یکشنبه, ۲۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 16 March, 2025
مجله ویستا

مقاومت عراق


نوشتار حاضر ترجمه یك مقاله عربی با عنوان «المقاومهٔ العراقیهٔ» می باشد كه توسط آقای مثنی حارث الضاری به رشته تحریر درآمده و در مجموعه مقالاتی بنام «اختلال العراق و تداعیاته عربیاً و اقلیماً و دولیاً» توسط «مركز درسات الوحده العربیه» در بیروت منتشر شده است

نوشتار حاضر ترجمه یك مقاله عربی با عنوان «المقاومهٔ العراقیهٔ» می‌باشد كه توسط آقای مثنی حارث الضاری به رشته تحریر درآمده و در مجموعه مقالاتی بنام «اختلال العراق و تداعیاته عربیاً و اقلیماً و دولیاً» توسط «مركز درسات الوحده العربیه» در بیروت منتشر شده است. این مقاله، شامل سه بخش می‌باشد: ظهور مقاومت، نیروهای تشكیل‌دهنده‌ مقاومت و آینده‌ مقاومت. نویسنده در بخش نخست مقاله خود، به ظهور زودهنگام مقاومت عراق و سرعت تحول و دگرگونی آن اشاره می‌كند. او در این بخش به بررسی تحلیلات مختلف درباره علل ظهور مقاومت می‌پردازد كه در این زمینه مواردی مانند «دفاع از خود»، «قانون كنش و واكنش» و «دلایل دینی و شرعی» را یادآور می‌شود. در بخش دوم، به نیروها و سازمان‌های مختلف مشاركت‌كننده در مقاومت عراق از جمله «جیش محمد»، «مقاومت اسلامی‌ـ ملی‌»، «انصارالاسلام»، «انصار السنه»، «الجبههٔ الشعبیهٔ». «گروهان حطین» و «مجاهدین حدیثه» اشاره شده و احتمالات مختلفی در خصوص علل و عوامل گسترش مقاومت عراق، مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش سوم این مقاله، دو گروه از نیروهای مقاومت مورد توجه نویسنده قرار گرفته و بررسی شده‌اند، گروه‌هایی كه به برپایی دولت اسلامی توجه دارند و گروه‌هایی كه تنها به دنبال آزادسازی عراق هستند. با توجه به ضرورت آشنایی محققین محترم با دیدگاه‌ها و نظریات نویسندگان عرب در این خصوص، نسبت به ترجمه و انتشار آن اقدام شده است. انشاءالله مفید واقع شود. این پژوهش مختصر، یكی از موضوعات بسیار مهم مربوط به پیامدهای اشغال عراق را مورد بررسی قرار می‌دهد. این موضوع، مقاومت عراق است كه آشكارا علیه نیروهای اشغالگر حاضر در این كشور فعالیت می‌كند. در این مقاله تلاش شده است كه موضوع مزبور در قالب سه محور اساسی تنظیم و ارائه شود:

۱ـ ظهور مقاومت عراق

۲ـ نیروهای درون مقاومت عراق و عوامل تشكیل‌دهندهٔ ساختار كلی آن.

۳ـ آیندهٔ مقاومت عراق

پوشیده نیست كه در كنار این محورها تلاش‌های دیگری نیز برای تكمیل نیازمندی‌های این پژوهش در زمینهٔ تحلیل‌های ارائه شده دربارهٔ نحوهٔ ظهور این پدیده، امكان گسترش آن و عوامل یاری‌رسان آن، انجام گرفته است. اما در این زمینه، محورهای قابل بحث دیگری هم چون «تأثیر این مقاومت بر عراق، جهان عرب و امریكا» وجود دارد كه نیازمند پژوهش تكمیلی دیگری است.

* ظهور مقاومت عراق

با بررسی اسناد قابل دسترسی مربوط به بیانیه‌های جنبش‌های مقاومت و سازمان‌های سری آن در عراق، می‌توان گفت كه نخستین اقدامات مسلحانه ضدنیروهای اشغالگر در اواخر ماه آوریل صورت گرفت. چند هفته پس از آن، نخستین بیانیه‌هایی كه مسئولیت برخی اقدامات مسلحانه علیه نیروهای امریكایی و انگلیسی را برعهده می‌گرفتند پدیدار شدند و سپس، بیانیه‌ها و گروه‌های متعددی، پی‌درپی طرف مسئول این عملیات‌ها را معرفی كردند. از این سازمان‌ها، نام‌های بسیاری بر سر زبان‌ها افتاده كه بخشی از آنها به مرور زمان محو شده و برخی دیگر تا كنون استمرار یافته‌اند. این سازمان‌ها، بیانیه‌های علنی و رسمی خود را از طریق موضع‌گیری‌های سیاسی و اعلام جزییات عملیات‌های نظامی خود در صفحات سایت‌های اینترنتی یا بیانیه‌های الصاق شده به دیوارها یا توزیع شده در مساجد یا چاپ شده در روزنامه‌های جهان عرب‌ـ و بعضاً روزنامه‌های عراقی‌ـ اعلام كرده‌اند. ملاحظه می‌شود كه طبق همهٔ محاسبات، ظهور این اقدامات مقاومت‌گرانه بسیار زودهنگام رخ داده است. به محض توقف و آرام گرفتن توپخانه‌های اشغالگران پس از اشغال بغداد، صدای شلیك گلوله‌های مقاومت در جای جای عراق به گوش رسید تا آن كه وضعیت كنونی بر عراق حاكم شد و این خود نشان از سرعت شكل‌گیری مقاومت عراق پس از اشغال این سرزمین و عدم وجود فاصلهٔ زمانی قابل توجه میان این دو رویداد دارد. بسیاری از پژوهشگران علاقه‌مند به موضوع مقاومت مسلحانه در عراق به این موضوع پرداخته‌اند و به آن به عنوان یكی از ویژگی‌های این مقاومت اشاره كرده‌اند. «توفیق‌المدینی» محقق تونسی در گفتگو با روزنامهٔ قطری «الرایه» دربارهٔ مقاومت عراق گفت: «شروع این مقاومت بسیار زودهنگام بود». استاد فهمی هویدی نیز به روزنامهٔ «الشرق الاوسط» اظهار داشت: «هم چنان كه رژیم سابق عراق در نهایت سهولت سرنگون شد مقاومت نیز با شتاب تمام پدیدار شد. سرنگونی زودهنگام و آسان رژیم صدام بی‌تردید واقعه‌ای غافلگیركننده بود كه غافلگیری دیگری را نیز در پی‌داشت و آن برتری حس انتقام بود». از دیگر ویژگی‌های مربوط به ظهور این مقاومت، سرعت تحول و دگرگونی آن است. به رغم كوتاه بودن مدتی كه از عمر این مقاومت گذشته است (حدود ۱۰ ماه) می‌بینیم كه این مقاومت تا كنون مراحل مختلفی را پشت سر نهاده و روش‌های كاری خود را تجدید و «نو» كرده است. مقاومت عراق ابتدا از حالت گروه‌های كوچكی كه اولین هدف آنها جمع‌آوری سلاح‌های پراكنده بود به گروه‌های مبارز كوچك و كم تعدادی تبدیل شد كه به سلاح‌های برجای مانده از جنگ اكتفا نمی‌كرد بلكه در جستجوی سلاح‌های ذخیره شده در مخازن و انبارهای ارتش بود. سپس این گروه‌های مقاومت‌كننده بزرگ‌تر شدند و به یكدیگر پیوستند. این به هم پیوستگی موجب گسترش حجم و افزایش كارآیی و كیفیت آنها شد به نحوی كه به اصلاح برخی سلاح‌ها و توسعهٔ برخی دیگر روی آوردند. این گروه‌ها به تلاش‌های داخلی خود اكتفا نكردند بلكه حتی به تشكیل ائتلاف‌ها و گروه‌های بزرگ‌تر روی آوردند. گواه تمام این تحولات، بیانیه‌هایی است كه این تحولات را اعلام می‌كنند و در هر نقطه از عراق كه عملیات‌ مسلحانه‌ای وجود دارد می‌توان آنها را یافت. برخی متخصصان امور نظامی این تحول را بدین نحو تشریح می‌كنند: «قیام خودجوش مردم عراق در برابر نیروهای اشغالگر به مقاومتی حقیقی در برابر اشغالگران امریكایی و انگلیسی تبدیل شد. هدف این مقاومت، انتقام و حفظ شرف و آبرو یا ابراز احساسات حقیقی در برابر حضور بیگانگان در سرزمین عراق بود».[۱]

نظریه‌های موجود دربارهٔ مقاومت

تحلیل‌های متعددی در خصوص علل ظهور مقاومت وجود دارد. در دسته‌ای از این تحلیل‌ها، علل ظهور مقاومت «دفاع از خود» دانسته شده است. در این تحلیل‌ها سعی شده است كه پیشینه‌ای برای مقاومت عراق در نظر گرفته و این مقاومت با ویژگی‌های منفی توصیف شود تا ویژگی‌های ظاهری و شناخته شدهٔ آن، از آن سلب شود. این دسته از نظریات در میان نیروهای اشغالگر و به صورت روشن‌تری در میان طرف‌های داخلی در «شورای حكومتی» طرفداران بیشتری دارد. این طرف‌های داخلی، همواره تحلیل فوق را كه فاقد واقع‌بینی است تكرار می‌كنند و با مناسبت یا بدون هیچ مناسبتی مقاومت را به شخص صدام حسین متصل می‌كنند. آنها در این كار از «توصیفات ویژه‌ای» هم چون «بقایای نظام صدام» و «یتیمان صدام» بهره می‌گیرند.اما اوضاع به تدریج متحول شده و این توصیفات با ورود عبارت «تروریست‌های خارجی» حالتی دوگانه به خود گرفته‌اند. اخیراً توصیفات دیگری نیز از این مقاومت به گوش می‌خورد كه آن «دزدان و سارقان» است. شایان ذكر است كه این توصیفات از مقاومت، سخنان گزاف و بدون هیچ دلیل و برهان روشنی می‌باشد. اگر چه نسبت دادن این چنین اوصافی به مقاومت از سوی امریكایی‌ها را می‌توان در چارچوب توجیه اقدامات مسلحانه مقاومت علیه نیروهای این كشور و بی‌اهمیت شمردن آن ارزیابی كرد اما موضع‌گیری برخی از اعضای شورای حكومتی و نیروهای حامی آن را نمی‌توان درك یا توجیه كرد. این دسته از اعضای شورای حكومتی ویژگی‌ حقیقی نیروهای اشغالگر را به آنها نسبت داده و آنها را «اشغالگر» خوانده‌اند اما آنها مقاومت را با نام حقیقی آن به رسمیت نمی‌شناسند. اگر اشغال، «اشغال» است چرا مقاومت، «مقاومت» خوانده نمی‌شود؟ اما دسته دوم تحلیل‌ها و نظریات موجود دربارهٔ مقاومت عراق، تحلیل‌های مبتنی بر قانون كنش‌و‌واكنش است. بنابراین، مقاومت بر اساس این تحلیل، واكنشی در برابر تجاوزات اشغالگران و خشونت‌های غیرقابل توجیه آنها در تعامل با عراقی‌ها است و برجسته‌ترین دلیل این تفسیر، حادثهٔ مشهور فلوجه می‌باشد. در این حادثه، نیروهای اشغالگر تظاهرات مسالمت‌آمیز این شهر را كه در محكوم كردن رفتارهای نیروهای سركش و متجاوزانهٔ امریكایی‌ها و انگلیس‌ها و نقض آزادی‌ها و عرف‌ها و سنت‌های اجتماعی و اسلامی برگزار شده بود، به شدت سركوب كردند. در این تظاهرات ۱۵ نفر كشته و تعداد زیادی نیز زخمی شدند. تنها پس از گذشت یك شب، فلوجه شاهد نخستین عملیات مقاومت مسلحانهٔ خود بود. سپس این مسئله ادامه پیدا كرد و راه برای رویارویی همه جانبه میان مقاومت‌كنندگان و نیروهای اشغالگر هموار شد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.