهر‌های دنیا قدم بزنند، آلبرتو موراویا خوانندگانش را با خود به رم می‌برد، شهر زیبایی که هر کس یک بار به آن پا می‌گذارد به رسمی قدیمی در حوضچه‌ای سکه‌ای می‌اندازد و آرزو می‌کند تا باری دیگر امکان دیدار از این همه زیبایی برایش میسر شود.

او در مجموعه داستان‌های رمی نو که با نام یکی از داستان‌های همین مجموعه (همه کاره و هیچ کاره) چندی پیش توسط نشر چشمه و با ترجمه زهره بهرامی وارد بازار نشر کتاب شده است، به خوبی توانسته همه آنچه را که می‌خواهد به خوانندگانش منتقل کند. این مجموعه شامل ۱۹ داستان کوتاه از این نویسنده تواناست که هر کدام به نوعی قصه‌ای از قصه ساکنان رم را بازگو می‌کنند.

او در تمام این داستان‌ها از روایت اول شخص بهره گرفته است. انگار که هر کدام از کاراکترها خودش به بیان آنچه بر او گذشته می‌پردازد. به نظر می‌رسد نویسنده به عمد در تمام داستان‌ها اشارات مشخصی به مکان‌هایی از قبیل رودخانه ته‌وره (رودی که از وسط شهر رم می‌گذرد) خیابان‌ها و محله‌ها یا اسامی تکراری برای اشخاص استفاده کرده است. این می‌تواند یکی از دلایلی باشد که نویسنده با آن قصد داشته بر مکان وقوع قصه‌ها تاکید کند.

به نظر می‌رسد که موراویا سعی دارد در این داستان‌های کوتاه، به نوعی موشکافانه لایه‌های زیرین رفتار مردم شهر را بیرون بکشد و به تحلیل رفتارهایشان بپردازد. رفتار‌هایی آمیخته با سنت‌های رمی و تاثیر گرفته از فضای شهر رم.

او بارها تاکید می‌کند که اینجا رم است، شهری با قدمتی در خور توجه و اینها مردمان رم هستند؛ انسان‌هایی با مشکلاتی بی‌شمار.

داستان‌های او زندگی قشر متوسط یا فقیر رم را بازگو می‌کند و تصویر واضحی از آنچه در پس این نام پرطمطراق و پرابهت پنهان است را نشان می‌دهد. مردمی که بسیارشان برای گذران زندگی شغل‌های کاذب دارند و آینده روشنی در انتظارشان نیست. او نشان می‌دهد که چگونه ارزش‌های اخلاقی جامعه می‌تواند دستخوش فشار فقر و عدم وجود عدالت اجتماعی شود و تغییر کند. مفاهیمی مانند صداقت، دوستی و شرافت جای خود را به تزویر، دروغ و چاپلوسی بدهد.

موراویا فضای رم را آن گونه که واقعا هست ترسیم می‌کند و به تحلیل آن می‌پردازد. در داستان کوتاه (همه کاره و هیچ کاره) او قصه شخصی را بازگو می‌کند که به گفته دیگران تخصص ندارد. به عبارتی به دلیل نبود امکانات آموزشی هر کاری را در حدی که مجبور بوده فراگرفته تا بتواند با استفاده از آن روزگار بگذراند. موراویا در این داستان به بررسی همین تخصص‌گرایی کاذب می‌پردازد و این که در این شهر تخصص اساسا چیست؟ و به چه کار می‌آید؟ افراد متخصصی را که از نظر نویسنده یک مشت کلاهبردار حرفه‌ای هستند با افرادی بی‌تخصص مقایسه می‌کند، افرادی که بیچاره و فقیر هستند چون به درستی بلد نیستند دیگران را سرکیسه کنند.

در قصه‌ای دیگر مفهوم دوستی را به چالش می‌کشد و به آنچه از این مفهوم در جامعه باقی مانده، اعتراض می‌کند.

دوستی در این فضا و در میان قشر متوسط جامعه که فقط باید پا بر شانه هم بگذارند تا گلیم خویش را از آب بیرون بکشند، جز دغل‌کاری یا مزاحمت‌های بی‌دلیل نیست و جایی دیگر عشق، خاطره، خانواده، از خود گذشتگی و ایثار را دوباره معنا می‌کند.

او با زبانی ساده، روان، گویا و پر از صداقت آنچه را که نبود قوانین صحیح اجتماعی و امنیت مالی و سیاسی بر سر مردم فرودست کوچه و بازار می‌آورد، به تصویر می‌کشد. تاثیر بود و نبود مذهب را این میان بررسی می‌کند.

مضامینی که مدام در این آثار مشاهده و تکرار می‌شوند. به از خودبیگانگی اجتماعی و اگزیستانسیالیسم رایج در جامعه در حال بلوغ شهر رم می‌پردازد و همه آسیب‌هایی که درست در زمان نو شدن و تحولات اقتصادی و گذار از سنت به مدرنیسم در روان و بطن جامعه اتفاق می‌افتد که ایتالیا نیز از این امر مستثنی نیست.

او رفتارهای قشر متوسط را که بیشتر تحت فشارند، آن گونه که هستند نشان می‌دهد، اما بی‌قضاوت.

او معلم اخلاق نیست و به هیچ وجه هم تلاشی برای تدریس اخلاق ندارد. موراویا بیشتر به آینه‌ای می‌ماند که تصویر واقعی جامعه را بی‌کم و کاست یا اغراق و پوشش منعکس می‌کند.

کلام نویسنده در این داستان‌ها طنز است و داستان‌ها نیز سرشار از موقعیت‌های طنز که با توجه به تلخی حقیقی که در بطن هر داستان وجود دارد، باید اعتراف کرد که او به خوبی توانسته گروتسکی عالی را با چیره‌دستی به خوانندگان بی‌شمارش عرضه کند.

همین چیره‌دستی هم او را در زمره بزرگان ادبیات قرار داده است. البته باید گفت که آلبرتو موراویا با زبان طنزآشنایی دیرینه‌ای دارد. او حتی دوره‌ای از زندگیش را در خلق آثاری هجو مانند سپری کرد.

راهی که در اعتراض به نظام دیکتاتوری موسیلینی و سانسور شدید آثارش در آن دوره اتخاذ کرد تا بتواند به نوشتن ادامه دهد. بیشتر این آثار بین سال‌های ۱۹۳۵ تا ۱۹۴۵ نوشته شده است که در آنها به تاثیر فاشیسم روی افراد جامعه با بیانی هجوآمیز پرداخته است، یکی از این مجموعه داستان‌ها با نام (رویاهای آدم تنبل) به چاپ رسید، اما طنزی که موراویا در مجموعه داستان «همه کاره و هیچ کاره» به کار می‌برد خیلی صریح و در عین حال ظریف و پویاست.

کاراکتر‌ها دچار از خودبیگانگی دنیای مدرن یا بهتراست بگوییم دنیای رو به مدرن هستند و سنت‌های اخلاقی و اجتماعی دچار دگردیسی‌های ناقص شده است و همه اینها وضعیت این مردم را دچار طنزی سیاه می‌کند. آلبرتو موراویا نویسنده داستان و رمان و روزنامه‌نگار، منتقد و تحلیلگری اندیشمند نیز بود.

او در زمینه فیلمنامه‌نویسی هم با کسانی چون لوکینو ویسکونتی، کلمنته فراکاسی، پازولینی و بسیاری دیگر از فیلمسازان بزرگ همکاری کرده و همچنین بسیاری از فیلمسازان از داستان‌های او به عنوان سوژه اصلی آثارشان استفاده کردند. آثارش در حوزه ادبیات داستانی همیشه مورد استقبال بوده است.

آیه کیانپور

جام‌جم



همچنین مشاهده کنید