دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
او تازه اول راه است
شفای عاجل
بعضی روزا این جوریه: از خواب بلند میشی حوصله نداری دوش بگیری. گشنته، چایی دم میکنی، پنیر و کره و مربا آماده میکنی، میبینی نون نداری. بیخیال میشی هوس میکنی سیگار بکشی، پاکت سیگارت خالیه، یه سیگار نصفه از دیشب توی زیر سیگاری پیدا میکنی، فندکت نمیزنه، میگردی کبریت نداری. تصمیم میگیری با اجاقگاز روشنش کنی، فندک گاز کار میکنه، روشن میشه. دولا میشی که سیگار رو روشن کنی چون سیگارت کوتاهه جلوی موهات و یهکم از ابروهات میسوزه. بوی کِز میگیری، میری جلو آینه دستشویی ببینی چه بلایی سر موهات اومده، یه کم با موهات و ابروهات ور میری، دست و صورتتو میشوری، یادت مییاد که سیگارت روشنه ولی هنوز بهش پک نزدی، با عجله مییای میبینی سیگارت آخراشه، ورش میداری ولی چون دستات خیسه سیگارت خیس میشه، میخوای خاکسترش رو بتکونی اما چون سیگار خیس شده از بیخ فیلتر میشکنه و میافته توی زیرسیگاری... تا دم غروب توی خونهای که برات شده مثل قبر هزار جور بدمیاری، تلفن رو برمیداری تا به رفقات زنگ بزنی، یکی خاموشه و یکی در دسترس نیست، یکی با یک گروه دیگه رفتن شمال صدای بگو و بخندشون مییاد، یکی عموش مرده ختمه، یکی باهات تند تند حرف میزنه، میپرسی چرا؟ میگه من دوبیام موبایلم رومینگه، یکی روی پیامگیره، یکی توی جادهس، تصمیم میگیری بری تنها قدم بزنی، دم در میافتی توی جوب و پات تا زانو میره تو گل و لجن.
گاهی هم شرایط فرق میکنه، همراه یکی از رفقات میروی دفتر یک تهیهکنندهای که دوستت تست بازیگری بده، دوستت قبول نمیشه و بین ۵ هزار نفر چشم تهیهکننده و کارگردان تو رومیگیره و میشوی بازیگر اصلی پرخرجترین سریال، میشوی یوزارسیف، مثل مصطفی زمانی، از همان لحظه زندگیت دگرگون میشه.
... اما بعد از چند سال چندین و چند فیلم سینمایی بازی میکنی ولی هیچکس تو رو به اسم خودت نمیشناسه، همه هنوز به تو میگن: «یوزارسیف»...هر بار که به تو بگن «یوزارسیف» انگار غروب جمعه است و به همه دوستهات زنگ زدی و داستان شده مثل همان نکتهای که اول نوشتم.
البته روز بدی که نوشتم از روزهای خودم بود. چون یوزارسیف سیگاری نیست!
در سال ۹۰ اوضاع و احوال احتمالا برای او اینچنین خواهد بود:
۱) چندین و چند فیلم دیگر بازی میکند، عکسهایش روی جلد مجلات مختلف چاپ میشود اما زیر عکسش مینویسند: «یوزارسیف در فیلمی از...»
۲) در سال ۹۰ باز هم هزاران نفر در جاهای گوناگون کاغذ و خودکار به دست سراغ او میآیند تا امضا بگیرند. او هم امضا میکند «مصطفی زمانی» و شخصی کاغذ به دست میگوید: «لطفا پایینش بنویسین یوزارسیف که به هر کسی نشون دادم، بدونه امضای شماست!»
۳) در سال ۹۰ باید به ۱۸ هزار نفر توضیح بدهد که چگونه در سریال، زلیخای پیر را شفای عاجل داد و جوان کرد!
۴) این دیالوگ هم احتمالا ۲۰ هزار بار بین او و آدمهای گوناگان رد و بدل میشود:
- «خیلی سریالتون خوب بود، من خیلی دوست داشتم.»
- «کجاش رو بیشتر دوس داشتین؟»
- «اونجا که زلیخا رو جوون کردین خیلی خوب بود، من که گریهام گرفت.»
● نحوه راهیابی به سینما
از جمله بازیگرانی است که یکشبه، ره صدساله را در سینمای ایران پیمود! این را همه میگویند، نه فقط ما! بهصورت خیلی اتفاقی وارد عرصه بازیگری شد و خیلی خوب جایگاهش را حفظ کرد. دیگر همه نحوه انتخابش برای سریال حضرت یوسف را میدانند که اصلا برای بازیگری به تهران نیامده بوده بلکه این دوستش بوده که به بازیگری بسیار علاقه داشت و میخواست در این فیلم بازی کند اما مصطفی زمانی هم تست داد و در کمال ناباوری، او برای نقش حضرت یوسف انتخاب شد!
● ویژگیها و خصوصیات یک متولد خرداد
متولدین خردادماه افرادی دو شخصیتی، گریز پا، پیچیده و شیفته مخالفت هستند! همینخصوصیات از یک جهت باعث حسنها و همهفنحریف بودنشان بوده و از یک جهت باعث عیوب و عادات بد هستند. هنگامیکه جنبه شخصیتی مثبتشان را به نمایش میگذارند، خیلی جذاب میشوند و امان از وقتیکه جنبه شخصیتی منفیشان را نشاندهند. از بد هم بدتر میشوند!
● جدیدترین مصاحبهها
بعد از تجربه سریال «یوسف پیامبر(ع)»، هدف بعدیام سینما بود. بعد از این سریال، سعی داشتم عرصه سینما را هم تجربه کنم؛ اما با ورودی محترمانه. شروع پیشنهادهایم، با «آل» بود. (زندگی ایدهآل)
میگویند وقتی به قله رسیدی، باید روی قله بمانی. اما من می گویم نه. روی قله میروی، اما پایین هم میآیی. مهم این است که قلههای دیگر را هم بتوانی فتح کنی. به تعداد فتح قلههایت زمین میخوری و دور، دور تو نیست.(مجله رویش)
شهرت دراین شغل به تو این فرصت را میدهد، پیشنهادهای متعددیداشته باشی؛ اما درعوض، فرصت انتخاب کمتری داری چون لااقل درمورد خودم که بیشتر پیشنهادها در راستای همان شهرت بود؛ از طرف دیگر درآن زمان، سینما از نظر بازیگر دچار کمبود شده بود بنابراین پیشنهادها، باید حولوحوش کسانی میچرخید که حداقل برای مردم آشنا باشند. (زندگی ایدهآل)
دریک مصاحبه از من اینطور سوال شد: «از اینکه یکشبه ره صدساله را رفتید، چه احساسی دارید؟» بهنظر من قبل از پاسخ به چنین سوالی، باید دید، شب از دیدگاه این آدم چه معنایی دارد. منظور، چه شبی است و چه راهی و اصلا راه برای این آدم چطور تعریف میشود؟ درحالیکه اگر بازیگری را درست بشناسیم، اصلا امکان مطرحکردن چنین پرسشی وجود ندارد، چرا که بازیگری، یک دانش است و طیکردن آن یکشبه به هرقیمت و با هرشرایطی، غیرممکن است! درایران، شاید بتوان یکشبه پولدار شد یا به بدترین وجه سقوط کرد؛ اما درمورد قوانین علمی، چنین چیزی اصلا امکانپذیر نیست. البته موضوع شهرت در ایران، موضوع متفاوتی است؛ میتوانی در چشم برهمزدنی شهرت پیدا کنی؛ اما صحبت اینجاست که آیا میتوانی این شهرت را حفظ کنی؟! (زندگی ایدهآل)
یک جمله حسن فتحی همیشه جلوی چشم من هست که گفت: «مصطفی همیشه فکر کن اگر سینما را از تو بگیرند چه هستی؟ این جمله را بهعنوان یادگاری همیشه از او دارم.» (مجله رویش)
بهجرات میگویم که تابهحال بهدستآوردن چنین شهرتی، فقط با یک فیلم درمورد هیچکس اتفاق نیفتاده است. درحرفه ما، این اتفاق بهنوعی بیسابقهترین فرصتی بود که برای یک بازیگر پیش میآید. (زندگی ایدهآل)
قرار نبود هنرپیشه شوم؛ اما درهرصورت در این مسیر قرار گرفتم. اوایل پذیرفتن من سخت بود. همه احساس میکردند دارم ادا درمیآورم؛ اما باید ثابت میکردم میتوانم برای خودم، جایگاه خوبی بهدست بیاورم. نمیخواهم ادعا کنمجایگاهی بهدست آوردهام؛ اما تلاش کردم برای ماندن در این حرفه، چهره و حتی شهرت یوسف را فراموش کنم! (زندگی ایدهآل)
● حاشیههای زندگی خصوصی
از جمله نکات حاشیهای که درباره او وجود دارد، به جشنواره بینالمللی سال گذشته برمیگردد که در این سال، بهخاطر داشتن کارهای زیاد در جشنواره، مورد انتقاد بسیار شدید اهالی سینما قرار گرفت و خیلیها این کار را نوعی خودزنی میدانستند و اعتقاد داشتند نباید بعد از سریال حضرت یوسف(ع)، یکدفعه پیشنهاد بازی در این همه کار را قبول میکرد و با این کار، باعث میشود مخاطبان از او خسته شوند! البته کو گوش شنوا! امسال هم با ۵ کار در جشنواره شرکت کرد تا باز هم نشان دهد، مرغ او یک پا دارد!
منتقدان همواره به فن بیان او ایرادهای زیادی گرفتهاند.
همواره بهخاطر دوری از خانوادهاش که در فریدونکنار زندگی میکنند، ناراحت و دلگیر است.
تعداد دفعات چاپ تصویر روی جلد زندگی ایدهآل: یک بار
تعداد نتایج بعد از سرچ نام او در گوگل: ۱۲ هزار و ۷۰۰
پرفروشترین فیلم: کیفر
● فیلمگرافی
▪ مهمترین فیلمهای سینمایی
کیفر، بدرودبغداد، اینجا تاریک نیست
▪ مجموعههای تلویزیونی
یوسف پیامبر(ع)، درچشم باد
● افتخارات: تازه اول راه است
● دلمشغولی اصلی
انجام کارهای خیریه در قالب گروه دل شیر که برای آن، چند باری به مراکز خیریه سر زد و یکی از سفیران این گروه به حساب میآید.
● شناسنامه شخصی
مصطفی زمانی، متولد ۳۰ خرداد ۱۳۶۱ فریدونکنار، مجرد، کارشناس مدیریت صنعتی
محل زندگی: تهران زعفرانیه
غیر از بازیگری، هیچ حرفه و شغل دیگری را دنبال نمیکند: «ورزش میکنم و اکثر اوقات در خانه هستم. کتاب میخوانم و فیلم میبینم. ۲دوست دارم که یکی از آنها را هر ۲ ماه یکبار میبینم و یکی دیگر را هم هفتهای یکبار!»
منبع : زندگی ایده آل
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست