شنبه, ۳۰ تیر, ۱۴۰۳ / 20 July, 2024
مجله ویستا

نقاشیخط از آغاز تا امروز


نقاشیخط از آغاز تا امروز

پیدایش نقاشیخط را نمی توان محدود به زمان و مکان خاصی دانست, اما شاید بتوان گفت مکتب سقاخانه خاستگاه اصلی زیباشناسی و نوآوری معاصر, در خوشنویسی به ویژه در پیش از انقلاب بوده است از خصیصه های مشترک و فراگیر در آثار هنرمندان سقاخانه استفاده از خط فارسی است

پیدایش نقاشیخط را نمی‌توان محدود به زمان و مکان خاصی دانست، اما شاید بتوان گفت مکتب سقاخانه خاستگاه اصلی زیباشناسی و نوآوری معاصر، در خوشنویسی به‌ویژه در پیش از انقلاب بوده‌است. از خصیصه‌های مشترک و فراگیر در آثار هنرمندان سقاخانه استفاده از خط فارسی است.

خط فارسی که در طول سالیان متوالی شکل خاص خود را گرفته و با مضامین فرهنگ ملی همبسته شده است عنصری مناسب بود تا به عنوان یک شناسه هویتی در آثار نقاشی به کار گرفته شود.

برای این دسته از هنرمندان، خط تنها یک عنصر بصری بود و به مفاهیم نهفته در پس کلمات چندان توجهی نداشتند. استفاده از خط را بطور مشترک در آثار اکثر هنرمندان نقاشیخط می‌توان به تماشا نشست. هرچند نمی‌توان شکل‌گیری نقاشیخط را به هنرمند خاصی نسبت داد، اما پیشتازترین فرد از این گروه در استفاده از خط حسین زنده رودی بود: او کارش را با بازی با خطاطی شروع کرد؛ نرم نرم و از سر جستجو.

کارهای اولیه‌اش از سطح‌های ساده هندسی‌ای شکل می‌گرفت که از نوشته‌ها و نقش و نگارها و رنگ‌های درخشان پوشیده می‌شدند. روشی که بعدها در کار فرامرز پیلارام ماندگار شد و او مدت‌ها با همین سطوح ور می‌رفت و بسیار خوش خط تر از زنده رودی، جاهایی را از نوشته پر می‌کرد.

اما زنده رودی همین جا نماند و پیش‌تر رفت. کم کم شکل‌های محدود کننده هندسی را – که از طلسم‌های جدول کشی شده می‌آمدند ـ رها کرد و به عنصر خطاطی روی آورد.

خطاطی را اما نه در بعد خوشنویسانه‌اش که در حال و هوای کلی ترکیب‌بندی حروف منفرد و کلمات و جملات بی‌آنکه بخواهد معنا و مفهومی ادبی را در آن میان تعقیب کند، دنبال کرد و دورادور سرسپرده سیاه مشق‌های قدیمی شد.

آیدین آغداشلو، پژوهشگر معتبر کشورمان معتقد است که این برخورد با نوشتار را هنرمندان سقاخانه و از جمله زنده‌رودی از او را در نوشته بر طلسم‌ها و زیارتگاه‌ها برگرفته بودند، عدم توجه این دسته از هنرمندان به معانی کلمات برای برخی از منتقدان قابل پذیرش نبود. البته گاهی نیز علاوه بر خاصیت بصری کلام، مفاهیم آنها نیز برای هنرمندان این گروه مورد توجه قرار می‌گرفت تا آثار ارزشمندی را پدید آورند.

ادامه همین نگاه تصویری به خطوط و تداوم تلاش گروه دیگری از هنرمندان سبب پیدایی «نقاشیخط» گردید. استفاده از نشانه‌های مذهبی و عناصر نهفته در فرهنگ شیعه که مشهورترین آنها نمادهای عاشورا بود نیز وجه مشترکی میان سقاخانه‌ای‌ها است حتی استفاده از زیبایی‌شناسی این فرهنگ همچون استفاده از رنگ‌های سنتی قدیمی، چنان‌که با دیدن بسیاری از کارهای آنها مخاطب به یاد، حسینیه، تکیه و عزاداری‌های ماه محرم می‌افتاد.

بکارگیری دستمایه‌هایی چون پنجه، علم، ضریح، دخیل، پرچم و... که هر کدام نشانگر مفاهیم تاریخی ـ فرهنگی بودند و ترکیب این نمادهای انتزاعی، جدای از فرم واقعی آنها، فضایی نوین را پدید می‌آورد.

هنرمندانی چون زنده رودی خط را در مرز جنبشی پیش بردند و پرویز تناولی خط را به نوعی دیگر در حجم‌هایش به کار برد و به دنبال آنان فرامرز پیلارام آنچنان تغییر شکل‌هایی در حروف به وجود آورد که به کلی رابطه فرم و محتوی را از هم گسست و خط در آثار او به مجموعه‌ای از حرکت حروف در بطن سطوح رنگی تبدیل گردید.

رضا مافی، نیاز با سیاه مشق‌های خود این سنت شکنی را ادامه داد تا نوبت به محمد احصایی رسید که در آخرین تحولات هنری خود فقط به یک مجموعه‌ از حرکت حروف دست یافت و نام آن را بسم‌الله نهاد.

پس از آن نصرالله افجه‌ای با خط، نقاشی کرد و بالاخره جلیل رسولی از خط و چسباندنی‌ها به یکدیگر سعی نمود ضمن احترام به رابطه فرم و محتوی در خط، از طریق چسباندن ترمه‌ها و نمدها و نظایر آن به تابلوی خط، غنای ملی و زیبایی سنتی ببخشد.

همچنین هادی روشن ضمیر با استفاده از ورق طلا در آثار نقاشیخط سبکی نو در این رشته پدید آورد... پس از انقلاب هنرمندان زیادی در عرصه نوآوری با خط و یا نقاشیخط بخت خود را آزمودند و این روند ادامه داشته است تا آخرین دست آورد خط به نام مُعَلی توسط عجمی در سال ۱۳۷۸ شمسی پا به صحنه نهاد.

این خط که به عنوان شیوه‌ای جدید در خوشنویسی مورد اقبال قرار گرفته تلاش می‌کند رابطه فرم و محتوا را حفظ نماید. توسل به نام علی ابن ابی طالب الهام بخش هنرمند، در تحول حروف و ترکیب‌بندی بوده است.

از آنجایی که هنرمندان نوین از دشواری خط و ناخوانایی آن واهمه نداشته‌اند جسورانه و بی‌دریغ درروند ایجاد نوآوری از اقلام قدیم استفاده کرده‌اند.

این امر تا جایی است که علیرضا مقاری نیز که پژوهشگری معتبر در این زمینه شناخته می‌شود در این زمینه معتقد است، ظرفیت بالای نوآوری در کلیه خطوط و قلم‌های مختلف خوشنویسی سنتی از خط کوفی، و یا خط ثلث در قرن دوم و سوم گرفته و تا «معلی» در قرن پانزدهم هجری ادامه داشته و حتی گسترش یافته‌است برای هنرمندان فرصتی فراهم آورده که تمامی اقلام خط توجه نمایند.

آنان نه تنها تعلیق و نستعلیق و شکسته، به عنوان خطوط کاملا ایرانی بلکه شکل‌های قدیم‌تر و گمنام‌تر خط را نیز چون رقاع و محقق و ریحان و در شکل‌های هندسی، کوفی را چون خط بنایی (معقلی) و حتی کوفی گیاهی را نیز به عنوان مواد خام آثار خود تلقی نمودند.

نکته مهم این‌ است که طی استفاده از تکنیک‌های ساده با قلم‌نی و مرکب گرفته تا قلم‌مو و رنگ روغن و حتی امروزه کامپیوتر دیجیتال آرت، هیچ یک از اقلام خط سنتی با هنر مدرن در تضاد قرار نگرفته‌اند و قابلیت بالای خطوط سنتی با همه قواعد محکمش فرصت همزیستی خط با فناوری و هنر معاصر را به بهترین وجهی ایجاد نموده‌است.

● ۴۵ سال خوشنویسی، یادگار عشق

محمد جلیل رسولی از همان کودکی به خوشنویسی علاقه داشت. برای همین وقتی به تهران مهاجرت کرد به صورت نیمه‌حرفه‌ای به این کار پرداخت و تاکنون نزدیک به ۴۵ سال است که خوشنویسی می‌کند.

تا به حال حدود ۳۲ نمایشگاه انفرادی در تهران داشته و در کشورهایی همچون انگلیس، ایتالیا، آلمان، چین، ژاپن و... هم نمایشگاه‌هایی برپا کرده است. هم کار کلاسیک انجام می‌دهد و هم آثار نقاشیخط پدید می‌آورد.

با این که استادش در زمینه خوشنویسی، سیدحسن میرخانی بود که در سال ۱۳۶۷مدرک استادی را به وی ارائه داد، اما سبک استادانی چون میرعماد قزوینی و عبدالمجید طالقانی را نیز آزمود. به دلیل این که از همان کودکی عاشق رنگ بود و آثار نقاشی را به دقت بررسی می‌کرد، از سرآمدان نقاشیخط نیز محسوب می‌شود.

نقاشیخط یکی از شاخه‌های هنر ایرانی است که سابقه چندان طولانی ندارد و نگاهی نو به عنصر در آثار نقاشی داشته است.

رسولی به عنوان خوشنویس، چند اثر ادبی ازجمله ترجمه فارسی نهج‌البلاغه، دیوان امام‌ره و شاهنامه فردوسی را کتابت کرده است.

آثار ارزشمند و ماندگار او در زمینه خوشنویسی و نقاشیخط در قالب ۳ کتاب جان جانان، یادگار عشق و مرقع برگ سبز منتشر شده که سرمشقی برای هنرجویان این هنر است. این هنرمند در فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران نیز عضویت دارد.