سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
متجاوزان خودی
نیوزیلند وطن ۲۰۶۵ گونه گیاه بومی است که در هیچ جای دیگر جهان پیدا نمیشوند. دامنه تنوع این گیاهان از درختان سر به فلک کشیده و باشکوه کائوری تا گلهای ریزی که کپههای بههمفشردهای به نام «گوسفند علفی» را میسازند، گسترده است. هنگامی که اروپاییان بهتدریج به نیوزیلند رسیدند، همراه خود گیاهان بیگانه را هم آوردند ــ گیاهان زراعی، گیاهان باغی و علفهای هرزی که به عنوان مسافران قاچاق در باروبنهشان پنهان شده بودند. امروزه ۲۲ هزار گونه گیاه غیربومی در نیوزیلند رشد میکنند. زندگی و بقای بیشتر آنها وابسته به مراقبتهای محبتآمیز باغبانان و کشاورزان است. اما ۲۰۶۹ گونه از آنها نیز به تابعیت این کشور درآمدهاند:
بهتنهایی و بدون کمک در جزیرههای مختلف انتشار یافتهاند. تعداد گونههای گیاهی متجاوز (invasive) و بومیشده (naturalized) در نیوزیلند از گونههای گیاهی بومی (native) بیشتر است. همه چیز شبیه پیشدرآمد یک فاجعه بومشناختی است: همهگیری گونههای متجاوزی که گونههای حساس بومی را از سر راهشان برمیدارند. اما در مقالهای که در شماره اوت ژورنال آکادمی ملی علوم ایالات متحده به چاپ رسید، داو ساکس (D.Sax)، بومشناس دانشگاه براون و استیون گینس (S.Gaines)، زیستشناس دریایی دانشگاه کالیفرنیا در سانتا باربارا، نشان دادند که این تجاوز به انقراض دستهجمعی گیاهان بومی نینجامیده است. تعداد گونههای گیاهی بومی نیوزیلند که به شکلی مستند تاکنون منقرض شدهاند، درمجموع به رقم چشمگیر ۳ میرسد. به گونههای خارجی (exotic) خیلی توجه میشود و نگرانی بسیاری ایجاد میکنند. بعضی از دانشمندان تجاوزهای زیستشناختی را ازجمله دو یا سه نیروی نخست در راندن گونهها به سوی انقراض میدانند. اما دکتر ساکس، دکتر گینس و چندین پژوهشگر دیگر بر این باورند که نگرشهای کنونی درباره گونههای خارجی بیش از حد سادهانگارانه است. درست است که بعضی از تجاوزها واقعا ویرانگر هستند، اما در اغلب موارد منجر به انقراض نمیشوند. حتی ممکن است محرک تکامل تنوع زیستی جدید شوند.
دکتر ساکس میگوید: «من از این رویکرد که «خارجیها موجب بدبختیاند» متنفرم، به خاطر آنکه خیلی غیرعلمی است.» دکتر ساکس و همکارانش درمورد گونههای متجاوز با بسیاری از کارشناسان دیگر اختلاف نظر دارند. منتقدان آنها معتقدند با سرعتی که گونهها به نقاط مختلف این سیاره برده میشوند، همراه با انواع دیگر تنشهایی که بر محیط زیست وارد میشود، گونههای خارجی تاثیر بسیار زیادی خواهند گذاشت. تردیدی نیست که بعضی گونههای متجاوز، گونههای بومی را به انقراض کشاندهاند. اما دکتر ساکس میگوید آنها به احتمال خیلی زیاد شکارچی بودهاند نه رقیب. دکتر ساکس و دکتر گینس در مقاله جدیدشان تمام موارد مستند انقراض مهرهداران که به گونههای متجاوز ارتباط داده شده را تحلیل کردهاند. چهار پنجم این انقراضها به علت ورود شکارچیانی همچون روباه، گربه و رات بود. ماهی خاردار نیل برای بهرهبرداری غذایی در سال ۱۹۵۴ به دریاچه ویکتوریا ریخته شد. از آن پس ماهی خاردار با خوردن ماهیهای بومی بهتدریج آنها را نابود کرده است. دکتر ساکس میگوید: «اگر بتوان چیزی را خورد، میتوان هر جا که زندگی میکند آن را خورد.» اما دکتر ساکس و دکتر گینس میگویند در رقابت با گونههای خارجی اثر چندانی از انقراض دیده نمیشود.
دکتر ساکس میگوید این یافته در تضاد با مفاهیم سنتی بومشناسی است. اغلب تصور بر این بوده است که اکوسیستمها تعداد خاصی کنج (niche) دارند که میتوانند به اشغال گونهها درآیند. هنگامی که همه کنجهای اکوسیستمی پر شدند، گونههای جدید تنها هنگامی میتوانند آنها را اشغال کنند که گونههای قبلی منقرض شده باشند. اما دکتر ساکس میگوید اکوسیستمهای واقعی با ورود گونههای جدید اثری از اشباع شدن نشان نمیدهند. دکتر ساکس و دکتر گینس در مقالهشان افزایش تعداد گونههای خارجی را در شش جزیره و رشتهجزیره تحلیل کردند. گیاهان متجاوز در طول دو قرن گذشته با آهنگی یکنواخت بومی شدهاند، بدون آنکه اثری از افت و کاهش دیده شود. در واقع تنوع زیستی این جزایر در مجموع دو برابر شده است.
جیمز براون (J.Brown) از دانشگاه نیومکزیکو میگوید ماهیها نیز همین الگو را نشان میدهند. او میگوید هرگاه از رودخانهای بازدید میکنم که ماهیهای خارجی وارد آن شدهاند، «میپرسم آیا مشاهده کردهاید که هیچ کدام از گونههای بومی منقرض شده باشند؟ و نخستین پاسخی که به آدم میدهند این است که هنوز نه. گویا انقراض گونههای بومی یک پیامد ناگزیر است. این اعتقاد راسخ وجود دارد که تاثیر این کار در مجموع منفی است.» به عقیده دکتر براون این اعتقاد بجا نیست. برای مثال در هاوایی ۴۰ گونه جدید ماهی آب شیرین وارد شده و جا افتاده است در حالی که هنوز ۵ گونه بومی نیز وجود دارد. دکتر براون و همکارانش میپذیرند که گونههای متجاوز میتوانند گونههای بومی را از بخش اعظم زیستگاه اولیهشان بیرون کنند. اما آنها میگویند که گونههای بومی رو به انقراض نیستند، زیرا در پناهگاههای خاص تواناییشان در رقابت بیشتر از گونههای متجاوز است.
این دانشمندان به این نکته هم اشاره کردهاند که گونههای خارجی در عمل میتوانند موجب تکامل تنوع زیستی جدید شوند. یک گیاه آمریکای شمالی به نام علف ریسمانی نمکزار در قرن نوزدهم به انگلستان آورده شد و در آنجا با علف ریسمانی کوچک بومی زادآوری کرد. زادگان دورگه آنها نمیتوانند با هیچ کدام از دو گونه والد تولیدمثل کنند و به این ترتیب گونه جدیدی به نام علف ریسمانی معمولی به وجود آوردهاند. مدتها پیش از آنکه انسان گیاهان را جابهجا کند، بسیاری از گیاهان طی این فرایند دورگگیری کرده و گونههای جدیدی پدید آوردهاند. دکتر ساکس میگوید: «چیزی در حدود یک سوم گیاهانی که در اطرافتان میبینید به این ترتیب شکل گرفتهاند.»
گذشته از این تجاوزهای زیستشناختی موجهایی از انتخاب طبیعی به راه میاندازند. برای مثال، گنجشک خانگی از اروپا به آمریکای شمالی رفته و در سرتاسر این قاره جدید انتشار یافته است. دکتر ساکس میگوید: «انتخاب طبیعی شروع به تغییر آنها خواهد کرد. اگر به این فرایند وقت کافی بدهید، آنها به گونههای جدیدی تبدیل خواهند شد.» او میافزاید: «خود گونههای بومی نیز ممکن است سازش یابند.» برخی از سریعترین نرخهای تکاملی که تاکنون به ثبت رسیده ضمن سازش گونههای بومی به گونههای خارجی اتفاق افتاده است. برای مثال، بعضی جمعیتهای ساس ناترک (soapberry) فلوریدا به جای تغذیه از یک گیاه بومی به نام تاک بادکنکی، اکنون از درخت آتشباران تغذیه میکنند که در دهه ۱۹۵۰ توسط طراحان منظر از آسیا وارد آمریکا شد. ظرف فقط پنج دهه، بذرهای کوچکتر آتشباران سبب تکامل قطعات دهانی کوچکتر و انبوهی از تغییرات دیگر در این ساسها شده است.
در استرالیا، ورود وزغهای نیشکر در دهه ۱۹۳۰ نیز محرک تکامل در جانوران بومی شده است. مارک ویلند (M.Vellend) از دانشگاه بریتیش کلمبیا میگوید: «اکنون که وزغهای نیشکر در استرالیا هستند، مارهایی که بتوانند آنها را بخورند از امتیاز قابل توجهی برخوردارند.» وزغهای نیشکر در پوستشان سمهای قدرتمندی دارند که از آنها در برابر شکارچیانی که سعی در خوردن آنها داشته باشند محافظت میکنند و میتوانند آنها را بکشند. اما در بخشهایی از کشور که این وزغها اکنون در آن زندگی میکنند، مارهای سیاه در برابر سمهای موجود در پوستشان مقاوم شدهاند. در بخشهایی که این وزغ هنوز به آنها نرسیده، مارها همچنان آسیبپذیرند.
دکتر براون میگوید آثار منفی عظیم تجاوزها در شواهد سنگوارهای هم به جا نمانده است. او میگوید: «بارها و بارها میبینید که هرگز این طور نیست.» هرگاه میان اقیانوسها گذرگاههایی باز شده یا قارهها به هم برخورد کردهاند، گونهها به زیستگاههای جدید هجوم آوردهاند. دکتر براون میگوید: «الگوی کلی تقریبا همواره آن است که در مجموع تنوع مقداری افزایش مییابد. به نظر میرسد این به خاطر آن باشد که جامعه گونهها تمام کنجهای بومشناختی را پرنکردهاند. گونههای خارجی ممکن است به این کنجهای خالی اضافی بخورند.» در مقالهای که اخیرا در ژورنال ساینس به چاپ رسیده، پیتر روپنارین (P.Roopnarine) از آکادمی علوم کالیفرنیا و جیرات ورمیج (G.Vermeij) از دانشگاه کالیفرنیا در دیویس، به بررسی تاریخ تجاوزها در میان گونههای نرمتنان پرداختند، گروهی که صدفهای دوکفهای، صدفهای خوراکی و حلزونهای دریایی را دربرمیگیرد. حدود ۵/۳ میلیون سال پیش، نرمتنان اقیانوس آرام شمالی تجاوزی بزرگ به سوی اقیانوس اتلس شمالی را ترتیب دادند. پیش از آن، اقیانوس قطبی مانعی ایجاد کرده بود زیرا صدفهای خوراکی در آب تاریک زیر یخ که از نظر مواد غذایی فقیر است نمیتواند زنده بماند. یک دوره گرمایش جهانی قطب شمال را از آن ترسناکی درآورده بود. با این حال این موج مهاجرت به افت معنیداری در تنوع صدفهای خوراکی بومی اقیانوس اتلس نینجامید. در عوض تنوع اقیانوس اتلس افزایش یافت. علاوه بر گونههای خارجی اضافی، ممکن است گونههای جدیدی نیز از طریق دورگگیری پدید آمده باشند.
اقیانوس قطبی اکنون دوباره و این بار به خاطر فعالیتهای انسان دارد گرم میشود. پیشبینیهای کامپیوتری نشان میدهند که تا سال ۲۰۵۰ دستکم در بخشی از سال بدون یخ خواهد شد. دکتر روپنارین و دکتر ورمیج پیشبینی کردند که نرمتنان امروزی همان سفر فرااقیانوسی را انجام دهند که ۵/۳ میلیون سال پیش هم انجام داده بودند. علاوه بر این انتظار دارند که این تجاوز، تنوع را به جای کاهش، افزایش دهد. اما منتقدانی همچون آنتونی ریچیاردی (A.Ricciardi) از دانشگاه مکگیل در مونترال، میگویند تجاوزهای زیستشناختی امروزی با گذشته تفاوت اساسی دارند. دکتر ریچیاردی میگوید: «اتفاقی که اکنون دارد میافتد شکل مهمی از تغییرات جهانی است. تجاوز و انقراض همیشه بودهاند اما در اثر فعالیتهای انسان گونهها سریعتر از هر زمانی در گذشته جابهجا میشوند و به جاهای دورافتادهای که خودشان هرگز نمیتوانستند به آنجا برسند. با مکانیسمهای طبیعی نمیتوان ۳۵ گونه از پستانداران اروپا را به نیوزیلند رساند. آنها خودشان به تنهایی نمیتوانند از این سر دنیا به آن سر دنیا بجهند.»
برآورد میشود که انسان روزانه ۷ هزار گونه را جابهجا میکند. طی این فرایند گونهها در ترکیباتی با هم آشنا میشوند که پیش از آن هرگز دیده نشده است. فیل کاسی (P.Cassey) از دانشگاه بیرمنگام در انگلستان میگوید: «ما شاهد ایجاد شبکههای غذایی جدید هستیم.» این ترکیبات جدید میتوانند شرایطی ایجاد کنند که تجاوزهای زیستشناختی، گونهها را به شیوههای غیرمنتظرهای منقرض کنند. برای مثال بوتولیسم دارد دهها هزار پرنده را در اطراف دریاچههای بزرگ (در مرز آمریکا و کانادا- م) میکشد. پژوهشها نشان میدهند که دو گونه متجاوز باعث شیوع این بیماری شدند. صدف خوراکی گورخری که از اوکراین آورده شده، آب را برای جذب غذا فیلتر و به این ترتیب آن را شفافتر میکند. نور آفتابی که به درون دریاچه نفوذ میکند به جلبکها امکان شکفتن میدهد و جلبکهای مرده موجب انفجار رشد در باکتریهای مصرفکننده اکسیژن میشوند. با افت سطح اکسیژن، باکتریهای به وجود آورنده بوتولیسم میتوانند تکثیر شوند. صدفهای خوراکی گورخری این باکتریها را جذب میکنند و خودشان توسط گونه متجاوز دیگری خورده میشوند: نوعی ماهی به نام گوبی گرد. وقتی پرندگان گوبیهای گرد را میخورند، آلوده میشوند و میمیرند. دکتر ریچیاردی میگوید: «اگر گونههای بیشتری سرازیر شوند، فقط این احتمال افزایش نمییابد که گونهای از راه برسد که تاثیر چشمگیری روی گونههای دیگر داشته باشد، بلکه این امکان نیز وجود دارد که بعضی گونهها تغییری در قواعد بقا پدید آورند.»
استدلال دکتر ریچیاردی این است که تجاوزهای زیستشناختی امروزه به دلیل دیگری متفاوت هستند: هنگامی روی میدهند که انسان انواع دیگری از تنش را به اکوسیستمها وارد میکند. او میگوید: «تجاوزها با تغییرات اقلیمی و نابودی زیستگاه برهمکنش خواهند کرد. ما شاهد برخی همکوشیهای (synergy) غیرمنتظره خواهیم بود.» اما هر دو طرف موافقاند که تصمیمگیریها درباره گونههای متجاوز نباید صرفا مبتنی بر حساب پیامدهای مثبت و منفی آنها روی تنوع زیستی باشد. برای مثال علفهای هرز متجاوز میتوانند کشت محصولات زراعی و چرای دام را دشوارتر کنند. سوسک شاخبلند آسیایی در حال پیشروی در سرتاسر جنگلهای ایالات متحده است و انتظار میرود به میلیونها هکتار درخت جنگلی آسیب وارد کنند. صدفهای خوراکی راهراه در غرب ایالات متحده لولههای آب را بند آوردهاند.
از این گذشته گونههای خارجی ممکن است برای سلامتی انسان هم زیان داشته باشند. دکتر ریچیاردی میگوید: «ویروس غرب نیل، آنفلوآنزا ــ اینها همه گونههای متجاوز هستند.» از سوی دیگر، بعضی گونههای متجاوز بسیار مهم هستند. در ایالات متحده بسیاری از گیاهان زراعی توسط زنبورهای عسلی گردهافشانی میشوند که در ابتدا از اروپا آورده شدهاند. دکتر براون میگوید: «این طور نیست که یا همهاش بد باشد یا همهاش خوب، و من مطمئن نیستم که در این باره علم باید قضاوت کند. ارزشگذاری روی این چیزها وظیفه کل جامعه است.»
کارل زیمر
ترجمه کاوه فیضاللهی
New York Times, Sep.۹, ۲۰۰۸
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست