جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

بازی خوانی در سیاست


به موازات تحركات دیپلماتیكی كه پیرامون برنامه هسته ای ایران میان طرف های درگیر در این مناقشه آرام انجام می گیرد, خطوط موربی جریان دارد كه گاه این روند را قطع می كند و گاه آن را به سمت و سوهای دیگری می كشاند

مذاكرات هسته ای طرف های ذی ربط از نظر عوامل تاثیرگذار بر آن چنان پیچیده و فنی شده است كه بسیاری تخصصاً از پیگیری جزئیات و جریانات آن به ستوه آمده اند و بسیاری هم با حوصله آن را بسان ماجراجویی های داستان های تعلیق گونه و تودرتوی هزارو یك شب گونه پی می گیرند. این موضوع همچنین علاوه بر طرف های مستقیم چون مذاكره كنندگان چهارجانبه، یا طرف های قراردادی چون ایران و روسیه، طرف های دیگری را هم شامل می شود كه یا چون آمریكا طرف سوم هر ماجرایی است و در موضوع هسته ای ایران بدون موضع گیری های مثبت یا منفی اش گفت وگوهای دوجانبه و چندجانبه ایران راه به جایی نمی برد و یا چون اسرائیل است كه ایران حاضر نیست آن را به رسمیت بشناسد و اساساً فشارهایی كه به ایران وارد می شود به همین ظن است كه ایران حاضر نیست مشروعیت موجودیتی چون اسرائیل را در منطقه به رسمیت بشناسد و هر چند مقامات جمهوری اسلامی اصرار ورزند كه توانایی هسته ای یا غیرهسته ای ولی استراتژیك آنها در چارچوب دكترین بازدارندگی است ولی مقامات اسرائیلی مدعی می شوند كه ایران خواهان نابودی حكومت یهودی از صحنه گیتی است. یكی از دلایل اصلی و شاید اصلی ترین عاملی كه ایران از هر سو تحت فشار قرار گرفته همین ظن است و اعتمادسازی هم شاید نهایتاً مفهومی جز یافتن تضمین های متقابل نداشته باشد. موضوع برنامه های هسته ای ایران همچنین با دیگر موضوعات داخلی ایران همچون تحولات سیاسی، رادیكالیزه شدن فضای سیاسی و نخبگان كشور و انتخابات آینده ریاست جمهوری پیوند خورده و چشم انداز این تحولات در نگاه بازیگران بین المللی و اعمال فشارها یا كوتاه آمدن های آنان اثرگذار است. در نگاهی كلان تر این موضوع با دیگر مسائل منطقه ای و جهانی از جمله تحولات عراق، مبارزه با تروریسم، گفت وگوهای فلسطین و اسرائیل، اصلاحات در خاورمیانه و روند دموكراتیك در كشورهای این منطقه گره زده شده است. این موضوعات خود عامل واگرایی ها و همگرایی هایی در بازیگران قدرتمند صحنه بین المللی همچون بروز شكاف میان متحدان دو سوی اقیانوس اطلس پس از ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ و به ویژه تهاجم نظامی آمریكا و انگلیس به عراق شد. این بازیگران قدرتمند خود بازی های دیگری نیز دارند. به عنوان مثال روسیه وقتی با ایران در حال مذاكره و انعقاد قرارداد برای تحویل سوخت و دریافت پسماند سوخت است، همزمان در حال پیگیری دوجینی از موضوعات و حوزه های همكاری و اختلاف با آمریكا و دیگر طرف های بازی است و طبیعی است كه با سبك و سنگین كردن منافع ملی آنچه را منافع استراتژیك كمتری برای روس ها داشته باشد فدا كنند. در چنین شرایطی بازیگران منطقه ای و بین المللی به بازیگران قماری می مانند كه علاوه بر آن كه می كوشند دست خود را برای حریف رو نكنند سعی در بازی خوانی طرف مقابل می كنند و در عین حال باید از شگردهایی چون پلتیك زدن و... غافل نمانند. همه این شرایط كه بر یك موضوع خاص چون برنامه هسته ای ایران تاثیرگذار است سبب می شود تا به آنچه در لابه لای مذاكرات و موضع گیری های علنی آن مطرح می شود اكتفا نكنیم و به مسائل و موضوعاتی كه به صورت غیرعلنی و نیمه رسمی نیز مطرح می شوند به عنوان مسائل تاثیرگذار توجه داشته باشیم. براین اساس می توان تصور كرد كه چرا بر فرض همزمان با سفر جورج بوش به اروپا تونی بلر یا ژاك شیراك مواضعی سفت و سخت در قبال ایران اتخاذ می كنند و یا چرا وقتی پوتین با بوش دیدار می كند، در مورد مسئله كیفیت دموكراسی در روسیه كوتاه نمی آید ولی در موضوع ایران همسویی با آمریكا نشان می دهد. عرصه سیاست عرصه داد و ستد و مصالحه است و چه بسا آنچه امروز به عنوان امتیاز به یك طرف داده می شود در شرایط دیگری قابل اعطا نباشد. با این نگاه نمی توان كسب یا دادن امتیازی را همیشه دستاورد مثبت یا منفی تلقی كرد. چنان كه باید گفت سیاست امری پویاست و ایستا دیدن آن به مثابه موضوعی لایتغیر و ازلی و ابدی معمولاً كنشگران آن را به اشتباه می اندازد.