یکشنبه, ۱۹ اسفند, ۱۴۰۳ / 9 March, 2025
جنایت به معنای مطلق کلمه

الی روت خشونتها و بیرحمی را در فیلم جدیدش که «مسافرخانه» یا «خوابگاه دانشجویان» نام دارد، از حد گذرانده و به قطع ساده انگشتان دست و پای کاراکترهایش رضایت نمیدهد، بلکه تا سرحد قطع کردن اجزای بدن آنها هم پیش میرود اما لابد یکی از دلایل اصلی فروش زیاد فیلم و تبدیل شدنش به یکی از موفقترین آثار سینمایی امریکا و کانادا ظرف ۲۰ روز اخیر نیز همین مساله بوده است. در زمان عرضه فیلمهایی مثل «قتل عام چین ساو» از میزان خشونت موجود در آن آثار انتقاد زیادی صورت گرفته بود، اما «مسافرخانه» از تمام آنها فراتر میرود. در همین راستا حتی گزارش شده است که در یکی از دفعات نمایش فیلم در جشنواره بینالمللی و معتبر تورنتو در اواخر شهریور امسال دوبار آمبولانس را فراخواندند تا بیایند و افرادی را که از شدت ترس و شوک حالشان به هم خورده بود، با خود ببرند و آنها را احیا کنند.
●سرتان را پایین بگیرید
حقیقت هرچه بوده باشد، روت پس از ساختن اولین فیلم بلندش که یک کار بالنسبه موفق به نام «تب کابین» و محصول ۲۰۰۳ بود، «مسافرخانه» را با تمی تندتر و خطرناکتر ساخته است. در این فیلم با سفر کاراکترهای اصلی به اروپا مواجه میشویم، اما یک آدم مخوف که تصور و برداشت متفاوتی از واژه تعطیلات و تفریح دارد، به جان آنها میافتد و دردسر زیادی را برای آنان ایجاد میکند که به واقع مرگبار است. اگر هدف «الی روت» از ساختن «مسافرخانه» متوحش کردن تماشاگران و به لرزه افتادنشان بر روی صندلیهایشان بوده باشد، باید گفت که واقعاً به خواستش رسیده و حتی به لحاظ فوق از آن فراتر هم رفته و جنایت به معنای مطلق کلمه را آفریده است. گاهی حتی مجبورید دستهایتان را از روی چشمها عبور دهید و سرتان را قدری پایین بگیرید تا از شدت و حدت برخوردها طی فیلم احساس ناامنی شدید نکنید و ●به واقع صحنهها را نبینید.
تصاویر بر روی پرده حیرتانگیز است. هر ساله فیلمهای ترسناک متعددی اکران میشوند، اما به ندرت اثری را مییابید که واقعاً نگرانتان کند.
«مسافرخانه» از آن دست و از آن آثار معدود و کم شمار است. الی روت در این راه هیجان و تنش را به آرامی شکل میدهد و «سر فرصت» تماشاگران را به سمت شکنجه و تنش به پیش میبرد. او ۳۴ سال بیشتر ندارد اما این کار و هدف را چنان موثر انجام میدهد که تماشاگران حیرت میکنند و از اینکه او به رغم این سن کم برای یک کارگردان این چنین برکارش مسلط و صاحب اشراف است، به شگفت میآیند.
یک شگفتزده مشهور یکی از شگفتزدهها و به واقع حامیان روت، کسی نبوده است جز کوئنتین تارانتینو معروف که ظاهراص در فیلم تحت عنوان مدیر اجرایی انجام وظیفه کرده و به همین خاطر است که در تیتراژ این جمله میآید: «تارانتینو تقدیم میکند...»
در نیمه اول فیلم، خشونت تندی روی نمیدهد. در این فیلم دو کاراکتر اصلی را کنار یکدیگر میبینیم. یکی پاکستون با بازی جی.هرناندز است و دیگری جاش درک ریچاردسون.
ما کاراکتر دیگری به نام «اولی» ایتور گودیانسن را نیز همراه آنها مشاهده میکنیم. آنان کار خاصی انجام نمیدهند و فقط خوش هستند و به اینجا و آنجا میروند و پول خرج میکنند تا دغدغهیی نداشته باشند.
اینچنین است که در این مقطع از فیلم همه چیز امن و مناسب نشان میدهد و به این نتیجه غلط میرسید که فیلم،داستان یک دوره تعطیلات راحت و بدون دردسر است، حال آنکه مسائل اصلی در راه است و ما با هر چیزی روبرو هستیم الا یک داستان عادی.
ماجراهای اصلی از آنجا شروع میشود که یک غریبه به آنها توصیه میکند برای استفاده بیشتر از ایام تعطیلاتشان با قطار به اسلواکی هم بروند. به ادعای او در آنجا مناظر و مسائل سیاحتی متعددی وجود دارد که میتواند برایشان جالب باشد و حتی آدرس یک هتل خوب را هم در آنجا به این افراد میدهد.
در یک چشم به هم زدن آنها نیز در بدو ورود به محل ظاهرا با همان چیزهایی مواجه میشوند که قول و وعده آن را شنیده بودند. در آن مکان آنها با افراد دیگری مانند ناتالیا باربارا ندی لیاکووا و اسوتلانا یانا کادراب کووا که مانند آنان ایام تعطیلات کریسمس و ژانویه خود را میگذرانند، آشنا میشوند.
تا اینجا مشکلی وجود ندارد،اما ال روت در یک چشم به هم زدن ما را به یک دنیای دیگر میبرد. تماشاگر ناگهان میبیند که این افراد راحت طلب مسافر، در هتل مورد بحث با طناب و دستبند به صندلی و مبل زنجیر شدهاند و قاتلانی بالفطره و وحشتناک آنها را احاطه کردهاند و خیال دارند که آنانرا قطعه قطعه کنند.
از اینجا میتوان این ایراد را گرفت که خشونت به تصویر کشیده طی این مقطع از فیلم توام با زیادهروی و افراط است و در عین حال روت در جلب حمایت و ترحم تماشاگر برای این افراد در معرض خطر نیز توفیق دارد و این در تضاد با اوایل فیلم است که این کاراکترها به قدری بیخیال و بیمسئولیتند که تماشاگران آنها را پس میزنند و احساس مساعدی را نسبت به آنان بروز نمیدهند.
البته کاراکتر جاش ترحم بیشتری را موجب میشود، زیرا ما از ابتدای فیلم متوجه میشویم که او دچار بیماری آسم است و مجبور است که یک وسیله «کمک تنفسی» کوچک را دایماص با خود حمل کند و هرجا که به مشکل حادی برخورد کرد آن را بر چهره و بر روی بینیاش بگذارد.
●تصویری جدید
«مسافرخانه» تصویر و معنای جدیدی از خشونت را به دست میدهد و بلاهایی که بر سر این کاراکترها میآید، در تاریخ سینما کم سابقه بوده است و معلوم نیست الی روت با کدام پشتوانه دست به چنین کاری زده است.بیننده چه چنین خشونتی را بپذیرد و چه خیر، لابد در دلش روت را به خاطر رویکرد به آنچه تاکنون در سینما نظیر آن پیاده نشده است، تحسین میکند یا بر نوجویی او رشک میبرد و حداقل قضیه این است که دچار شگفتی میشود و این همان چیزی است که الی روت میطلبیده است.
اینکه در پایان قصه چه روی میدهد و بر سر مقتولین احمق و قاتلان بیمنطق ماجرا چه میرود، چندان مهم نیست و آنچه اهمیت دارد غافلگیر کردن تماشاگران و کسب توفیق از این طریق است.
هرچه باشد، این از اصول موفقیت در هالیوود جدید محسوب میشود و این فیلم ۹۵ دقیقهیی در این خصوص توفیق کامل دارد!
وصال روحانی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست