بیا سر به نیزه ها بسپاریم!

به آسمان بنویسید: ابركم داریم
و بر زمین كه چو خورشید داغ و تبداریم
فرات از خجلت در زمین فرورفته است
و ما در اوج عطش از ستاره سرشاریم
خیال می كنی ای آفتاب او تنهاست؟
اگر كه ماه نباشد …

به آسمان بنویسید: ابركم داریم

و بر زمین كه چو خورشید داغ و تبداریم

فرات از خجلت در زمین فرورفته است

و ما در اوج عطش از ستاره سرشاریم

خیال می كنی ای آفتاب او تنهاست؟

اگر كه ماه نباشد همه علمداریم

به كوری چشم آفتاب می خواهیم

به عشق صبح دو ركعت نماز بگزاریم

بگو به هر چه كه نامرد، تیغ بردارند

دمی كه مثل علی سر ز سجده برداریم

درخت ها به كدامین طرف گریخته اند؟

رها كن... آه!... بیا سر به نیزه بسپاریم

به ما، به ماه سرنیزه ها نگاه كنید

كه چشم خیره خورشید را می آزاریم

و در زمان و زمین منتشر شدیم؛ آری

به آسمان بنویسید: ابر می كاریم!

محسن اشتیاقی